eitaa logo
به سوی سماء
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
549 ویدیو
40 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از به سوی سماء
امام از هركس تمجيد نمايد، به لحاظ كمالات و معنويتى است كه در اوست، و اگر غير از اين باشد، با مقام عصمت امام سازگار نيست... بنابراين مقام و بزرگى اشخاص را مى‏‌توان در نحوه رفتار و سخنان معصوم با آن‏ها تشخيص داد... كلام حضرت سیدالشهداء (ع) نسبت به على اکبر (ع) كه مى‌‏فرمايد: «أَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ» سخن كمى نيست. مگر نه اين است كه خداوند درباره رسول الله (ص) فرمود: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ‏» (قلم: ۴) و آيا خُلق عظيم غير از اتّصاف به صفات الهى، چيز ديگرى است؟! (فروغ شهادت) @sooyesama
تا زمانى‌كه سالك به تجرّد خود راه نيافته، نمى‌‏تواند به توحيد واقعى نايل گردد، بل‌كه همواره به خدايى كه از راه عقل و استدلال، يا خيال، يا كتاب، يا پدر و مادر خويش [دست] يافته، سرگرم و معتقد خواهد بود. ولى اگر به تأييد حضرت حقّ، راه معنويت را با اعمال صالحه بپيمايد، دیدهٔ دلش به نور ايمان‏ گشوده گرديده و شناسايى واقعى حضرت حق سبحانه نصيبش خواهد شد. (راز دل، ص۴۶) @sooyesama
يكى از امور مهمّ كه در شب‏ قدر اتفاق مى‏‌افتد، امر معنوى و تجليات الهى است كه اگر براى كسى تقدير شده باشد، بايد از مجراى ملائكه به مقام ولايت هر عصر عرضه، و سپس به اهلش واصل گردد. اين امر معنوى كه دوام مستى و عشق‏‌ورزى به حضرت محبوب است براى همه‏ موجودات وجود دارد، و بايد ملايكه شب‏ قدر آن‌را به ولىّ اللَّه مطلق و معصوم هر زمان (عليه السّلام) عرضه بدارند و از اين مجرا به ذرّات عالم هستى برسد، تا بتوانند به مستى خود ادامه دهند. (راز دل، ص۳۱۴) @sooyesama
ای عزیزان من، سربسته بگویم منبع تمام اخلاق و کردار حسنه و سیئة موحدبودن و نبودن است. اگر در خود رذیله‌ای دیدید بدانید توحید و خداپرستی در شما وجود ندارد بل‌که به لفظ اکتفا کرده‌اید. ای عزیزان من، اگر می‌خواهید از غفلات دنیا برکنار باشید فکر مرگ را از خود برکنار نکنید و اگر می‌خواهید به مقامات عالیه ملکوتی برسید خدا را از نظر نیندازید. یا خدا را ناظر اعمال و کردار خود ببینید و یا خود را ناظر خدا. (سلوک سعادت) @sooyesama
گاهی این گریه از طرف شیطان می‌شود، سجاده‌ای را پهن می‌کند و نماز شب می‌خواند و حال و هوایی دارد، بعد هم به گریه می‌افتد، اما نمی‌داند شیطان او را به گریه انداخته بود. اگر بعد از آن گریه احساس ذلت کردیم و آگاهی عمیق‌تر به عیب‌هایمان پیدا کردیم و در محضر خدا بیش‌تر شکسته شدیم، طوری‌که امتیازاتمان از چشم ما ریخت و از قبولی عمل نگرانی داشتیم... از این حالت معلوم می‌شود که رحمانی بوده است. اما اگر پشت سر آن عُجب و امتیازی آمد و گناهان فراموش شد، یا این‌که صبح همه را زیر ذره‌بین گرفتم که فلانی فلان کار غلط را انجام داد، خدا را شکر من آن کار را انجام نمی‌دهم، معلوم می‌شود از طرف شیطان است که به‌وسیله این گناه نامرئی و تقریباً غیرقابل‌تشخیص درونی، می‌خواهد مرا بکوبد. کسی‌که گناهان ظاهر را انجام داده است، سرافکنده است و شکسته، اما کسی‌که گناهان ظاهر را نکرده، شیطان او را از طریق عُجب به زمین می‌کوبد. @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
امام از هركس تمجيد نمايد، به لحاظ كمالات و معنويتى است كه در اوست، و اگر غير از اين باشد، با مقام عصمت امام سازگار نيست... بنابراين مقام و بزرگى اشخاص را مى‏‌توان در نحوه رفتار و سخنان معصوم با آن‏ها تشخيص داد... كلام حضرت سیدالشهداء (ع) نسبت به على اکبر (ع) كه مى‌‏فرمايد: «أَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ» سخن كمى نيست. مگر نه اين است كه خداوند درباره رسول الله (ص) فرمود: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ‏» (قلم: ۴) و آيا خُلق عظيم غير از اتّصاف به صفات الهى، چيز ديگرى است؟! (فروغ شهادت) @sooyesama
