♦️تنی که لرزید. تن هایی که نلرزیدند!!!
🔺از زمانی که افق آینده تاریک جمعیتی کشور، چشم همیشه بیدار دیده بان کشور را نگران ساخت و به تعبیر خودشان، لرزه بر پیکرشان انداخت، هیچ لرزه نگاری پس لرزه های شدید آن را که در قالب هشدارهای مکرر ایشان رخ داد، لرزه نگاری نکرد و بر «بروج مشیدة» بی مسئولیتی عده ای تأثیری نکرد.
🔺صد افسوس عمق فاجعه ای را که پیر طریق در خشت خام دید، عده ای حتی در آینه تمام نما هم ندیدند و احساس درد مسئولیت پذیری را با مسکّن روزمرگی خود تسکین دادند.
🔺غرور عده ای اجازه نداد تا سر بدوانند به آنچه را که یک رهبر حکیم اشاره کرد و نمی توانست مکشوفتر از آن سخن بگوید. گویا این عده نخواستند قبول کنند و دیگران را بقبولانند که: تفاوت ما با امام جامعه در همین است که او باید چیزی را بفهمد که ما ممکن است نفهمیم. او باید دستور دهد و ما مطیع باشیم.
🔺ایکاش شاخکهای کاوشگری عده ای درک می کرد که لشکریان معاویه حتی در این اوضاع سخت اقتصادی و شرایط کرونایی، با اشاره جبت و طاغوت امروزی خود، برای کاستن از لشکریان علی(ع)، تنها به افزایش جمعیت خود می اندیشند و عمل می کنند و به امید روزی نشسته اند که صلح را در تنهایی امام مجتبی(ع) و یاران معدودش، بر او تحمیل کنند و فاجعه کربلا با قلت یاران حسینی تکرار کنند.
🔺این در حالی است که عده ای از ما پنبه های فرار از مسئولیت را در گوش خود فشرده اند تا صدای «هل من ناصر» رهبر حسینی را نشنوند و کار به جایی کشیده شود که ایشان میخ آهنین سخنان حکیمانه خود را بر سنگ سخت بی توجهی، بی تأثیر دانسته و در بیانات اخیرشان برای نمایندگان ملت بگویند:
«مسئلهی فرزندآوری و مسئلهی نسل بسیار مهم است؛ این موضوعی است که بنده بارها در این چند سال اخیر تکیه کردهام و تأکید کردهام، ولی متأسّفانه حالا که انسان نتایج را نگاه میکند، معلوم می شود که خیلی این تأکیدها تأثیر زیادی نداشته.»
🔺آیا اندیشیده ایم چرا رهبری که همواره نقش امیدبخشی به جامعه را داشته، باید اینچنین ناامیدانه سخن بگوید؟
هرچند عده ای حکمیت و تدبیر ابوموسی اشعری را بر حکم علی ترجیح دادند، اما چرا یاران واقعی علی(ع)، آرامش سکوت و خمود را بر طوفان فریاد و مسئولیت ترجیح می دهند؟
✅ شاید این فراز از خطبه حضرت زهرا(س) پاسخی برای این سوال باشد:
الا وقد ارى ان قد اخلدتم الى الخفض و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض و خلوتم بالدعة و نجوتم من الضيق بالسعة فمججتم ما وعيتم و دسعتم الذى تسوغتم. «فان تكفروا انتم و من فى الارض جميعا فان الله لغنى حميد». ✍️ حجت الاسلام سید مرتضی موسوی؛ دانش آموخته سطح عالی کلام و کارشناس مسائل جمعیتی
@srbaz98
#تربیت_فرزند
آیا حاضر می شوید به فرزندتان غذای مسموم بخورانید؟
یا او را به جایی ببرید که مملو از مواد آلوده است؟
محتوای فیلم ها و بازی های نامناسب با سن کودک، ایجاد کننده فضای روانی نامناسب است.
خشم فروخورده، ترس های دائمی، کنجکاوی های جنسی از اولین آثار بازیها و فیلم های کنترل نشده است.
@srbaz98
#علمی_پزشکی
🔴هرگز از مایع ظرفشـــــویی جهت میكروبزدایی یا میكروبكشی سبزیها استفاده نکنید؛به دلیل در دسترس بودن مایع ظرفشویی در منازل متاسفانه استفاده از این شوینده شیمیایی و غیرخوراكی باب شده كه هرگز مورد توصیه متخصصان نیست.
🔹اما جوش شیرین و سركه به دلیل ایجاد تغییراتی در PHمیتوانند در نابودی میكروبها بسیار موثر باشند.
