"عصمت"
📌🖤یادداشت سیده رقیه آذرنگ نویسنده و پژوهشگر حوزه زنان در دفاع مقدس بمناسبت درگذشت مادر شهیدان حمید، مجید و محمدرضا صالح نژاد
✍از وقتی این خبر تلخ را شنیدم فقط ناباورانه به عکسی که چند وقت پیش خودم از او گرفتم خیره شدم. هنوز صدایش در گوشم هست که می گفت: "دخترم! به خدا من ناراحت نیستم که بچه هام شهید شدند."
آن روز، یکی از مسئولان کشور، برای مادرانی که چند شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرده بودند لوح تقدیر فرستاده بود و باید این لوح ها به دست مادران گرانقدر شهدا می رسید.
من به همراه دوستم که نماینده مسئول مربوطه برای اهدای لوح ها بودند با چند مادر شهید در دزفول ملاقات کردیم. و سپس مهمان خانه مادر شهیدان صالحنژاد شدیم. یکی از خواهران شهدا صالح نژاد هم حضور داشتند.
ابتدا مادر کلی از ما تشکر کرد و برای هر کسی که به مردم خدمت می کند دست هایش را به سوی آسمان بالا برد و دعا کرد.
بعد از کمی رو کرد به من گفت: "دیگر پیر شدم."
به او گفتم:" حاج خانم؛ میشه یه شعر برام بخونی؟ شنیدم شعرهای قشنگی رو بلدید؟!"
دکمه ی رکوردر رو زدم و ایستادم به تماشا....
شروع کرد به خواندن:" علی اومه، علی اومه، خوش اومه، علی با ذوالفقار اومه، خوش اومه....(علی آمد، علی آمد خوش آمد، علی با ذوالفقار آمد خوش آمد....)
بعد شعرش را ادامه داد و خواند تا رسید به یک بیت... صدایش سوز خاصی داشت...حس کردم از اعماق قلبش نشات گرفته.... و با شنیدن آن بیت با همان لهجه دزفولی،
انگار دنیا از حرکت ایستاد... یکدفعه به خودم آمدم دیدم اشک مادر هم جاری شد و اطرافیانم....
بغض به گلویم چنگ می زد....
و آن بیت با این مضمون بود: "آرزو داشتم به تنت لباس دامادی ببینم، پس کی از این در می آیی؟!... مادر تو را ببیند...کی می آیی...".
دستش را گرفتم و گفتم: " حاج خانم بسه دیگه؛ نمی خوام بیش از این اذیت بشوید".
در تلفیق اشکی که دور چشم هایش حلقه زده بود گفت:" نه من ناراحت نیستم این شعر و همیشه برا خودم می خونم."
این را که گفت می دانستم برای شهیدِ مفقودش هنوز چشم به راه است...
قبل ترها برای نوشتن کتابی با موضوع شهدای صالحنژاد مصاحبه کاملی با او گرفتم و خودش می گفت: "بعد از اینکه محمدرضایم مفقود شد و سال ۷۴ چند تکه استخوان از او آوردندو من در تشییع و تدفینش حضور نداشتم بدلیل بیماری در تهران بودم.
هنوز منتظرش هستم..."
مادر است دیگر، آخر، یکی، نه که سه تا از شاخ شمشادهایش را به میدان فرستاد و شد همچو ام البنین و برای آرامش قلبش اشکی از چشم هایش نبارید...این را قلم من نمی گوید که چشم هایم گواهی می دهد.
دوران دبستان و پس از آن، هم محله ای اش بودیم. خانه پدربزرگ هایم نیز از قدیم الایام در همان محله بود. همسایه ها اکثرا همدیگر را می شناختند و پسرهایشان در دوران دفاع مقدس همرزم بودند.
عمویم مرحوم سید حبیب ال...آذرنگ عکس پسرهای شهیدش را نقاشی کرده بود. یادم هست همیشه عمو سید حبیب از اُبهت فرمانده شهید حمید صالح نژاد می گفت. یادم هست که تنها آرزوی عمو سید حبیب، دیدن دوباره ی چهره ی شهید حمید صالح نژاد بود و حتم دارم به آرزویش رسید.
اما از هم محله ای بودنمان گفتم. هر روز که به مدرسه می رفتم از دم در خانه شهیدان صالح نژاد می گذشتم و خیره می شدم به تصویر سه شهید که بر روی دیوار خانه شان نقش بسته بود و کمی آن طرف تر خانه ی شهیدان دیانتی با تصویر سه شهید...
