او که نوری لایتنهایی است، آنقدر بزرگ و عظیم است که اذهان ما صرفاً او را چونان تاریکی میبینند...
اگر خداوند یا آنچه بتواند او را آنگونه که هست به ما بنمایاند، دیدنی نباشد، پس برای جستن خداوند باید به فراسوی هر آنچه دیدنی است، یعنی به درون تاریکی، رهنمون شد.
از آنجا که هر آنچه نتوان شنید، همو خداست، پس برای جستن او باید به سکوت رو آورد...
خداوند را جز با خودِ خداوند نمیتوان شناخت. اگر بخواهیم او را بشناسیم، برای این کار راهی نداریم جز آنکه به طریقی به او تبدیل شویم؛ تا جایی که بتوانیم او را آنگونه که خودش خودش را میشناسد، بشناسیم.
باور، مرحلهٔ نخست این دگرگونی و تبدّل است؛ زیرا این شناختی است که به مددِ همانندشدنی عاشقانه با خداوندِ حیّ و زنده، بدون توسّل جستن به تصویرها و بازنماییها، [خداوند را] در تاریکی و ناشناختگیاش، میشناسد.
#تامس_مرتون (عارف مسیحی معاصر)
(چرا باور؟، جان کاتینگهام، ص۵۷، نشر علمی و فرهنگی)
#شناخت_خداوند
#فنای_فیالله
@sooyesama