eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
هیات و مجموعه آموزشی (جهادتبین) ارتباط با ما🔄 @Adminsafiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ==
مشاهده در ایتا
دانلود
2_144182259149345068.mp3
2.52M
🎤•| |• بسته راه چاره دید و ؛ گریه کرد طفل بی‌ گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس مِی ، آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود باورش می‌ شد که غم پیرش کند خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده‌ ی مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نانجیب پست با یک مشک آب پرسه می‌ زد پیش چشمان رباب ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
گریه بر هر درد بی‌درمان دواست جز غم من که غمی بی‌انتهاست سال‌ها با هر قدم گفتم حسین شب‌به‌شب سینه زدم گفتم حسین روضه می‌خواندم دلم بی‌تاب بود روضه‌ی من کاسه‌های آب بود غصه‌، دنیا را به کامم زهر کرد بعد تو لبخند با من قهر کرد ظاهراً جسمم میان خانه بود باطناً قلبم در آن ویرانه بود راه می‌رفتم دو چشمم تار بود فرش زیر پام مثل خار بود هرزمان از بین کوچه رد شدم گریه کردم به مصیبات خودم دادوبیدادِ سر بازارها... کشت من را کشت من را بارها... ذبح را بی‌تاب دیدن مشکل است خنجر قصاب دیدن مشکل است صحنه‌ای دیدم که رنگ من پرید ذبح خود را آب داد و سر برید نیمه‌شب آیات نور آمد به یاد بوی نان آمد، تنور آمد به یاد خلق وقتی‌که سلامم می‌کنند داغدار داغ شامم می‌کنند گفته‌ام با کودکان خانه‌ام داغدار خواهری دردانه‌ام هرزمان خلخال نو پا می‌کنید یادی از آن بی‌کس صحرا کنید کرده این یک جمله حالم را خراب آه...ناموس علی...بزم شراب بعد از آن مجلس دگر من ای عزیز به کنیزانم نمی‌گویم کنیز ✍ 📲 @southosein
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورَد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقّلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها می‌دید لحظه‌ی پایکوبیِ سواران بود ناله‌ی دختران به او فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت: ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم نفس زنان آمد عمه فریاد می‌زند که نزن چکمه بردار، احترامش کن چقدر طول میدهی نامرد زیر و رویش نکن تمامش کن خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...* دارن زنده زنده ترا دفن میکنند برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند *اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید... آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین... 📲 @southosein
6_144226240712743374.mp3
5.44M
🏴 🎤•| |• دارم میرم و غصه هام تمومی ندارن خدا به گریه میفتم اگه برام آب بیارن خدا به یاد خشکی لبت بابا میون قتلگاه یه عمره گریه میکنم به خنده های یک سپاه خدایا کاری بر نیومد از دستم کنار قتلگاه چشمامو میبستم امون ای دل ای دل میبردن جلو چشم من به بالای نیزه سرو چه جوری فراموش کنم آتیش روی معجرو به یاد اون روزای سخت جونم رسیده بر لبم خون گریه میکنم هنوز برای عمه زینبم جلو چشمای من به زنجیرش کردن تو بازار کوفه چقدر پیرش کردن امون ای دل ای دل 📲 @southosein
6_144227340224989745.mp3
4.03M
تمام پیکرش کبوده زخمی کوچه یهوده مگه گناه اون چی بوده 📲 @southosein
6_144227340225006182.mp3
3.99M
بسته راه چاره دیدو گریه کرد طفل بی گهواره دیدو گریه کرد 📲 @southosein
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم این‌ها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شب‌های بسیار در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مُردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک مَحرم‌های خود بسیار دیدم 📲 @southosein
6_144226240712839355.mp3
4.47M
🏴 🎤•| |• چهل ساله خیس از اشک این سجاده لبم خشکه چون یاد لبات افتاده چهل ساله میسوزم نم نم شرمنده سه سالت هستم مونده رد غل و زنجیرا به روی دستم هنوز یه بغض تازه تو گلومه سر تو روی نیزه روبرومه بابا حسین جان هنوز تو گوشم ناله ربابه هنوز میمیرم از غم خرابه بابا حسین جان حسین جانم حسین الهی بابا جونم بلا نبینی الهی هیچ وقت تشت طلا نبینی خدا نخواهد برا هیچ مردی که ناموسش بره اسارت دستاش بسته باشه ببینه میشه جسارت اگرچه غرق ناله و تب بودم ولی به فکر همه زینب بودم بابا حسین جان گوشام به طعن و خنده و دشنام بود چشمام به سنگ پرونای رو بام بود بابا حسین جان حسین جانم حسین 📲 @southosein
6_144232837823326863.mp3
5.37M
دارم میرم و غصه هام تمومی ندارن خدا به گریه میفتم اگه برام آب بیارن خدا به یاد خشکی لبت بابا میون قتلگاه یه عمره گریه میکنم به خنده های یک سپاه 📲 @southosein
6_144232837823328360.mp3
4.98M
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را بر سرم آوار دیدم در بین گودال آیینه جسم پدر را تار دیدم بابای خود را در بین یک لشکر بدون یار دیدم 📲 @southosein
6_144232837823329743.mp3
4.4M
چهل ساله خیس از اشک این سجاده لبم خشکه چون یاد لبات افتاده چهل ساله میسوزم نم نم شرمنده سه سالت هستم مونده رد غل و زنجیرا به روی دستم 📲 @southosein