eitaa logo
🌿 قرارگاه کوثر
457 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
161 فایل
┈•✿‌‌‌‌‌‌﷽✿•┈. پایگاه کوثر مسجد امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)💚 اطلاع رسانی گزارشات و خبرها و فعالیت های پایگاه کوثر #بسیج_یعنے_نیروے_ڪار_آمد_ڪشور_براے_همه_میدانها
مشاهده در ایتا
دانلود
⁷[روایت هشت‌ روز خادمیِ دخترانه | روز ششم محرم 💌] 🕊[مهمان ویژه: شهید احسان قاسمی | خادم الرضا] روزی که اشک و غیرت در هم آمیخت🇮🇷. صبح زود، وقتی هنوز بوی شب قبل در صحن مسجد مانده بود، خبر مهمی میان خادمان پیچید: امروز، روز میدان است✌🏻. عزاداری برای امام حسین "ع" ، رسم همیشگی ماست، اما امروز، باید لبیک عاشقانه‌مان را به ولیِ زمانمان فریاد بزنیم♥️. با هماهنگی روابط عمومی، زمان هیئت کوتاه‌تر شد و اطلاعیه رسمی در کانال‌های هیئت منتشر شد؛ تا دختران محله، سر وقت به تجمع بزرگ برسند. در مسجد، شور و شوق در جریان بود. خانم‌های محله از راه می‌رسیدند و سینی‌های پر از شربت صلواتی در دستان خادمان می‌چرخید. خنکای هر لیوان، دلی را آماده راه می‌کرد برای حضور در دل تپنده‌ی امت✊🏻. مراسم به‌سادگی و صمیمیت گذشت؛ روضه‌خوانی، مداحی، آیتم شهدا🖤. همه چیز دقیق، کوتاه، اما عمیق. اما آن‌چه دلمان را بیش از همه تکان داد، نه در بخش رسمی مراسم،که در گوشه‌ای از مسجد شکل گرفت😍؛ در نگاه‌های پرشور دختران کوچک‌تر، آن‌هایی که سنشان برای حضور در میدان کم بود، اما غیرت‌شان از خیلی‌ها بیشتر.😌. یکی‌ از دختران آرام گفت: «ما هم می‌خواهیم پشت رهبرمون باشیم» و ناگهان، صحن مسجد به میدان عشق تبدیل شد🇮🇷♥️. پرچم ایران را روی کف دست‌شان کشیدیم و صدای شعارها بلند شد؛ نه با ترس، که با غرور، با اشتیاق، با باور: 📣 مرگ بر اسرائیل! 📣 جانم فدای رهبر! 📣 لبیک یا خامنه‌ای! 🔥 در چشمانشان، آتشی از غیرت شعله می‌کشید و از دلشان، خورشیدی از محبت می‌تابید. با همان دست‌های کوچک، مشت گره کردند، و با همان گلوی نازک، فریادشان را در تاریخ حک کردند. 🎥 خادمان، با دستان لرزان از ذوق، صحنه را ثبت کردند؛ تا روزی اگر کسی پرسید «غیرت ایرانی کجاست؟» نشانی بدهیم از صحن کوچک مسجد امام حسن مجتبی "ع" 💚😍 . . و نوشتیم در دلهایمان: این دخترها، ادامه‌ی سحر امامی‌ها هستند؛ از نسل غیرت، از تبار آگاهی . .✌🏻 دخترانی که از دل هیئت، مستقیم به خط مقدم روایت رفته‌اند. با پرچم، با صدا، با اشک، با ایمان. و روز ششم هم تمام شد . . اما صدای فریادهای کوچکشان، هنوز در هوای مسجد می‌پیچد؛ چون عهدی عاشقانه، با امام‌شان . . با رهبرشان . . با حقیقت♥️. ادامه دارد . . . تابستان ¹⁴⁰⁴ 🗣. راوی: عزتی پور ✍🏻. نویسنگان: صولتی _ مسرور 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
