eitaa logo
سرباز ولایت
385 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
799 ویدیو
47 فایل
🔶️فدایی رهبر 🌺جوان طراز انقلاب ولایی، پیگیری ، مطالبه گر و آتش به اختیار است 🌺 ارتباط با ادمین📩 1️⃣🆔️✏ @srbaz98
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✅"داستانی واقعی و تکان دهنده از یک پزشک!" ✍توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می‌بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می‌کنم و شما عمل می‌کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!!!» تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته! لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می‌كرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می‌کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی‌ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می‌کشیدند که داستانش را همه می‌دانند. عده‌ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق‌شان را تهیه می‌کردند و عده‌ای از خدا بی‌خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می‌کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه‌مان که دلال بود و گندم و جو می‌فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم! پدرم هر قیمتی که می‌گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می‌گفت: «برو بالاتر...» «برو بالاتر...!!!» بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: «بچه پامنار بودم.‌ گندم و جو می‌فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...» دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛ اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. @srbaz98
مداحی آنلاین - پلکی بگذارید زمان زود گذشته - مهدی رسولی.mp3
5.82M
🍃پلکی بگذارید زمان زود گذشته 🍃از کوچه ما نامه رسان زود گذشته 🎙 🌷 با خدا 🌷 @srbaz98
مداحی آنلاین - افتادی از نفس افتادم از پا - نریمانئ پناهی.mp3
9.64M
🔳 روضه ای 🌴افتادی از نفس افتادم از پا 🌴ای ماه لیلا 🎤 👌بسیار دلنشین 🔴گلچین بهترین های روز @srbaz98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فشار مضاعف دولت به مردم! 🔸از گشایش‌های اقتصادی دیگر روحانی اینه که به خودرو سازها اجازه دادن قیمت‌ها رو هر سه ماه یکبار، مطابق با افزایش تورم ببرن بالا!!! 🔹به عبارتی اگه قطعه سازها قیمت رو بالا ببرن، خودرو هم گرون میشه؛ حالا یکی از سهامداران بزرگ ایران خودرو کیه؟ شرکت قطعه سازی کروز با ۱۷ درصد سهام! سهامدار بزرگ دیگه کیه؟ دولت با ۱۵ درصد سهام ایران خودرو و ۱۷ درصد سهام سایپا! 🔸نیاز نیست پرتقال فروش رو پیدا کنید، همه چیز واضحه! جالبه خودروسازها هم تاکید دارن ما تابع دستوراتیم؛ اما وقتی قانون میگه کیفیت باید بالا باشه، سوت بلبلی می‌زنن! 🔻کاش حقوق مردم هم مطابق با تورم افزایش می‌دادن😐 @srbaz98
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اسرار نا گفته از زبان میثم تمّار 🎤 حجت الاسلام و المسلمین کاشانی 🌹 22 ذی الحجه شهادت جناب میثم تمار (علیه السلام) بسکه دم زد از علي تا که زبان درکام داشت ديد ميثم از طناب دار مي ريزد شراب @srbaz97
جمعه روز مهميه روزه عيد مباهله فراموش نشود 1- روز عید بزرگ مباهله 2- سالروز بخشش انگشتر در رکوع و نزول آیه ولایت"انما ولیکم.. " (آیه 55 مائده) 3- سالروز نزول آیه تطهیر و صدور حدیث شریف کساء در جریان مباهله 4- سالروز نزول سوره مبارکه انسان (هل اتی) در شان پنج تن آل عبا علیهم السلام می باشد. این روز بزرگ به محضر قلب عالم امکان امام زمان ارواحنا له الفداء وشیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام و سرتاسرجهان تبریک و تهنیت باد اعمال این روز..... ۱-غسل ۲-دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر ۳-خواندن دعای مباهله ۴-هفتاد بار استغفار ۵-صدقه دادن ۶-زیارت امیرالمومنین ۷-زیارت جامعه کبیره که از همه مناسب تر است.... التماس دعا @srbaz98
دوست‌واقعی‌خداست...: ❣ یعنی : احتیاط! دلت را به خدا بسپار ... دستت را از دست پنج‌تن(علیهم‌السلام) رها مکن ! وگرنه گُم می‌شوی ! ❣ ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@srbaz98
