eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
480 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از آفات سلوک، شتاب‌زدگی در فهم و استنباط معارف توحیدی است. افرادی که هوش بالا و ذهن تیزی دارند، در فهم معارف الهی توفیق بیشتری خواهند داشت. اما این قدرت ذهن، نباید سبب استغنای سالک از تحصیل گردد. ذهن قوی به ضمیمه پاکی نفس، جهش‌های علمی خوبی به ارمغان خواهد داشت، که از برکات ویژه الهی است. اما شیطان تلاش می‌کند همین عامل رشد، را به عامل سقوط مبدل سازد. چنان‌که نوعی اعتماد به نفسِ کاذب، در سالک ایجاد می‌کند و او به زودی خود را از استاد و تحصیل بی‌نیاز دیده، با مطالعه شخصی به استنباط معارف می‌پردازد. اندک اندک، این جربزه علمی، یک نفسانیت پنهانی در او ایجاد می‌کند. که تشدید آن خطرناک خواهد بود. لذا اساتید سلوک توصیه بسیار، به سیر علمی در نزد استاد نموده‌اند. و از مطالعات و استنباط‌های شخصی پرهیز داده‌اند؛ زیرا خطر جهل مرکب، بسیار جدی و کشنده است. نظیر این مطلب، در بحث مکاشفات نیز صادق است. برخی نفوس، بر اساس ساختار و استعدادی که دارند، با کمی ریاضت، به مکاشفه دست می‌یابند. این مکاشفات، سبب ذوق‌زدگی و اعتماد به نفس شده، اندک اندک، نوعی نفسانیت بسیار پنهان را ایجاد می‌کند. اعتماد به چنین مکاشفاتی، سبب استقلال از استاد، و بی‌توجهی به موازین شرع و عقل می‌گردد. اینگونه افراد، به سرعت دَعوي کمال سر داده، خلق را به خود می‌خوانند. و گاهی ادامه این مسیر تا مرز شرک و کفر پیش می‌رود. از این رو سالک آگاه، اگر هزاران هنر دارد، هرگز به انانیت تن نخواهد داد و خود را از استاد و کتاب بی‌نیاز نخواهد دید. حافظ نکته‌سنج چه زیبا سرود: «تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش» و سعدی شیرین سخن، چه زیبا فرمود: «ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند کان را که خبر شد خبری باز نیامد». @sooyesama
به نام او یکی از آفات سلوک آن است که سالک گاه می‌انگارد روش‌ها و اساتید موجود، هر یکی دارای نواقصی است. آن‌گاه تلاش می‌کند روش نوینی کشف نماید که جامع کمالات روش‌های موجود و فاقد نواقص آن‌ها باشد. این انگاره، نوعی استقلال است که از نهان سالک سر بر آورده است و آرام آرام تعلق او را به استاد کمرنگ می‌کند. نوعی سپر دفاعی در برابر تعلیمات و دستورات استاد، در سالک ایجاد می‌شود و کوس استقلال به صدا در می‌آید. این سرآغاز سقوط و پیدایش «من» در برابر ولیّ خداست. باید دانست که استاد کامل مکمّل، به حقیقت معنای کلمه، حضرت بقیةالله (عج) است که برزخ کبری، جامع اسماء و معدّل بین آنهاست. از او که بگذریم، هر استادی در بعضی جنبه‌ها قوی‌تر است. اما این نکته نباید پندار استقلال از استاد را در سالک تقویت نماید؛ زیرا اگر امر دایر بین اشتباه استاد و شاگرد باشد، شاگرد أولی به اشتباه است. اصل اساسی در سلوک، گذار از خویشتن و تن دادن به امر ولیّ خداست. اینکه آن امر لزوماً مطابق واقع باشد، نکته دیگری است. مانند فتوای مرجع تقلید که احتمال خلاف دارد اما تبعیت آن لازم است. استقلال در مسائل سلوکی دمدمه شیطان است که اگر نفوذ کند، جهنمی از شک و تردید را فروزان می‌کند. لازم به ذکر است که آنچه درباره تبعیت از استاد گفته شد در جایی است، که استاد شرایط دست‌گیری را، که در منابع عرفانی ذکر شده، دارا باشد. تبیین بیشتر این نکته‌ها، نیازمند فرصت دیگری است که مبانی بحث به دقت روشن گردد. @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