📜| زندگی‌نامه شهید حسین‌علی احمدی در امتداد خاطرات روشنِ مردی از دیار آفتاب، نامی بر تارک آسمان عشق حک شده است: شهید حسین‌علی احمدی، فرزند بهمن، متولد بیست‌وسوم تیرماه ۱۳۷۲، از دیار کوه‌نشین و غیرتمند الیگودرز؛ نخستین شکوفه‌ی باغ زندگی پدر و مادری که فرزندی چنین رشید و باصلابت را پروراندند. از همان آغاز، زندگی‌اش رنگی دیگر داشت؛ دل در گرو افق‌هایی فراتر از عافیت و آسودگی بسته بود. همسرش می‌گوید: «در عقدمان، نام شهادت را شرط کرد؛ همیشه می‌گفت نمی‌خواهم در خواب یا در حالت عادی از دنیا بروم. آرزو دارم آن‌گاه بروم که برای مردمم کاری کرده باشم؛ وقتی بروم که رد پایم بر زمین بماند و دعای خیری پشت سرم باشد.» با حسرتی دیرین از جا ماندن در جهاد هشت‌ساله می‌گفت: «لیاقت نداشتم در جنگ باشم؛ کاش خدا لطف کند و شهادت را نصیبم کند.» از ویژگی‌های بارز او، عزت‌نفس کم‌نظیرش بود. مهربان و خانواده‌دوست، همیشه حواسش به اطرافیانش بود؛ دل‌نگران شادی آن‌ها، و مراقب حالشان. تا آنجا که می‌توانست، نمازهایش را در مسجد به جماعت می‌خواند. نماز شب را هیچ‌گاه ترک نمی‌کرد. برای او، حق‌الناس حریمی مقدس بود؛ همیشه تلاش می‌کرد تا دِینی بر گردنش نمانَد. دستِ یاری‌دهنده‌ای بود برای همه. در جایگاه همسر، مهربان و وفادار بود. در هر شرایطی تلاش می‌کرد حواسش به همسرش باشد؛ اگر گاهی نمی‌توانست، بعدها با مهر و توجه جبران می‌کرد. دل‌بسته‌ی خانه‌ای گرم و پر رفت‌وآمد بود؛ مهمان‌نواز و سفره‌دار. همیشه آرزو داشت در خانه‌اش صدای خنده‌ی مهمانان بپیچد و عطر مهربانی جاری باشد. در کار، تمام تلاشش این بود که روزی‌اش پاک و حلال باشد. حلال و حرام برایش مرز روشنی داشت و به آن سخت پایبند بود. تحصیلاتش را تا مقطع فوق‌لیسانس ادامه داد. با وجود جایگاه علمی‌اش، تواضع و فروتنی‌اش مثال‌زدنی بود. چهار سال از زندگی مشترکشان گذشته بود. فرزندی نداشتند، اما دلی به وسعت آسمان داشت که برای همه جا بود. شهید احمدی از نیروهای انتظامی مستقر در فرودگاه مهرآباد بود. اما با بسته شدن پروازها، به ستاد فرماندهی در خیابان ونک منتقل شد؛ جایی که در حمله‌ی موشکی دشمن، هدف اصابت قرار گرفت. دو روز بعد، پیکر پاکش از زیر آوار بیرون کشیده شد💔. آری، او چنان رفت که آرزو داشت؛ نه در خواب، نه در عافیت، بلکه در راه مردم، در راه امنیت، در مسیر ایمان. و امروز، نامش می‌درخشد؛ چون شهابی که در شبِ بی‌ستاره می‌گذرد و ردّی از نور بر جای می‌گذارد برای همیشه. ✍🏻. صولتی 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
⁸[روایت هشت روز خادمیِ دخترانه | روز هفتم محرم💌] 🕊️[مهمان ویژه: مادر و جنین شهید | مثل رباب] طبق سنت هر سال، روز هفتم محرم، دل‌هایمان قراری دیرینه با مادران داشت؛زنانی که سال‌ها بی‌هیاهو،چراغ هیئت‌ها را روشن نگه داشته‌اند. اما امسال، صحنه‌ای دیگر شکل گرفت. 