همیشه با خودم می گفتم: "از خانه ی صالح نژاد تا خانه ی دیانتی فقط چند قدم فاصله هست، و در آن خانه ها دو مادر...و هر کدام با سه شهید... "
آنقدر این دو خانه برایم حرف داشت برای گفتن که گویاترین تصویر عالم یعنی معنای مادر شهید بودن را با تمام وجودم درک کردم.
و هنوز هم در بهت آن همه شکوه و عظمتِ مادرانه ام...
و در آخر؛ ما تکلیفمان در نوشتن از الگوهای بی نظیر فرهنگی در دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است، اما ای کاش مسئولان فرهنگی شهرستان دزفول به پاس فداکاری مادران چند شهید داده این شهرِ با اصالت در یکی از میادین و یا هر جایی که امکان دارد تندیسی از این همه فداکاری مادران را نصب می نمودند و نام های مبارک این مادرانِ صبور و شکور را بر روی تندیس حک می کردند تا یادمان نرود چه مادرانی چراغِ راهِ فرداهای ما بودند .
سیده رقیه آذرنگ
۲۳خردادماه۱۴۰۳
🌹به کانال کتاب"عصمت"
شهید عصمت پورانوری در پیامرسان ایتا بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/534446100C4630a601bc
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏺انتشار برای نخستین بار
▫️شهید حاج قاسم سلیمانی:
📰فلسطین گردنهای است که اگر دشمن بر آن مسلط شود، ما در تهران نمیتوانیم بمانیم.
@BisimchiMedia
هدایت شده از باشگاه نویسندگان مهدیه| نویسندگی+کتابخوانی+نقد
🌻بنام آفریدگارمهر
نشست ادبی داستان صبرایی چهارشنبه مورخ ۱۴۰۳/۳/۲۳ در ساعت ۱۸در موزه دفاع مقدس برگزار شد.
جلسهی ادبی نقد و بررسی این هفته با محوریت کتاب عصمت به قلم سرکار خانم سیده رقیه آذرنگ، نویسندهی توانای خوزستانی برگزار شد. نویسندهای که با سیما و خلقیاتی عصمت وار، جمع صبرایی را برکت به حضور شدند؛ و با صبر و تومانینه صحبتها و نقد اعضای انجمن صبرا را پاسخ به ادب و علم دادند.
✍گزارش: اکرم راهنورد
📸عکس: زینب قانعی نسب
👩🏻💻طراح: کوثر فروتن
࿐჻ᭂ⸙🍃📚🍃⸙჻ᭂ࿐
@sabradezful
࿐჻ᭂ⸙🍃📚🍃⸙჻ᭂ࿐
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 پویش برائت جهانی از رژیم جلاد؛ هفت بار «مرگ بر اسرائیل»
🔹️رهبر انقلاب اسلامی در پیام امسال به حجاج بیتاللهالحرام، با اشاره به فجایع غزّه که در تاریخ معاصر بینظیر است، تأکید کردند: برائت از رژیم صهیونیست و حامیانش بخصوص آمریکا، امسال باید فراتر از موسم و میقات حج، در کشورها و شهرهای مسلماننشین، در همه جای جهان ادامه یابد و به آحاد مردم تسری یابد.
🔹️رسانهی KHAMENEI.IR با انتشار هفت بار «مرگ بر اسرائیل» در برائت از رژیم جلاد صهیونیستی و همراهی با حاجیان بیتالله الحرام در «هفت بار رمی جمره» از کاربران دعوت میکند تا با انتشار همین محتوا در صفحات خود به پویش مجازی «#رمی_اسرائیل» بپیوندند.
https://x.com/Khamenei_fa/status/1802058016763600918
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری درباره برخی نقل قولهای غیر مستند از رهبر انقلاب و مسئولان دفتر ایشان
نقل قولهای غیر مستند و یا برداشتهای شخصی فاقد اعتبار است
✏️ متن اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری به این شرح است:
🔹️در روزهای اخیر مشاهده شده است که برخی از نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری و یا اعضای ستاد و افراد منتسب به آنها در اظهارنظرها و موضع گیریها، نقل قول هایی ناقص و یا نادرست از رهبر انقلاب اسلامی و یا مسئولان دفتر معظم له بیان کرده اند.اعلام میدارد هرگونه نقل قولِ غیرمستند به اسناد موجود و مکتوب از بیانات و اظهار نظرهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و اکتفا به برداشت های شخصی و دریافتهای شفاهی از بیانات ایشان و یا مسئولان دفتر معظم له فاقد اعتبار و استناد است. انتظار میرود همگان نسبت به این موضوع توجه لازم را داشته باشند و از تکرار آن پرهیز شود.
دفتر مقام معظم رهبری
💻 Farsi.Khamenei.ir