eitaa logo
به سوی سماء
931 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
468 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر: ان الارض یرثها عبادی الصالحون (انبیاء/۱۰۵) همانا در زبور، پس از ذکر، نوشتیم: زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد. @sooyesama
اميرالمومنين، عليه السلام فرمود: عمل نبات است و هيچ نبات از آب بي‌نياز نيست و آب‌ها گوناگون‌اند . هر آبي که پاک است، آن نبات هم پاک و ميوه‌اش شيرين خواهد بود، و هر آبي که پليد است، آن نبات هم پليد و ميوه او تلخ است. خود عمل، حاکي است که از چه آبي روئيده شده است. @sooyesama
گــل‌ها می‌میرنـد، و برگ‌ها بر خاک می‌افتند. آنچـه پایدار و ابدے است، خداست. #شهید_چمران #مناجات @sooyesama
دیدگاه «آیت‌الله بهجت» درباره فلسفه و عرفان، از زبان سلف صالح ایشان جناب حجةالاسلام علی بهجت: 👇👇👇 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920230000579 👆👆👆 @sooyesama
لازم نيست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تكذيب كند و به صاحب آن علم جسارت نمايد. پيش عقل سليم همان‌طور كه تصديق بی تصور، از اغلاط و قبايح اخلاقيه به شمار می‌آید، تكذيب بی تصور نيز همين‌طور، بل‌كه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خداى تبارك و تعالى از ما سؤال كند كه شما كه مثلا معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلك حكما نمی‌دانستيد و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نكرديد و تعلم آن علم و مقدمات آن را نكرديد، براى چه كور كورانه آن‌ها را تكفير و توهين كرديد، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داريم بدهيم جز آن‌كه سر خجلت به زير افكنيم. البته اين عذر پذيرفته نيست كه «من پيش خود چنين گمان كردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصا مثل چنين مسئله دقيقه كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزاى آن بحقيقت معلوم نشود. چيزى را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو می‌خواهى با مطالعه يك كتاب يا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراك آن كنى! البته نخواهى از آن چيزى ادراك كرد؛ «رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم يتعدّ طوره» (شرح چهل حديث، ص۳۸۹) @sooyesama
یکی از بزرگترین خسارت‌هایی که ما کردیم، این بوده که مرکز فلسفه‌ اسلامی از حوزه‌ علمیه به مناطق مختلف منتقل شده است. بعضی از آقایانِ اساتید فلسفه، ماه رمضان پیش من بودند؛ می‌گفتند برخی از آقایانی که اصلاً اهلیّت ندارند، در مساجد فلسفه تدریس می‌کنند. و ناقص و سطحی و به عمق نرسیده و جویده جویده مطالبی را دست افراد می‌دهند. این‌ها خسارت است؛ ما نباید بگذاریم این کار ادامه پیدا کند... باید کاری کنیم که قم از مرکزیّت و مرجعیّتِ فلسفه نیفتد و قطب اصلىِ فلسفه‌ اسلامی همچنان باقی بماند. بنابراین در این زمینه هرچه شما تلاش کنید، بجا و بحق خواهد بود. همه باید تلاش کنند؛ مدیریّت حوزه و اساتید فلسفه هم باید تلاش کنند. طلّابِ فلسفه را باید تشویق کرد. (مقام معظم رهبری) دیدار با اساتید علوم عقلی حوزه قم؛ ۸۲/۱۰/۲۹ @sooyesama