شرح اجمالی واقعه مباهله مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست و چهارم ذی الحجّه سال دهم هجری روی داد. رسول اکرم( ص) طی نامه ای اهالی مسیحی نجران را به آئین اسلام دعوت کرد اما مردم نجران حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند به همین دلیل گروهی از مسیحیان نجران همراه با چند تن از علما و اسقفهایشان مثل« عاقب» و« سید» براي تحقيق پیرامون حضرت محمد صلی الله علیه و آله و گفتگو و مناظره با وی به مدینه آمدند.   آن ها به خدمت پیغمبر رسیدند و مباحثه را آغاز کردند، آن ها طی صحبت های خود عیسی (ع) را پسر خدا معرفی نمودند و دلیل آن ها همان تولد عیسی بدون پدر بود. خداوند در جواب آن ها اظهار می دارد که داستان عیسی پیش خداوند مانند داستان آدم است که وی را از خاک آفرید، یعنی درصورتی که عیسی پدر نداشت آدم هم پدر و مادر نداشت و درصورتی که بنا باشد که عیسی را بخاطر آن خصوصیت پسر خدا بدانند، باید در مورد آدم هم چنين اعتقادی داشته باشید، بلکه آدم اولی است. درحالی که هر دو نفر مخلوق خدا هستند و خداوند با قدرت خود آن ها را بطور غیر معمول افریده است. وفد نجران این جواب را که حقیقتاً مستدل و منطقی بود نپذیرفتند و بنابراین پیغمبر به فرمان خداوند، آن ها را به« مباهله» دعوت کرد. به این صورت که آن ها دوستان خود مثل فرزندان و زنان و جانهایشان را بخوانند و اینها هم چنين کنند و روبروی هم قرار بگیرند و هر دو گروه دست به دعا بردارند و در پیشگاه خدا گریه و زاری نمایند و طرف ديگر را نفرین کنند و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار بدهند. هنگامی که پیغمبر آن ها را به مباهله دعوت کرد و آن ها اطمینان خاطر و ثبات قدم پیغمبر را دیدند از وی یک شب زمان خواستند تا در این مورد بیندیشند. آن ها به قرارگاه خود برگشتند و درباره پیشنهاد پیغمبر با هم‌دیگر مشورت کردند. اسقف بزرگ آن ها گفت: فردا بنگرید درصورتی که محمد با نزدیکان و خانواده خود براي مباهله آمد، از مباهله با وی جلوگیری کنید ولی درصورتی که با اصحاب خود آمد با وی مباهله کنید. در روز 24 ذی الحجه پیغمبر قبل از آنکه مباهله کند، عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت: پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او، خداوندا اینها اهل بیت من هستند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى. پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شأن ایشان آورد. پس حضرت رسول( ص) آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله زیرا نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُرأت مُباهله ننمودند و استدعاى صلح و قبول جزیه نمودند و در این روز هم حضرت امیرالمؤمنین( ع) در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد @srbaz98
✅تلنگر ✍ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ... ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭک ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ، ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ و ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺒﻴﻨﻰ» ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ. ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺍتون ﺁﺭﺯو می‌کنیم... @srbaz98
✨﷽✨ ✅شهردار ارومیه ✍اوایل انقلاب بود، گرگ و میش سحر برای خرید از خانه خود بیرون آمدم. چشمم به رفتگـر محله افتاد که مثـل همیشه در حال کار بود ، دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده. نزدیک تر رفتم ، او همیشگی محله ی ما نبود کنجکاو شـدم ، سلام کـردم و متوجه شدم رفتگر امروز ما آقا مهدی باکری است! آقا مهـدی ، شمـا اینجا چه کار می کنید؟ اما آقا مهـدی علاقه‌ ای به جواب دادن نداشت. ادامـه دادم ، آقا مهدی شما شهرداری، رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شمـا رو چه بـه این کار؟ جارو رو بدین به مـن ، شما آخه چرا! خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیرزبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت زن رفتگر، مریض شده بود ؛ بهش مرخصی نمی دادن مـی‌ گفتند اگـه شمـا بـروی ، نفر جایگزین نداریم ؛ رفتـه بود پیش آقا مهـدی ، بـهش مرخصی داده بـود و خودش اومده بود جاش اشک تو چشام حلقه زد هرچی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو بهم نداد ؛ از مـن خواهش کرد کـه سریع تر از آنجا بروم تا دیگران متوجه نشوند، رفتگر آن روز محله ما ، شهردار ارومیه بود! @srbaz98