👧🏻 دختران امروز، مادران فردایند و این‌بار، آن‌ها بودند که میزبانی را بر عهده گرفتند؛ با دستانی کوچک اما دل‌هایی بزرگ، دل‌هایی لبریز از عشقِ حسینی♥️. عده‌ای مشغول ساختن گهواره‌ای برای حضرت علی‌اصغر بودند، با آن دقت و لطافتی که تنها از دست‌های عاشق برمی‌آید. گروهی دیگر، کاغذنوشته‌هایی تهیه می‌کردند در وصف حضرت رباب سلام‌الله‌علیها؛ مادری مظلوم، اما استوار، که داغ شیرخواره‌اش را به قامت کشید، نه به فریاد❤️‍🩹. بانیان مراسم، شیر تهیه کرده بودند؛ تا یاد لب‌های خشکیده‌ی علی‌اصغر در ذهن‌ها بماند . . یاد عطشی که آسمان را به گریه انداخت و زمین را به ناله.🥺. اما اوج لحظه، جایی بود که دختری کوچک، عروسک خود را در پارچه‌ای سفید پیچید، آرام در آغوش گرفت و بی‌کلام وارد مجلس شد؛ چنان‌که گویی خودش، مادر اصغر است. مجلس از این تصویر، جان گرفت؛ و دل‌ها، از این نگاه کودکانه و پر معنا، شکستند💔. مداح امروز، از آقایان بود؛ اما دختران کوچک هیئت، بی‌تاب صدای مداح جوان خود بودند؛ همان نوای آشنایی که هر روز با آن اشک ریخته بودند، هم‌نوا شده بودند، آرام گرفته بودند🥲. و روز هفتم نیز به پایان رسید . . اما نه فقط به‌عنوان یک روز در تقویم هیئت، بلکه به‌عنوان درسی از مادری، صبر و میزبانی عاشقانه♥️. درسی از حضرت رباب؛ که در دل دختران کوچک این سرزمین، به شکلی ناب و بی‌کلام، ماندگار شد. ادامه دارد . . . تابستان ¹⁴⁰⁴ 🗣. راوی: عزتی پور ✍🏻. نویسندگان: صولتی _ مسرور 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
⁹[روایت هشت‌ روز خادمیِ دخترانه | روز هشتم محرم " روز آخر " 💌] 🕊[مهمان ویژه: شهید محمد انصاری | علی‌اکبر زمان] روز آخر . . روز دلتنگی💔 آخرین روز بود و دلتنگی، مثل بوی گلاب، از صبح در هوای مسجد پیچیده بود. نه کسی چیزی می‌گفت، نه کسی می‌خندید همه فقط نگاه می‌کردند ؛ به صحن مسجد، به موکب هیئت رضوان الرضا، به عکس مهمانان ویژه هر روز🥺 انگار داشتند در دلشان وداع می‌نوشتند🕊. بچه‌ها با کاردستی‌های کوچکشان آمدند هرکدام، تکه‌ای از دلشان را ساخته بودند، نه فقط با قیچی و کاغذ، بلکه با اشک و لبخند🥲 سخنرانی که تمام شد، مداح ما شروع کرد؛ اما صدای مداح، شبیه روزهای قبل نبود! صدایش می‌لرزید.💔 مثل بغضی که میان صدا گیر کرده باشد. هیچ‌کس حواسش به زمان نبود. ما گفتیم: "مجلس باید کم‌کم تموم بشه" ولی دخترها، بی‌صدا، دوباره پرچم‌ها را برداشتند، و مثل یک طواف عاشقانه، از نو مرور کردند روزها را . . از روز اول تا روز دهم محرم الحرام🖤. در همین حال‌وهوا بود که، دختری از نسل نور وارد صحن مسجد شد😍. دختر شهید آقازاده‌ نژاد، با وقاری آرام و لبخندی که بوی ایمان می‌داد. همه ایستادند ... دل‌ها ایستادند ... چشم‌ها خیره ماندند ... او نشست و از پدر شهیدش گفت🙂؛ از واژه‌هایی که مثل گل در دل مسجد شکفت.