متاله سبزواری مرحوم حاجی در اسرار الحکم که می‌فرماید: عرفان نظری و عرفان عملی به‌منزله دو بال انسان‌اند که انسان باید با این دو بال پرواز کند و اوج بگیرد هر دو جهت مهم عرفان نظری و عرفان عملی مکمل یکدیگرند (پندهای حکیمانه، ج۳) @sooyesama
عبادت در پندار عمومی، وسیله‌ای برای کسب نعمات بهشتی است. گویی نوعی معامله و داد و ستد با خداوند در کار است. بدین روی حق تعالی با پندار بندگان خویش همراهی کرده و فرمود: «ان الله اشتری من المونین و المومنات باموالهم و انفسهم». مانند پدری که با کودک خود همراهی کرده و اسباب‌بازی‌های او را (که خود پدر به او بخشیده) از او می‌خرد، و پاداش برتری به او می‌دهد. بشر می‌پندارد که با عبادت چیزی به دست می‌آورد، لذا آن دسترنج را در ازای بهشت به خداوند می‌فروشد. اما حقیقت این است که عبادت به دست آوردن نیست بلکه از دست دادن است. انسان در زندگی دنیا بارهای زیادی به خود بسته، که انتقال آنها به جهان دیگر، موجب سنگینی و گرفتاری اوست. و عبادات این بارها را می‌اندازد و آدم را رها می‌نماید. تشخص موهومی که بشر در زندگی دنیا برای خود می‌سازد، بسیار خطرناک و موذی است. و عبادات رفته رفته این «من»های موهوم را محو نموده، حقیقت آدمی را آشکار می‌نماید که همان فقر و ربط الی الله است؛ «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید». حقیقت نهایی آدمی، فهم فقر و شهود نمود بودن خویش است. و عبادت مسیر و مجرای این فقر است. و فقر تاج بندگی و افتخار آدمی است؛ «الفقر فخری». برخلاف پندار عمومی، عبادت به خود بستن و پربار شدن نیست، بلکه از خود گسستن و فانی گشتن است. اما چرا چنین توهمی برای بشر ایجاد شده که عبادت را مساوی کسب و تجارت، پنداشته است. شاید سبب این پندار این است که بیشتر عبادات از سنخ فعل‌اند. یعنی کاری است که نفس انسان بوسیله بدن عنصری انجام می‌دهد؛ نماز، جهاد، پرداخت خمس و زکات و... همگی فعل‌اند. و افعال توهم کسب و دارایی را در بشر تقویت می‌نمایند. در بین عبادات، تنها روزه است که از سنخ ترک است؛ روزه عبارت است از ترک خوردن، آشامیدن و... . در روزه، بر خلاف نماز و دیگر عبادات، هیچ کاری انجام نمی‌شود. بلکه خیلی کارها ترک می‌گردد. ترک، به حقیقت عبادت، که فنا و خودباختن است، بسیار نزدیک‌تر است. آدمی با روزه، کمتر پندار کسب و دارایی خواهد داشت؛ چون کاری انجام نداده است تا چنین پنداری داشته باشد. روزه، نکردن برخی کارهاست، نه انجام دادن آنها. خداوند در حدیث قدسی فرمود: «الصوم لی و انا اجزی به؛ روزه مال من است و خود پاداش اویم». چنین تعبیر بلندی درباره نماز و دیگر عبادات وارد نشده و تنها روزه چنین تعبیر شده است. شاید بدین جهت که روزه، عبادتی از سنخ ترک است. فنا و نفی خود، در روزه نمایان‌تر است. هنگامی‌که بنده، خود را قربانی خدا نمود، خداوند پاداش و دیه اوست؛ «من قتلته فانا دیته». اکنون اگر به روزه عوام، خواص و خاص الخواص توجه شود، این معنا روشن‌تر خواهد شد. روزه عوام ترک برخی افعال است که در رساله عملیه ذکر گردیده است. روزه خواص، ترک اخلاق ذمیمه است و روزه خاص الخاص ترک خود، به طور کلی، است. که مراتب سه‌گانه فنای در توحید افعالی، صفاتی و ذاتی را در پی دارد. هنگامی‌که آثار «من» از مراتب سه گانه فعل، صفت و ذات، برچیده شد، حقیقت «هو» در این مراتب خواهد نشست. چه بسا مراد از حدیث «الصوم لی و انا اجزی به» همین معناست، که بقای پس از فنا را نوید می‌دهد. @sooyesama