🔹نمك نیز میتواند روی میكروبها اثر كشندگی و بازدارندگی رشد داشته باشد كه اگر به همراه سركه استفاده شود، اثرات این دو با هم تشدید خواهد شد.
@srbaz98
#درمان_ترش_کردن_معده
👈2ق.غ پونه کوهی در1لیوان آبجوش دمکرده،با عسل شیرین و میل کنید تا رفلکس معده برطرف میشود
👈این دمکرده جایگزین قرص راینتیدین یا شربت آلومینیوم ام جی است
@srbaz98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارت بانکی #هادی_طباطبایی برای امام زمان که یه درصدی از مبلغشو به اون واریز میکنه برای خرج در راه #صاحبالزمان .
باید این سلبریتی ها دیده بشوند.
@srbaz98
📚#داستان_کوتاه
💕 پدری برای پسرش تعریف میکرد که:
گدایی بود که هر روز صبح وقتی از این کافه ی نزدیک دفترم میاومدم بیرون جلویم را میگرفت.
هر روز یک بیست و پنج سنتی میدادم بهش... هر روز.
منظورم اینه که اون قدر روزمره شده بود که گدائه حتی به خودش زحمت نمیداد پول رو طلب کنه. فقط براش یه بیست و پنج سنتی میانداختم.
چند روزی مریض شدم و چند هفته ای زدم بیرون و وقتی دوباره به اون جا برگشتم میدونی بهم چی گفت؟
پسر: چی گفت پدر؟
گفت: «سه دلار و پنجاه سنت بهم بدهکاری...!»
❗️بعضی از خوبی ها و محبت ها، باعث بدعادتی و سوءاستفاده میشه❗️
@srbaz98
✨﷽✨
✅ یک دقیقه مطالعه
✍هرگز نفرین نکنید زیرا این نفرین ها درست مانند مرغ و خروس هایی هستند که هنگام غروب به لانه باز می گردند، دامن خودتان را می گیرد
انسان باید سه جا زبانش را به کار بیندازد، برای طلب شفا، آرزوی موفقیت و دعای خیر... چیزی که برای دیگران میخواهید، برای شما نیز اتفاق خواهد افتاد.. چرا که نتیجه گفتار انسان به صاحبش باز میگردد. برای همین است که باید همیشه برای کامیابی و سعادت دیگران دعا کنید تا خود نیز از آن بی بهره نمانید و اگر آرزوی بدبختی کسی را بکنید، بدانید که در این بدبختی نیز سهیم خواهید شد.
💥شاید باورتان نشود اگر بگویم که بهانه گیری و عیبجویی های بیمورد، باعث به وجود آمدن بیماری روماتیسم میشود. تفکرات انتقادی و ایرادگیری های بیشمار باعث غلظت خون شده و مفاصل را سفت و دردناک میکنند. همین طور که حسد، کینه، نفرت و ترس باعث به وجود آمدن غدد سرطانی در بدن میشود. تمام بیماری ها زاییده یک ذهن بیمار است. کینه ای که در ذهن و روح ما نقش کمیگیرد سر منشاء بسیاری از بیماریها در جسم است. شریان را تنگ میکند، نارسایی کبد بوجود می آورد و دید چشم را کم میکند. کینه توزی مادر بیماریهاست.
📚 کتاب " چهار اثر "
👤 فلورانس اسکاولشین
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
@srbaz98
✨🌸✨🌸
❇ رهنـــمودهای آیت الله بهجــت👇
⁉ برای حل مشکل:
برای حل مشکل می فرمودند، این موارد را مراعات و عمل کنید تا انشاء الله مشکل برطرف گردد:
1.🌸🍃✨قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید.
2.🌸🍃✨معوذتین 👇را بخوانید و تکرار نمایید.(ناس و فلق)
3.🌸🍃✨آیت الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمایید.
4.🌸🍃✨چهار قل را بخوانید و تکرار کنید، خصوصا وقت خواب.
5.🌸🍃✨در موقع اذان با صدای نسبتا بلند، اذان بگویید.
6.🌸🍃✨روزی 50 آیه از قرآن کریم با صدای نسبتا بلند بخوانید.
@srbaz98
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ
🔹ما بودیم
🔹ما بودیم
🔹ما بودیم
⭕️ به قول فرمانده دوران بزن و در رو تموم شده
👤استاد #رائفی_پور
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@srbaz98
✨﷽✨
«نپرداختن بدهی دیگران»
✍حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
💥گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج۱۳
اثر استاد حسین انصاریان
@srbaz98