🌹. و دختران، با اشتیاق گوش سپردند. پرسش‌ها یکی یکی بالا رفت، و او با صبری مادرانه، پاسخ داد♥️. دل‌ها سیر نمی‌شدند . . و آنجا بود که هدیه‌ای آمد🎁؛ یک چادر ساده . . چادری که بوی حضرت مادر را می‌داد🥺 یادگاری از عشق، ارثیه‌ای از نجابت، تقدیم شد به او که با نور صدایش، مجلس را روشن کرده بود. مجلس تمام شد، اما دل‌ها نه🫀 دخترها یک به یک جمع شدند، با خنده و اشک قرار گذاشتند برای جلسات هفتگی، برای وفای به عهد☺️‌. و من، گوشه‌ای ایستاده بودم و نگاهشان می‌کردم. همان‌هایی که روزی کودک بودند، و حالا خادمان عزای حسین‌اند🖤. دلم تنگ شده است برای صدای جارو در صحن مسجد امام حسن مجتبی "ع"، برای جفت‌کردن کفش‌ها جلوی درب، برای پیچیدن بوی گلاب💔🥺. برای صدای آرام: «خانم، چی کمک کنم؟» 🕊️ در دلم، برای تک‌تکشان دعا کردم: که عاقبت‌ بخیر شوند♥️. . که ثابت‌قدم بمانند در مکتب سیدالشهدا علیه‌السلام 🙂 . . که هرجا رفتند، یادشان نرود خادمی یعنی چه ! . و این‌گونه، دستِ هیئت را گرفتیم🌱 و آن را، با اشک، با دلتنگی، تا سال آینده بدرقه کردیم . . 🖤 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین به پایان آمد این دفتر . . اما این عهد، تا ابد در دل‌ها ادامه دارد🫀. تابستان ¹⁴⁰⁴ 🗣. راوی: عزتی پور ✍🏻. نویسندگان: صولتی _ مسرور 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
📜. بیوگرافی شهید عمران بهرامی | افتخار محله حسنیه ▪️تهیه شده توسط اعضای کارگروه روابط عمومی پایگاه کوثر _ ریحانه رشدی 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
🇮🇷' شکوه پایداری و شعور انقلابی در اجتماع حسینی فرزندان ایران ▪️| برگزاری مراسم حماسی اربعین شهدای دفاع مقدس ۱۲ روزه در بوستان طراوت پردیسان همراه با - تقدیر از خانواده معظم شهدا - اجرای سرودهای حماسی - مداحی اربعینی - غرفه های فرهنگی و تبیینی نوجوانان و خواهران - غرفه کودکان 🔻با حضور همسران و فرزندان شهدا و مسئولین استانی، خانواده ها، نوجوانان و جوانان محله حسنیه 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
🇮🇷' اربعین شهدای اقتدار منطقه پردیسان اربعین، زمان یادآوری راه عاشورایی شهیدانی‌ست که برای عزت و امنیت این سرزمین ایستادند♥️. - شهید علیرضا رضازاده مقدم - شهید امیر معصومی - شهید سجاد مرادی‌نژاد - شهید عمران بهرامی - شهید حسین علی احمدی - شهید ناصر جمیل‌پور - شهید جلیل کشاورز ▪️تهیه شده توسط اعضای کارگروه روابط عمومی پایگاه کوثر _ زهرا مسرور 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
47.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷| شکوهِ پایداری و شعور انقلابی در اجتماع حسینی فرزندان ایران 🔻برگزاری اجتماع اربعین شهدای اقتدار همراه با اجرای سرود، نماهنگ، مداحی، خاطره گویی خانواده شهدا ، تقدیر از خانواده شهدا و برنامه های حماسی دیگر با حضور خانواده شهدای جنگ ۱۲ روزه منطقه پردیسان و مسئولین استانی 🎥| تهیه و تدوین: صولتی 🌐' معاونت روابط عمومی و رسانه