نماز شب آخر ماه رمضان، ده رکعت است؛ به صورت پنجْ دو رکعتی با کیفت ذیل: - هر رکعت: حمد + ۱۰ توحید - در رکوع: سبحان ربی العظیم و بحمده + ۱۰ مرتبه تسبیحات اربعه - در سجده: سبحان ربی الاعلی و بحمده + ۱۰ مرتبه تسبیحات اربعه - پس از پایان ۱۰ رکعت: ۱۰۰۰ مرتبه استغفار - سپس به سجده رفته و می‌گوید: یا حی و یا قیوم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما، یا ارحم الراحمین، یا اله الاولین و الآخرین، واغفر لنا ذنوبنا و تقبل منا صلاتنا و صیامنا و قیامنا. (منبع: مفاتیح الجنان) یادآوری: مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در «المراقبات» تاکید بسیاری بر این نماز داشته و انجام آن‌را مایه بخشودگی نمازگزار و همه روزه‌داران می‌داند. @sooyesama
وجود خود را با خدا پر کن تا زندگی صمدانی داشته باشی! خداوند درون حضرت آدم (علیه السلام) را با خود پر کرد؛ «عَلَّمَ آدَمَ الاَسْماءَ کُلَّها». @sooyesama
👆👆👆 نماز شب آخر، در شب عید فطر نیز وارد است. کیفیت آن، همان است با دو تفاوت: ۱- در رکوع و سجده، تنها ۱۰ بار تسبیحات اربعه گفته می‌شود، و ذکر رکوع و سجده حذف می‌گردد. ۲- در دعای پایانی، صیغه‌ها مفرد می‌آید، نه جمع: یا حی و یا قیوم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما، یا ارحم الراحمین، یا اله الاولین و الآخرین، واغفر لی ذنوبی و تقبل منی صلاتی و صیامی و قیامی. (منبع: مفاتیح الجنان) @sooyesama
این دارایی که در ماه مبارک، پیدا شده، باید محفوظ باشد. اگر آیاتی از قرآن یا کل آن، نصیب کسی شد، باید آن‌را به دقت مواظبت نمود، بلکه رشد داد. آدم، پس از رهایی از خویش، نباید مرتد گشته و دوباره به چنگال نفس باز گردد. هم‌چنان‌که اشیاء با ارزش را به صندوق امانات بانک می‌سپارند. دارایی حقیقی را نیز باید نزد حق تعالی و خفیر یوم [امامی که آن روز متعلق به اوست] به امانت سپرد‌. تکرار دعاهای ذیل، جهت حفظ این دارایی مفید است: ۱- ربنا اصرف عنا عذاب جهنم؛ إن عذابها کان غراما. إنها سائت مستقرا و مقاما ۲- ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة؛ إنک أنت الوهاب ۳- اللهم احفظنا من شرور أنفسنا و من سیئات أعمالنا و من همزات الشیاطین و من شرور الاشرار، و من شر کل دابّة أنت آخذ بناصیتها. إنک علی صراط مستقیم. فانت الله خیر حافظا و أنت أرحم الراحمین. @sooyesama
باور نمی‌کنم خدا به کسی بگوید: «نه»! خدا فقط سه پاسخ دارد: ١- چشم... ٢- کمی صبر کن... ٣- پیشنهاد بهتری برایت دارم... در فشار زندگی اندوهگین مشو؛ شاید خدا تو را در آغوش خویش می‌فشارد. برای تمام رنج‌هایی که می‌بری صبر کن! صبر اوج احترام به حکمت خداست! @sooyesama
عید است و دلم خانه ویرانه، بیا این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا یک ماه تمام مهیمانت بودیم یک روز به مهمانی این خانه بیا @sooyesama
