eitaa logo
به سوی سماء
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
547 ویدیو
40 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یا غنی و یا مُغنی شهوت با شعبه‌های گوناگون و غضب با رشته‌های مختلف، انسان را به اجابت خواسته‌هاشان می‌خوانند. و شیطانِ وهم، با مهار این رشته‌ها و بهره‌گیری از آن‌ها، انسان را به گمراهی همیشگی و تباهی مطلق می‌کشاند. این هواجس نفسانی و وساوس شیطانی، بیش از آن‌اند که «عقل» جزئی انسان، با قهر و غلبه آن‌ها را تسلیم نماید. این همه کاستی را کجا توان برد؟! و این همه کجی را چگونه راست می‌توان کرد؟! آدمی چون این فقر را یافت، پیوسته حق را خواهد خواند و قلب پاره پاره خویش را به او می‌نمایاند تا مگر پناهی جوید و مرهمی گیرد. پس می‌گوید: الهی و ربی و سیدی و مولایی من لی غیرک؟! اسئله کشف ضری و النظر فی امری. یا علیما بضری و مسکنتی و یا خبیرا بفقری و فاقتی. إرحم من رأس ماله الرجا و سلاحه البکاء و لا یملک الا الدعا. یا من اسمه دواء و ذکره شفاء... آن‌گاه می‌یابد: سبب همه زشتی‌ها با همه مراتب آن‌ها، روزنه‌هایی است که انسان در نفس خویش تعبیه کرده است. این روزنه‌ها همان کاستی‌ها و نواقصی است که انسان برای رفع آن‌ها، به غلط، راه نافرمانی را پیش می‌گیرد. انسان ناقص و نیازمند است و می‌پندارد با نزدیکی به درخت نهی‌شده، به بی‌نیازی و جاودانگی خواهد رسید. اما با این نزدیکی، زشتی‌های خود را آشکار می‌کند و به زمین خاکی تبعید می‌شود. و نقص‌ها و نیازهای بیش‌تری پیدا می‌کند. انسان دوباره تلاش می‌کند تا با نافرمانی نیازهای خود را برآورده سازد، اما هرچه پیش می‌رود روزنه‌ها و کاستی‌های او فزونی می‌یابند و آرام آرام در گرداب خویشتن غرق و غرق‌تر می‌شود. آن‌گاه از سر اضطرار، از اعماق گرداب هیچی به اوج آسمان می‌نگرد و با تمام فقر به تمام غنا روی می‌آورد. آن‌گاه غنای الهی چون پرده‌ای از نور بر روزنه‌های نیاز آدمی می‌نشیند و آن‌ها را می‌پوشاند و راه نفوذ شیطان را محو می‌کند. توجه به فقر ذاتی برای یافتن توحید، همان «طریقه فقر» است که اولیای مقرب پیموده‌اند. و شاید آدم برای ادراک همین معنا به زمین هبوط کرده باشد. ای پرورگار محمود تو را سپاس که آدم را به هیچی خویش آگاه نمودی و عنان هستی او را به‌دست گرفتی و او را به «قرب فریضه» خویش فرا خواندی. و بُنیه ناچیز او را به نفخ چنین روحی عظیم، مفتخر ساختی. ۱ @sooyesama
دل عزیزم خدا از تو و دل‌بستگی‌هایت بی‌نیاز است. هرگاه چیزی را از تو می‌گیرد، چیز بهتری برایت آماده کرده است. ساختار تو به گونه‌ای است که برای دریافت‌های بهتر باید چیز‌های کوچک‌تری را بدهی. نگران نباش خود را بسپار. بگذار بگیرد. روزی به گونه‌ای برتر، باز خواهد گشت. دل عزیزم آخرین چیزی‌که خداوند از تو می‌گیرد، همه چیزهایی است که پیش‌تر به تو داده است. اگر همه چیز را دادی همه چیز را خواهی گرفت. بی‌چیزی تنها جایی است که همه چیز در او فرود می‌آید. هرگاه فقیر مطلق شدی غنی مطلق، تمام نیازهای تو را با تمام جلوه‌هایش پاسخ خواهد داد. ۲ @sooyesama