🇮🇷کارگروه فرهنگی پایگاه کوثر تقدیم میکند... روضه ای به زبان هنر... دعوتید به همراهی با ▪️اجرای نمایش آیینی غریب مدینه در مدینه الرسول، ویژه شهادت آقا امام حسن مجتبی (ع) (توسط دختران گروه هنری پایگاه کوثر ) ▪️همراه با نوای ملکوتی روضه ی مداح اهل بیت به یاد غربت آقا امام حسن مجتبی.... (ویژه عموم بانوان و دختران در همه رده های سنی ) ▪️زمان: شنبه یکم شهریور ▪️ساعت:۵ الی 6 و نیم ▪️مکان:مسجد امام حسن مجتبی(ع) 💢(نکته مهم که لازم به ذکر است فقط در صورتی که قطعی برق مسجد روز شنبه این ساعت باشد، ساعت اجرا رو عوض میکنیم و از جمعه شب تغییر ساعت اطلاع رسانی میشود) 💢(با توجه به اینکه اجرای تئاتر رو سالی یکبار داریم دعوت میکنم همه عزیزان تشریف بیارند👌)
هدایت شده از 🌿 قرارگاه کوثر
🇮🇷کارگروه فرهنگی پایگاه کوثر تقدیم میکند... روضه ای به زبان هنر... دعوتید به همراهی با ▪️اجرای نمایش آیینی غریب مدینه در مدینه الرسول، ویژه شهادت آقا امام حسن مجتبی (ع) (توسط دختران گروه هنری پایگاه کوثر ) ▪️همراه با نوای ملکوتی روضه ی مداح اهل بیت به یاد غربت آقا امام حسن مجتبی.... (ویژه عموم بانوان و دختران در همه رده های سنی ) ▪️زمان: شنبه یکم شهریور ▪️ساعت:۵ الی 6 و نیم ▪️مکان:مسجد امام حسن مجتبی(ع) 💢(نکته مهم که لازم به ذکر است فقط در صورتی که قطعی برق مسجد روز شنبه این ساعت باشد، ساعت اجرا رو عوض میکنیم و از جمعه شب تغییر ساعت اطلاع رسانی میشود) 💢(با توجه به اینکه اجرای تئاتر رو سالی یکبار داریم دعوت میکنم همه عزیزان تشریف بیارند👌)
توجه 📣📣 🔴(با توجه به قطعی برق در روز شنبه زمان برگزاری تئاتر به روز یکشنبه موکول شد) لطفا اطلاع رسانی مجدد بفرمایید 👇👇👇 🇮🇷کارگروه فرهنگی پایگاه کوثر تقدیم میکند... روضه ای به زبان هنر... دعوتید به همراهی با ▪️اجرای نمایش آیینی غریب مدینه در مدینه الرسول، ویژه شهادت آقا امام حسن مجتبی (ع) (توسط دختران گروه هنری پایگاه کوثر ) ▪️همراه با نوای ملکوتی روضه به یاد غربت آقا امام حسن مجتبی.... (ویژه عموم بانوان و دختران در همه رده های سنی ) ▪️: #2 شهریور ▪️ساعت: 5 الی 6 و نیم ▪️مکان:مسجد امام حسن مجتبی(ع) 💢(با توجه به اینکه اجرای تئاتر رو سالی یکبار داریم دعوت میکنم همه عزیزان تشریف بیارند👌)
توجه 📣📣 🔴(با توجه به قطعی برق در روز شنبه زمان برگزاری تئاتر به روز یکشنبه موکول شد) لطفا اطلاع رسانی مجدد بفرمایید 👇👇👇 🇮🇷کارگروه فرهنگی پایگاه کوثر تقدیم میکند... روضه ای به زبان هنر... دعوتید به همراهی با ▪️اجرای نمایش آیینی غریب مدینه در مدینه الرسول، ویژه شهادت آقا امام حسن مجتبی (ع) (توسط دختران گروه هنری پایگاه کوثر ) (ویژه عموم بانوان و دختران در همه رده های سنی ) ▪️: #2 شهریور ▪️ساعت: 5 الی ۵ و ۴۵ ▪️مکان:مسجد امام حسن مجتبی(ع) 🔴۴ و نیم مسجد باشند خانوما و. دخترا راس پنج ان شاءالله شروع میشه تا پنج و. نیم که بعضی خانوما به روضه های مجتمع ها هم برسند🔴 💢(با توجه به اینکه اجرای تئاتر رو سالی یکبار داریم دعوت میکنم همه عزیزان تشریف بیارند👌)