eitaa logo
کانال شهدای کرمجگان
152 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
5 فایل
چشم من و امر ولی،جان من و سیدعلی⚡ یه کانال دلنشین شهدایی ورهبری کمی شاعرانه کمی عارفانه کمی خبر کمی موسیقی و مداحی جملات آرامش بخش با ما همراه باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
جالب برای خانمها.. ✅زن نمی دانست که چه بکند ؟  خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود ، همیشه می گفت و می خندید ، با بچه ها خوش و بش می کرد  ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد !!! زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگیرد ، او در کوهستان زندگی می کرد ، زن از راهب معجونی  خواست تا شاید چاره ای کارش شود ! راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است !.  ببر کوهستان !! آن حیوان بسیار وحشی است !! و هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت  معجونی می سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با ناامیدی به خانه اش برگشت . غذایی را آماده کرد و روانه ی کوهستان شد ، خود را به نزدیکی غار رساند ، از شدت ترس بدنش می لرزید  اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بیرون نیامد !.  چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد ، بلاخره ببر وحشی غرش کنان از  غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد !. هر شب که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند .... چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه ی بوی غذا به زن نزدیک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد .  مدتی گذشت .... طوری بود که ببر بر سر راه زن می ایستاد و منتظر می ماند زن خود را به ببر نزدیک تر میکرد و سر او را  نوازش می کرد و به ملایمت به او غذا می داد ،  هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی ، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری و  سختی راه هر شب آن زن برای ببر غذا می برد و سر او را در دامن خود می گذاشت ، دست نوازش بر مویش  می کشید ....!!!! بالاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر می کنید آن  راهب چه کرد ؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود .. زن ، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید .راهب با  خونسردی رو به زن کرد و گفت : آیا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟تو نیرویی داری که از وجود آن بی خبری !! ✨با و ، و توانستی آن حیوان را کنی !!! 👌مهار خشم شوهرت در دستان توست ، 👌پس و را به او و با و و را از او دور ساز.👌 @srdarha
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋عبارت: چرا این (اتفاق) در حال رخ دادن برای من است؟! را با جمله ی:این (اتفاق) در حال آموختن چه چیزی به من است؟ جایگزین کنید! 🌿💗هرچه که برایت آزار دهنده است، در حال یاد دادنِ به توست. 💗🌿هرکسی که تو را ترک یا طرد می کند، برای این است که تو یاد بگیری چطور روی پاهای خودت بایستی. 🌿💗هرچه که تو را می کند، در حال آموختن و به توست. 🌿💗هرآنچه که بر تو سلطه دارد، به تو یاد می دهد که چطور قدرتت را پس بگیری. 💗🌿هرچیزی که از آن داری، برای این هست که تو بی قید و شرط را بیاموزی. 🌿💗هرچیزی که از آن داری، برای آن هست که به تو را بیاموزد تا بر ترست چیره شوی. 💗🌿هرچه که نمی توانی کنی، برای آن است که یاد بگیری چطور کنی 🌿💗و به خداوند هستی کن،او بزرگترین و عاشقترین مربی دنیاست. 🌿 ┄┅═══✼🌿🌺🌿✼═══┅┄ https://eitaa.com/srdarha ┄┅═══✼🌿🌺🌿✼═══┅┄
‍ 📌امام صادق (ع) مےفرمايند ، يك  چهار چيز بايد داشته باشد : ✨خانه  ✨ سواري  ✨ لباس  ✨ چراغ  ☘شخصي پرسيد ما كه  چه كنيم؟ ✨حضرت فرمودند: اين حديث    هم دارد : 🔅 منظور از خانه وسيع،  است كه بيان گر روح بزرگ است. 🔅 مركب خوب،  است. 🔅 لباس زيبا،  . 🔅 چراغ پر نور،  است كه ثمره آن    است. 📚منبع: كافي، جلد ٦ 🌹 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ https://eitaa.com/srdarha ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