امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: هنگامیکه عارف از دنیا رفت، نه شهدا در قیامت او را مییابند و نه رضوان بهشت در بهشت، و نه مالک آتش در آتش.
کسی عرض کرد که: عارف در کجا نشسته؟ امام علیه السلام فرمود: «فی مقعدِ صدقٍ عندَ ملیکٍ مقتدرٍ؛ در جایگاهی راستین، نزد پادشاهی توانا» (قمر، ۵۶)
#ملاعبدالصمد_همدانی
(بحرالمعارف، ج۱، ص۲۱)
#جایگاه_عارف
#عندیت
@sooyesama
هدایت شده از عقل منور
تازههای نشر
کتاب بدایةالحکمه با مقدمه و تعلیقات استاد علی امینینژاد، در دو جلد منتشر شد.
تهیه و تنظیم: مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
ناشر: انتشارات آلاحمد (ع)
#استاد_امینینژاد
#بدایةالحکمة
#مقدمه_و_تعلیقات
@aqlemonavar
@nafahat_eri
اگر انسان بهطرف غرور برود حرکت را لازم نمیبیند و اگر بهطرف یأس بیاید حرکت را بینتیجه میبیند...
چون غرور و یأس در کار است، پای «خوف» و «رجا» هم در بین است. خوف، غرور را و رجا، یأس را میشکند.
#استاد_حائری_شیرازی
#غرور_و_یاس
#خوف_و_رجا
@sooyesama
امام سجاد (ع) به زینب کبری (س)، فرمود: «يا عمة أنت بحمد الله عالمة غير مُعَلَّمة، و فَهِمة غير مُفَهَّمة؛ عمه جان، شما به لطف خدا بیتعلیم دانایید، و بیتفهیم فهیم هستید!»
پیامبران و امامان، سخن لغو، تملق و... ندارد. آنها تنها متن واقعیت را بیان میدارند؛ «ما ینطق عن الهوی».
بنابراین زینب (س) دارای علم لدنی الهی است، که گونهای عصمت علمی بهدست میدهد.
و نزد اهل معرفت روشن است که عصمت علمی، پس از عصمت عملی، و متفرع بر اوست: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» (انفال/۲۹).
باید توجه داشت که عصمت علمی و عملی، درجاتی دارند که نهایت آن، در پیامبر خاتم (ص) و حضرات ائمه (ع) پدیدار شده است.
#ر_س
@sooyesama
25.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان «پدر کریستوفر» درباره مقام حضرت زینب (س).
او یک کشیش مسیحی است که رساله دکتری خود را درباره حضرت زهرا (س) و کتابی جداگانه پیرامون حضرت زینب (س) نگاشته است.
@sooyesama
گاهگاهی که دلم، از جهان میگیرد
کودکی میورزد، غم بغل میگیرد
میکند اندیشه که بهشت آخر چیست؟
مِثل این دنیایَست یا که دیگر چیزیست؟
کاش جنت باشد چیزی از ریشه دگر
کاش دنیا با مرگ، شود از صحنه به در
خوشیاش زودگذر، اوج او بس دون است
نیک دنیا زشت است، زشتیاش افزون است
مهر آلوده به قهر، صدقِ آلوده به کین
ندهد بر دل زار، این دردهایم تسکین
گفت روزی جایی عارفی پاکسرشت:
قلم پاک خدا همهجا پاک نوشت
حد دنیا این است: نیک و زشتی درهم
نور حق در این چاه، سایهای دارد هم
نور اگر میخواهی رو سوی جنت کن
جان خود پاک نما، غرق در لذت کن
آنچه خواهی آن کن، جنتی بنیان کن
این کلید گنج است هرچه خواهی گو: «کُن»
حق تو را همچون خود، خالق جنت کرد
هرچه خواهی خواهد، هرچه آری آرد
مهر مطلق خواهی حُور را إنشا کن
صدق ناب ار طلبی با مَلَک نجوا کن
ور حقیقت جویی بنِگر متن وجود
در تو او، با تو هموست، هوست هرجا مشهود
وه چه زیباست بهشت، بس که والاست بهشت
هرچه دنیا درد است، وه مداواست بهشت
دلم از غم بِرَهد چو به یادش هستم
کاش مرگم بنهد دست او در دستم
#ر_س
@sooyesama
عیسی (ع) در ادبیات عرفانی نماد قلب است. زیرا قلب خاستگاه حیات شی است و معجزه حضرت عیسی نیز احیای مردگان بوده است.
البته قلب حیوانی تنها مایه حیات حیوانی است؛ زیرا حواس پنجگانه و حرکت ارادی را در بدن پدیدار میکند. این قلب با انتشار حیات حیوانی، بدن را زندگی میبخشد.
اما قلب آدمی (حقیقی)، حیاتی الهی به قوای نفس میبخشد که گونه ژرفتری از ادراک را به ارمغان میآورد. تپشهای قلب آدمی، حیات تازهای به قوا میبخشد که آنها را به ادراک حقیقت توانا میسازد.
اما قلب آدمی چگونه شکوفا میشود؟ خداوند تبارک و تعالی این نکته را در داستان حضرت عیسی (ع) روشن کرده است.
تولد عیسی نتیجه نزول جبرائیل (ع) نزد حضرت مریم (س) است؛ «فتمثل لها بشراً سویاً... قال إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا».
این واقعه آفاقی یک حقیقت أنفسی را روشن میکند که هرگاه جبرائیلِ عقل برای مریمِ نفس تمثل یافت، عیسای قلب متولد میشود.
اکنون ما باید بکوشیم تا عقل جبرئیلی را بر نفس خویش حاکم کنیم تا قلب آدمیِ ما شکوفا گردد.
جبرائیل (ع) فرشته وحی است و نزول جبرائیل بر نفس، بهمعنای پیروی از وحی است. اگر شریعت وحیانی را بر نفس خویش حاکم کردیم آنگاه قلب، رفتهرفته شکوفا شده و حیات الهی را به قوای نفس سرازیر میکند.
سپس قلب ما نیز، همانگونه که عیسی (ع) به بنیاسرائیل گفت، به قوای گونان نفس میگوید: «إنّی عَبْدُاللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا... وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ... وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَياً».
#استاد_محمود_امامی
#ولادت_عیسی
#عقل_جبرئیلی
#قلب_آدمی
@sooyesama
برزخها و مواقف قیامت، از عنایات خداوند بر بندگان است تا عاقبتِ ایشان به آتش ختم نشود؛ لذا پی در پی انسانها را برای شفای بیماریهای روحی، از دارالشفائی به دارالشفاء دیگر منتقل مینماید، و چنانچه با این داروها شفا نیافتند، لاجرم «داغ نهادن» آخرین درمان خواهد بود و گریزی از دخول در آتش نخواهد بود، البته در صورتیکه هنوز امکان تصفیهشدن مانده باشد، و الاّ بهناچار در آتش ماندگار خواهد شد. پس آتش نسبت به مؤمنین گناهکار، لطف و عنایت، و راهی به سوی جوار قرب خداوندی است.
#امام_خمینی
(طلب و اراده، ص۱۵۵)
#جهنم
#رحمت
#پاکسازی
@sooyesama