خواجه، شيعه‌اى است كه رسول اللَّه (ص) و اهل بيت (ع) را به مقام نورانيّت‏ شناخته و اين مطلب را در ابيات‏ رسايش نسبت به ايشان گنجانيده است. خواجه، يگانه زمانى است كه بعد از وى اهل كمال و معرفت او را ستوده و ارباب شعر و سخن در مدح گفتار و غزليات و مقام و منزلت معنوى او غزلياتى سروده‌‏اند. خواجه، مردى است كه ابعاد وجودى‏‌اش در علوم و فنون مختلفه جامع و وسيع بوده ولى ابياتى كه سروده، تجسّم ارزش‌هاى درونى‌‏اش مى‌باشد. خواجه، محقّقى است كه تحقيقات او در حقائق كتاب و سنّت و مواعظ جذّابش در قالب شعر و بيان شيرين تجسّم يافته، به گونه اى كه نمى توان معجزه‌‏اش گفت، ولى كرامت گفتن آن نيز سخنى بيهوده نيست. خواجه، شخصيتى است معنوى كه آنچه را با ظرافت و شيوايى بيان در ابيات خود سروده، شرح حالات و مشاهدات ايّام و ليالى عمر خود بوده نه صرف غزل سرايى. (مقدمۀ کتاب جمال آفتاب، شرح غزلیات حافظ) @sooyesama
آن زمان شایستگی عبودیت حقیقی برای سالک پیدا می‌شود و در آن مقام قرار می‌گیرد که تدبیر خود کند و همه چیز خود را به او سبحانه واگذار نماید، این نیز با گفتن حاصل نمی‌شود... بشر بی‌تدبیر نمی‌شود و عالم، عالم اسباب است و بدون سبب کار پیش نمی‌رود؛ اما یکی هست که به اسباب استقلال می‌دهد. با این حال انسان از آن که سبب را سبب قرار داده، غافل است و این برخلاف عبودیت است. باید خدای متعال را از راه اسباب همه کاره بدانیم... ما که می‌خواهیم به طرف حرم حضرت معصومه علیها السلام حرکت کنیم و مشرف شویم، بی تدبیر ممکن نیست؛ ولی باید به خودِ اسبابی که برای رسیدن به حرم متوسل می‌شویم و حتی خودِ تدبیر، استقلال ندهیم و بدانیم اوست که سبب را سبب قرار داده و اوست که مرا قوت تدبیر و اداره امور داده است. (ثمرات حیات، ج۲، ص۳۹) @sooyesama
غيبت‌هاى پيامبران براى آزمايش امّتشان بوده است و مقدار طولانى شدن دوره آزمايش هر امت بر حسب نقص و كمال عقلى و ايمان و اقبال و توجه آنان به فطرت توحيدى خودشان است. از آن‏‌جا كه امت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم، از اين جهات، كامل‌ترين امت‌ها هستند، هم در زمان خود پيامبر و هم در زمان جانشينان ايشان به قدر كمالاتشان مورد امتحان قرار گرفته‏‌اند و بعد از آن نيز چون روز به ‏روز كمال عقلى بيشترى يافته‌اند با غايب شدن امام دوازدهم و طولانى شدن غيبتش تحت آزمايش بزرگترى واقع شده‏‌اند. و بعد از سپرى شدن اين دوره آزمايش، زمان ظهور قائم و غايب منتظر فرا مى‌‏رسد و هنگامه تحقق وعده الهى و چيره شدن دين اسلام بر همه اديان برپا مى‌گردد. (ظهور نور) @sooyesama
به صرف ظهور خوارق عادات و يا بيان دقايق و شنيدن اسرار و يا از آينده خبر دادن، نمى‌توان كسى را استاد دانست؛ زيرا اين امور در عوالم برزخيه سالك پيدا مى‌شود و تا سر منزل مقصود راه بسيار است، بل‌كه از تجلّيات صفاتيه و اسمائيه هم پى به وصول صاحبش نمى‌توان برد... تا ذرّه‌اى از خوديّت سالك باقى است، گرچه از تجلّيات اسمايى و صفاتى گذشته باشد، اميد شيطان قطع نگشته و اغوا و اضلال برايش ممكن است! (ثمرات حیات، ج۱، ص۵۴) @sooyesama
ريشۀ تمامى كمالات، منازل و مناصب معنوى پيامبران و اوليا از جمله سيدالشّهدا عليه‌‏السّلام، مقام نورانيّت و ولايت ايشان است در روايات دو مقام و منزلت براى پيامبران و اولياء (عليهم‌‏السّلام) ثابت شده است كه يكى در اصطلاح و با الهام از روايات «مقام نورانيّت»؛ و ديگرى «مقام خلقى»... ناميده مى‌‏شود. هرجا مخلوقى اعمّ از مادّى و مجرّد؛ ذى‌‏شعور و غير ذى‌‏شعور؛ ارضى و سماوى باشد، خداوند قبل از او و بعد از او (البته از ديدگاه رتبه) و با اوست. ما اين معنا را «مقام نورانيت» و «ولايت مطلقه‌ كلّيه‌‏ الهى» نام مى‏‌گذاريم كه اين تسميه از آيه‌ نور و حديث نورانيّت و آيات و احاديث... استفاده شده است... شناخت مقام نورانيّتِ موجودات و احاطه‏‌ حضرت حقّ بر آنان، همان شناخت حضرت حقّ، اسماء و صفات اوست؛ كه وجهه‌ ملكوتى آن‏‌هاست. و چون تجلّى حقّ در هر موجودى به ميزان سعه و ضيق ظرفيّت وجودى اوست، لذا شناخت مقام نورانيّتِ كامل‏‌ترين اولياى الهى، اكملِ مراتب شناخت حضرت حقّ شمرده مى‌‏شود كه در حديث نورانيّت، به «دين خالص» و «حقيقت توحيد» تعبير شده است. (فروغ شهادت، فصل دوم) @sooyesama