eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
27 فایل
هیات و مجموعه آموزشی (جهادتبین) ارتباط با ما🔄 @Adminsafiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ==
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت سفیران زینب(س)هیئت سفیران زینب(س)..8 .mp3
زمان: حجم: 1.94M
👤 🥀 😭 #⃣ امشب اول علی آستینو بالا زد ، شروع کرد اول غسل سر ،صورت ،سمت راست ، سمت چپ ... اول سر و صورتو شست بسم الله ... جای مهر رو شست ، صورت کبود و شست یه ناله ...، نالش بلند شد ، ساکتش کردن همچین که دستش به بازو رسید یه وقت دیدن آقا داره داد میزنه ... فقط اینجا غسل قطع نشد، همچین به زخم پهلو رسید آخه خانم گفته بود منو از زیر پیرهن غسل بده ،چشم نمی بینه چه خبره، به گودی زخم سینه رسید ... تو غسل باید بدن رو برگردنن به چپ و راست همچین که بدن رو برگردون ، زخم های بستر سر باز کرد... حالا تازه خود بی بی خودش رو غسل داده این خون آبه ها رو شسته ... اسما میگه پرسیدم خانم چرا این کار رو می کنی؟ فرمود آخه شستن خون خشک سخته، برا علی سخته، میخوام کار آقام راحت تر بشه... خون سینه بند میاد، خون زخم بستر جاریه ، کفن گلگونه، آخه این شهید ، شهیده معرکه اس از زیر مفصل همینطوری داره خون میاد،بچه های فاطمه دارن آستین شون رو تو دهان می کنن، ناله میزنن ... دیدن حسن ساکت نمیشه " زینب اومد داداش الهی فدات شم، تو بزرگتر مایی ، باید مارو آروم کنی ...حسین اومد عزیز برادر، علی اومد، اسماء اومد ، مگه حسنش خدای صبره ساکت میشه ! حسین گفت داداش تو بایدم ناله کنی،اما تو بزرگتر مایی، امروز گریت یه جور دیگه ست، گفتن چرا ناله می زنی ؟ گفت آخه شما که تو کوچه نبودید،من بودم نامرد یه جوری زد، مادرم یه سیلی از او خورد، یه سیلی از دیوار ... گوشواره ی مادر گم شد... این گوشواره اینجا افتاد... بمیرم برا اون دختری که دامنش آتش گرفته... اومد به عمه گفت ،عمه جان گوشم پاره شد...
هیئت سفیران زینب(س)هیئت سفیران زینب(س).8.mp3
زمان: حجم: 7.5M
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ ✅بند اول یه گوشه نشستی کشیدی هی آهی با دوچشمای تر دیدی رو خاک افتاد وقتی که با شدت توی کوچه مادر یه سوال ازت دارم چرا موهاتون سفیده؟ مگه مادرت جوون نیست چجوری قدش خمیده ؟ نزن نامرد اخه زهرا خیلی جوونه نزن نامرد اخه زینب دل نگرونه نزن نامرد حسنش داره می بینه دست مرد واسه صورت زن خیلی سنگینه حسن جانم حسن جانم ✅ بند دوم مونده توی ذهنت تصویری از کوچه بمیرم من اقا نمی ره از یادت جلوی چشمات زد یه سیلی به زهرا بمیرم تو کوچه هاعصای مادر شدی و تا خونه رسیدی اقاچشای مادر شدی و شنیدم که غرورت توی کوچه شکست شنیدم که مردک لاابالیه پست یه جوری زد مادره تو رو تو کوچه دست به پهلو گرفت مادرِ تو روی خاکا نشست حسن جانم حسن جانم 📲 @southosein
#⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رَبَّ الزَّهرا، بِحق الزَّهرا، اِشف صَدر الزَّهرا، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " بیا بیا گل نرگس عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست *ما هر كجاي عالم باشيم اگه امامي رو صدا بزنيم، بگيم: ياعلي! بگيم: يا اباعبدالله! يا صاحب الزمان! خودشون مستقيماً جوابِ مارو ميدن، فقط يه اسمِ تو اين عالمِ وقتي صدا ميزني جور ديگه جواب ميشنوي، وقتي صدا ميزني: يا فاطمةالزهرا! همه ي بچه هاش جمع ميشن، ميگن: با مادرِ ما چيكار داري؟...* تمام عزت شیعه رهین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست *از عالمي پرسيد: مقدس تر از خاكِ كربلايِ سيدالشهدا هم داريم؟ گفت: آره... تعجب كرد، مگه ميشه مقدس تر از تربتِ سيدالشهدا هم باشه؟ آره، خاكِ چادرِ مادرمون فاطمه...* ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین، هنوز منتظر است که انتقام تو، تنها دوای مادر توست *یا صاحب الزمان! آقاجان! سرت سلامت، شنیدیم مادرت مریضه ؟!! شنیدیم این روزا مریض خونه ی علی بستر نشین شده ... امام مجتبی فرمود: دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علی‌ست... سلمان میگه: اومدم عیادت بی بی، تا اومدم بی بی گِله کرد، سلمان! چرا به دیدنِ من نمیآیی؟ گفتم: بی بی جان! بعدِ ظلمی که به شما شده، کارم شب و روز گریه است... سلمان میگه سئوال کردم: بی بی جان حالتون چطورِ؟ فرمود: سلمان! اگر از حالم بپرسی دو ماهه این دردِ پهلو نمیذاره بخوابم... سلمان! "ذابَ لَحمی" دیگه گوشتی به تنم نمونده... گوشتای بدنم آب شده‌... امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ»... دیگه روزاي آخر مادر ما زهرا، پارچه ای به سر بسته بود نحيف و لاغر شده بود، هي اشك مي ريخت، یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. روزای آخرِ عُمرِ بی بی، زنهای مدینه هم اومدن برای عیادتش، اما فاطمه کسی رو راه نمیداد، اومدن خانم اُمِّ اَیمَن رو واسطه کردن، اُمِّ اَیمَن اومد گفت: خانوم! زنهای همسایه میخوان شمارو ببینن، خیلی اصرار دارن، بی بی اجازه عیادت دادن، این خانوم ها اومدن دورِ بسترِ زهرا، گفتن: دخترِ پیغمبر حلالمون کن، اختیارِ ما دستِ مردامونه، اجازه ندادن بیاییم عیادتت، بی بی فرمود:من از شما یه گلایه ای ندارم، چرا اون لحظه ای که من روی زمین افتادم، می دیدید دورم نامحرما جمع شدن، چرا نیومدید من رو کمک کنید؟ خواستم علی رو صدا بزنم، دیدم دستاش رو بستن، صدا زدم:" یا فِضَّةُ خُذینی" فضه من رو دریاب بخدا محسنم رو کشتن، هیچ کسی نیومد زهرا رو یاری کنه... اما نه یه عده اومدن زهرا رو یاری کردن... چهل تا مرد جنگی اومدن کمک، هر کی میرسید یه ضربه به زهرا میزد، اینجا دیدن دستِ علی بسته است، مادر رو غریب گیر آوُردن، کربلا هم دخترش زینب رو غریب گیر آوُردن، هر کی میرسید زینب رو میزد، ای حسین!...* هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر میزدن زینب را یک نفر مانده بود در گودال صد نفر میزدن زینب را تیغ هاشان که ماند در گودال با سپر میزدن زینب را خوابشان برد بچه ها در شب اما تا سحر میزدن زینب را * با تمام وجودت صدا بزن: حسین!...
4.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🖤🌱• من سراغ هرکسی رفتم دلــم را زد شکســت🙂 غـالـبــاً این لحظــه ‎هــا مادر به دادم می‎رسد♥️ 🥀 🌱 🖤 📲 @southosein
14.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🖤🌼• واعتصموا به چادر بانو... چادرت را بتکان روزی مارا بفرست... 🥀 🌱 🖤 📲 @southosein
◾️دفن شبانه سلام الله علیها و خشونت عمر بن خطاب 🔸 بعد از آنکه آن بانوی شهیده توسط شقی‌ترین افراد به شهادت رسید، بنابر وصیت خودشان شبانه به خاک سپرده شدند و محل دفنشان نیز مخفی ماند. صبح روز بعد عمر و ابابکر و عده‌ای از مردم به خانه حضرت آمده تا بر زعم باطل خود، بر جنازه صدیقه شهیده سلام الله علیها نماز خوانده و آن حضرت را دفن کنند. اما وقتی متوجه شدند که دفن آن حضرت با غربت و مظلومیتِ تمام در شب صورت گرفته، متعجب شدند و لب به اعتراض گشودند. 💢 بین عمر بن خطاب و مقداد رضوان الله تعالی علیه در گیری رخ داد. نکته‌ای که در این گفتگوی مقداد و عمر مشهود است، اشاره به جریان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد که مقداد چنین می‌گوید: دختر رسول الله از دنیا رفت و خون از پشت و پهلوی او می‌رفت آن هم به سبب ضرب شمشیر و تازیانه‌ای که شما به او زدید. 📚کامل بهایی (ترجمه فارسی)، ص ۳۱۴.
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🏴• بچه با دعای مادرش زنده است دعام کن مــادر ...🙂✋🏼 🥀 🌱 🖤
2.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🖤🥀 ‏فاطمہ‌یا‌ام‌الشھدا دوسٺ‌دارم‌مادر‌بہ‌خدا ‌محتاجم محتاج یه دعا یا زهرا....💔 🥀 🌱 🖤 📲 @southosein
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤͜͡🥀 مدح‌زهـرا راهمین‌جملہ‌کفـایت‌میکنـد؛ چـٰادرش‌حتیٰ‌یهودی‌راهدایت‌میکند..! 🥀 🌱 🖤 📲 @southosein