یکی از آفات سلوک، شتاب‌زدگی در فهم و استنباط معارف توحیدی است. افرادی که هوش بالا و ذهن تیزی دارند، در فهم معارف الهی توفیق بیشتری خواهند داشت. اما این قدرت ذهن، نباید سبب استغنای سالک از تحصیل گردد. ذهن قوی به ضمیمه پاکی نفس، جهش‌های علمی خوبی به ارمغان خواهد داشت، که از برکات ویژه الهی است. اما شیطان تلاش می‌کند همین عامل رشد، را به عامل سقوط مبدل سازد. چنان‌که نوعی اعتماد به نفسِ کاذب، در سالک ایجاد می‌کند و او به زودی خود را از استاد و تحصیل بی‌نیاز دیده، با مطالعه شخصی به استنباط معارف می‌پردازد. اندک اندک، این جربزه علمی، یک نفسانیت پنهانی در او ایجاد می‌کند. که تشدید آن خطرناک خواهد بود. لذا اساتید سلوک توصیه بسیار، به سیر علمی در نزد استاد نموده‌اند. و از مطالعات و استنباط‌های شخصی پرهیز داده‌اند؛ زیرا خطر جهل مرکب، بسیار جدی و کشنده است. نظیر این مطلب، در بحث مکاشفات نیز صادق است. برخی نفوس، بر اساس ساختار و استعدادی که دارند، با کمی ریاضت، به مکاشفه دست می‌یابند. این مکاشفات، سبب ذوق‌زدگی و اعتماد به نفس شده، اندک اندک، نوعی نفسانیت بسیار پنهان را ایجاد می‌کند. اعتماد به چنین مکاشفاتی، سبب استقلال از استاد، و بی‌توجهی به موازین شرع و عقل می‌گردد. اینگونه افراد، به سرعت دَعوي کمال سر داده، خلق را به خود می‌خوانند. و گاهی ادامه این مسیر تا مرز شرک و کفر پیش می‌رود. از این رو سالک آگاه، اگر هزاران هنر دارد، هرگز به انانیت تن نخواهد داد و خود را از استاد و کتاب بی‌نیاز نخواهد دید. حافظ نکته‌سنج چه زیبا سرود: «تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش» و سعدی شیرین سخن، چه زیبا فرمود: «ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند کان را که خبر شد خبری باز نیامد». @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
به نام او یکی از آفات سلوک آن است که سالک گاه می‌انگارد روش‌ها و اساتید موجود، هر یکی دارای نواقصی است. آن‌گاه تلاش می‌کند روش نوینی کشف نماید که جامع کمالات روش‌های موجود و فاقد نواقص آن‌ها باشد. این انگاره، نوعی استقلال است که از نهان سالک سر بر آورده است و آرام آرام تعلق او را به استاد کمرنگ می‌کند. نوعی سپر دفاعی در برابر تعلیمات و دستورات استاد، در سالک ایجاد می‌شود و کوس استقلال به صدا در می‌آید. این سرآغاز سقوط و پیدایش «من» در برابر ولیّ خداست. باید دانست که استاد کامل مکمّل، به حقیقت معنای کلمه، حضرت بقیةالله (عج) است که برزخ کبری، جامع اسماء و معدّل بین آنهاست. از او که بگذریم، هر استادی در بعضی جنبه‌ها قوی‌تر است. اما این نکته نباید پندار استقلال از استاد را در سالک تقویت نماید؛ زیرا اگر امر دایر بین اشتباه استاد و شاگرد باشد، شاگرد أولی به اشتباه است. اصل اساسی در سلوک، گذار از خویشتن و تن دادن به امر ولیّ خداست. اینکه آن امر لزوماً مطابق واقع باشد، نکته دیگری است. مانند فتوای مرجع تقلید که احتمال خلاف دارد اما تبعیت آن لازم است. استقلال در مسائل سلوکی دمدمه شیطان است که اگر نفوذ کند، جهنمی از شک و تردید را فروزان می‌کند. لازم به ذکر است که آنچه درباره تبعیت از استاد گفته شد در جایی است، که استاد شرایط دست‌گیری را، که در منابع عرفانی ذکر شده، دارا باشد. تبیین بیشتر این نکته‌ها، نیازمند فرصت دیگری است که مبانی بحث به دقت روشن گردد. @sooyesama