حضرت امام، شعري دارند که می‌فرمایند: اي پيــــر هواي خـانقـــاهم هـــــوس است طــاعت نكنـد ســـود، گنـاهـم هـــوس است اين بيت نه باين معناست كه «مي‌خواهم گناه كنم». خير؛ اين يعني طاعتم گناه است. حضرت امير صلوات الله عليه مي فرمايد كه گناه بهتر از طاعت با انانيّت است. مــومن اگر مومــن حقيـقي باشـد، هر چيـزي كه خـداونـد به او مي‌دهـد خـير اسـت، حتـي بـلا، حتـي نمـاز شبـي كه از او فــوت مي‌شـود خـير اسـت. @sooyesama
خیال‌انگیز و جان‌پرور چو بوی گل سراپایی نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبایی من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق‌تر از مایی #رهی_معیری @sooyesama
شیخ بهایی در شرح حدیث دوم از کتاب اربعین خود می‌گوید: منظور از شناخت و معرفت خدا، شناخت و اطلاع بر حقیقت ذات مقدسش نیست؛ چراکه آن، حتی بر ملائکه مقرب و پیامبران مرسل نیز میسر نیست؛ چه رسد به دیگران. در این مورد سخن سید بشر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کفایت می‌کند که فرمود: ما عرفناک حق معرفتک. (پندهای حکیمانه، ج۳) @sooyesama
من کودکانه آسمان را دوست دارم این مرز، مرز بی‌کران را دوست دارم... خورشیدهای دیگری هم هست، گویا خورشیدهای بی‌نشان را دوست دارم #مرتضی_امیری_اسفندقه @sooyesama
تو چه دانی چه می‌گویم؟! می‌گویم طالب باید که خدا را در جنت و در دنیا و در آخرت نطلبد، و در هرچه داند و بیند نجوید. راه طالب خود، در اندرون اوست، راه باید که در خود کند... هیچ راه بخدا نیست بهتر از راه دل! ای آنکه همیشه در جهان می‌پویی این سعی ترا چه سود دارد، گویی؟ چیزی که تو جویان نشان اویی با تست همی، تو جای دیگر جویی؟! (تمهیدات) @sooyesama
آدمی، یک مخلوق چند بعدی است، که همه ابعاد او در جای خویش نیکو و ضروری است. برای اینکه آدم، خلیفه الهی باشد، همه این ابعاد لازم است؛ زیرا برای دریافت ظهورات گوناگون الهی، مجاری ادراکی گوناگونی نیاز است؛ «با صد هزار چهره برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را» اما هم‌آهنگی و توحید این ابعاد نباید از بین رود. همه این ابعاد، باید تحت بُعد محیط و الهی به یگانگی رسیده و در جای خویش قرار گیرند. اگر برخی ابعاد سرکشی کنند و از هیمنه بُعد الهی خارج شوند، مصداق «مفسد فی الارض» هستند و باید با جهاد اکبر تعدیل شوند. اما هیچ بعدی از وجود آدمی دور ریختنی نیست و همه ضروری‌اند. بنابراین مبارزه با نفس، هم نوعی محبت به او، و آشتی با خویش است. یکی از ابعاد وجود آدمی، بُعد احساس و عواطف اوست. این ابعاد اگر به افراط گرایند، به خیال‌پردازی‌های صرف و توهمات بی‌حاصل می‌انجامند. اما اگر تحت حیطه قلب الهی حضور یابند، بسیار ضروری و موثرند. خدای عالم «لطیف خبیر» است؛ یعنی برخی خبرها جز با لطافت سرّ، قابل دستیابی نیست. و احساسات و عواطف لطیف، نقش به‌سزایی در لطافت سرّ آدمی دارند. شعر، خط، موسیقی، نقاشی و... در قالب الهی‌شان، بسیار موثرند. نگاه عاشقانه به عالم، نگاه احساسی به پدیده‌های طبیعت، اگر متاثر از قلب الهی باشند، ادراکات لطیف و اخبار شگرفی از حقیقت می‌دهند. شاید برخی گمان کنند که با تقویت عقل، احساس سرکوب می‌شود. اما این پندار باطلی است. نقل شده است: علامه طباطبایی گاهی با دیدن گل سرخ، می‌نشست، او را می‌بویید، اشک می‌ریخت، و سپس می‌فرمود: «تو که چنین لطیف و زیبایی، خالق تو چگونه است؟!». این یک احساس عاشقانه به پدیده‌های هستی است که متاثر از قلب الهی و توحیدی