دل عزیزم خداوند تو را در مراتب ناچیزی از هستی و در مرز نیستی آفرید. تو ندار و نیازمندی تا برای برآوردن هر نیازی او را بخوانی. او می‌توانست همه کمال‌های ممکن را هم‌چون ملایکه از آغاز به تو بدهد. اما نداد تا پیوسته چشم نیاز به چشمان طنازش بدوزی. این حضور پیوسته که ملایک هم ندارند، دستاورد نیازی است که تو داری. دل عزیزم هر شکوفه‌ای که از درخت هستی رُست، نیازمند است. اما تو تنها نتیجه این درختی که این نیاز پیوسته را می‌یابی. اکنون بنگر که این نیاز لحظه به لحظه، چه حضور مداومی را برای تو به ارمغان می‌آورد. مباد که شیطان تو را بفریبد و برای برآوردن نیازهایت، کج‌راهه سرپیچی را بپیمایی. در این صورت، هرگز طعم بی‌نیازی را نخواهی چشید و هرچه پیش روی، در گرداب نیاز‌هایت غرق‌تر می‌شوی. دل عزیزم نیاز آدمی خرابه‌ای است که گنج حضور را در خویش دارد. خداوند این چشمه حیات را در تاریکی فقر پنهان نمود تا از دسترس شیطان در امان باشد؛ زیرا غرور شیطان مانع ورود او به وادی فقر است. مراقب باش گوهر فقر را به سیاهه‌ای که شیطان زر اندود نموده، مفروشی. ۳ @sooyesama
دل عزیزم یادت هست روزگاری که در مرز نیستی بودی. آن‌روز هیچ نداشتی و تنها فرق تو با نیستی این بود که می‌توانستی دارا شوی. توان دارایی، تنها دارایی تو از مراتب نامتناهی هستی بود. آن‌قدر در فقر خود غوطه خوردی تا هستی تو را دید و مرتبه‌ای برتر از خود را در تو تابید. این فقر و تقاضا، گونه وجودی تو بود و تو آن‌روز از فقر خویش آگاه نبودی. جسم شدی، عنصر شدی، معدن شدی، نبات شدی و همین‌طور در فقر خود غوطه می‌خوردی و دارا می‌شدی. این نیاز و این ابراز گونه وجودی تو بود و تو بی‌آنکه بیابی، فریاد فقر سر می‌دادی. آن‌قدر در فقر خود غوطه خوردی تا زنده شدی و آگاهی یافتی. اکنون چراغ عقل را به عقبه وجودی خویش بیفکن. و مراتب بی‌کران فقر خود را بازیاب. دل عزیزم تو آن‌گاه که نفس ناطقه بودی به مدد عقل از فقر خویش آگاه شدی. و آگاهی از فقر، خود، فقر مضاعفی در تو پدید آورد که تاکنون تجربه نکرده بودی. پس سلوک کردی و به شهود فقر خویش، با همه مراتب بی‌کرانش، دست یافتی و باز فقیرتر شدی. دل عزیزم همه پدیده‌ها فقیرند اما تو تنها پدیده‌ای هستی که این فقر را با عقل و شهود دریافتی. تو غوطه خوردنت در مراتب فقر را دیدی و گام به گام چشیدی. تو رنج زاییده شدن را هزاران بار تجربه کردی. تو عزیزترین فقیری هستی که تاکنون پیدا شده‌ای. ملایک گرچه از فقرشان باخبرند، اما در مراتب بی‌کران فقر غوطه نخورده‌اند. ملایک هرگز با لایه‌های تودرتوی مرگ و زندگی رویارو نشده‌اند. آن‌ها به یک‌باره در اوج کمالات عقلی پدیدار شده‌اند. اما تو از مرز نیستی تا متن هستی راه پیموده‌ای. گام به گام وادی فقر را پیموده‌ای و اکنون به جلوه بی‌کران غنا آراسته می‌شوی. دل عزیزم گویا که لسان غیب با تو سخن می‌گوید: رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم و تو به جلوه بی‌کران غنا عرضه می‌داری: با صدهزار چهره برون آمدی که من با صدهزار دیده تماشا کنم تو را ۴ @sooyesama
امام علی (ع): الهی کفیٰ بی عِزاً أن أکونَ لک عبداً و کفیٰ بی فخراً أن تکونَ لی رباً خدای من تنها عزتم این است که بنده توام، و تنها افتخارم این است که تو پروردگار منی @sooyesama
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش... نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش @sooyesama