است. خدا می‌داند که طبع لطیف علامه در پس این احساس لطیف، چه دریافت‌های باریک‌تر از مو و توصیف ناپذیری داشته است. نگاه محبت‌آمیز پیامبر ص به صدیقه طاهره س، که حسادت برخی همسران پیامبر را بر می‌انگیخت از همین سنخ است. البته برخی همسران پیامبر ص که جز شهوت نمی‌فهمیدند، معترض بوده و غیرت جاهلی خویش را آشکار می‌کردند. اما این ماجرای دیگری است که برای آنها درک‌شدنی نیست. هرگز مپندار که راه خدا، راه صلابت صرف، و خشونت جاهلانه است. انسان کامل، در همه ابعاد کامل است. او عاشق‌ترین انسان موجود است که با حساس‌ترین طبع موجود، لطیف‌ترین احساسات را نسبت به نظام هستی دارد. حتی جنگ‌های با صلابت مولا علی ع در این نظام حبی تعریف خواهد شد. که البته بحث مستقلی می‌طلبد. خلاصه اینکه عنصر احساس را دور نریز! آن‌را نگاه دار، تا روزی‌که تا با اشراقات قلب الهی، سیراب شود. سپس ببین که چه لطایفی خواهی یافت. همین عالم عادی پیرامون، برای تو به حدی زیبا خواهد شد که توان مواجهه با آنرا نخواهی داشت. آن‌چه شنیدی از ملاطفت اولیاء با مخلوقات بی‌جان و جان‌دار، بر همین مبناست. «به جهان، خرم از آنم که جهان، خرم از اوست عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست». @sooyesama
فقیر به فروشنده گفت: برای رضای خدا کمی میوه به من بده؛ فقیرم و چیزی ندارم. فروشنده گشت و میوه‌های خراب را به فقیر داد. فقیر نگاه معناداری کرد، سپس مقدار پولی که همراه داشت را به فروشنده داد و گفت به اندازه پولم میوه بده. فروشنده میوه‌های خوب را جدا کرد و به مرد فقیر داد. فقیر هر دو پاکت میوه را بلند کرد و گفت: خدایا، این میوه خراب برای توست و این میوه خوب برای پول! @sooyesama
وحشی اگر از دیده رود خون عجبی نیست کان گوشه چشمی که به ما داشت ندارد #وحشی_بافقی @sooyesama
همچون صدف به سینه، هر نکته را بپرور گوهر نگشته حیف است، حرف از دهن برآید... #حزین_لاهیجی @sooyesama
پشت ابرهای سیاه، همیشه حقیقتی پنهان است حقیقتی که زیبایی آن، سیاهی ابرها را پدید می‌آورد تا دیده‌های ناپاک، به سیاهی مشغول شوند و دیده‌های پاک، به زیبایی پنهان در آن. #ر_س @sooyesama
رفت و آمد پی‌در‌پی ادراکات حسی، ناخودآگاه، این پندار را در تو تقویت می‌کند که عالم، چیزی جز این پوسته محسوس نیست. تو، بی‌آنکه بدانی، بدین پندار معتقدی؛ زیرا بر اساس آن، عمل می‌کنی. شیطانی فریبکار، در لایه‌های زیرین دلت لانه کرده، که نمی‌گذارد به این انتخاب نادرست، آگاه شوی! گاهی خلوتی بگزین، در ظلمات لیل، چشم از محسوس فرو بند، در خود غور کن، تا بیابی عوالم گسترده‌تری در انتظار توست. عوالمی که با توست؛ در توست؛ بل‌که خود توست... اما چرخه زندگی دنیا، و توارد ادراکات حسی، چشم تو را چنان مسحور نمود، که حقیقت آشکار این عوالم را نمی‌بینی. گاهی خلوتی بنما و در غار وجود خویش فرو برو... موسای عقل و عیسای قلب را پیدا کن، بیدار کن، تا این سحر کهن را از دیدگانت براندازند. آنگاه تو نیز خواهی یافت: سحر محسوسات، شعبده کوچکی است، که شیطان فریبکار، آن‌را در چشم تو بزرگ کرده بود. واقعیت، آشکارتر از آن است، که جستجویش کنی. تنها کافی است پرده سحر، از دیده جان بر اندازی؛ حقیقت، محو موهوم است... گاهی ای کاش، خلوتی می‌داشتی... @sooyesama