eitaa logo
کانال شهدای کرمجگان
153 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
5 فایل
چشم من و امر ولی،جان من و سیدعلی⚡ یه کانال دلنشین شهدایی ورهبری کمی شاعرانه کمی عارفانه کمی خبر کمی موسیقی و مداحی جملات آرامش بخش با ما همراه باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
دلش گرفته پر درده_۲۰۲۲_۰۱_۱۴_۱۴_۴۱_۴۰_۴۱۳.mp3
6.74M
دلش گرفته پر درده چهار تا قبر درست کرده سیدرضا نریمانی (س) @srdarha
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم گریه میخواد کجاست شونه هات....... @kermejegannews
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز میخونی؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها به نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟» 🔹 می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. 💖شهید منصور ستاری به روایت همسر💖 @srdarha
23.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹خیـر یعنی‌ در جوانی‌ رفته‌ باشی‌ کربلا رحم‌‌ کن‌ بـر مـن‌ بـرات‌ کربلا گم‌ کرده‌ام‌.. @srdarha
مداحی آنلاین - کربلا لازمم - حسینی.mp3
3.07M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃خواب میبینم که شب جمعه با سینه‌زن‌ها حرمت عازمم 🍃اصلا دارم میمیرم من این روزها کربلا لازمم 🌷 @srdarha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنان كه سرمای استخوان سوز و خرد كننده مناطق غرب كشور را تجربه كرده اند، خوب ميدانند سرمای كردستان يعنی چه...؟! . به ياد شهدای مظلوم غرب كشور، خصوصاً مرزبانان حال حاضر كشورمان كه گمنام و فداكار همچون فداكاران نسل گذشته خود در دوران دفاع مقدس، از مرزهای اين سرزمين پاسداری مينمايند. سلامتی همه رزمندگان اسلام صلوات @srdarha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀 -جای‌زهرا،بعدزهرا،مثلِ‌زهرا‌مادری -هرچه‌مادر‌هست‌قربان‌چنین‌نامادری🖤 ڪسے ڪه چهار پسر داشٺ نور چشم ترَش بدونِ ماه چہ شبها ڪه صبح شد سحرش اگر چہ صورٺ او را ڪسے ڪبود ندید بہ وقٺ دادنِ جان یڪ نفر نمانده برَش 🏴 🥀 @srdarha
🔆دکتر الهی قمشه ای چه زیبا میگوید 🙏وقتی دعا میکنی، دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست. دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود. دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود. و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد. ☘️و مولانا میگوید : گر در طلب گوهر کانی، کانی گر در هوس لقمه نانی، نانی این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جستن آنی، آنی.. ❣️خیر ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما @srdarha
جالب برای خانمها.. ✅زن نمی دانست که چه بکند ؟  خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود ، همیشه می گفت و می خندید ، با بچه ها خوش و بش می کرد  ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد !!! زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگیرد ، او در کوهستان زندگی می کرد ، زن از راهب معجونی  خواست تا شاید چاره ای کارش شود ! راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است !.  ببر کوهستان !! آن حیوان بسیار وحشی است !! و هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت  معجونی می سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با ناامیدی به خانه اش برگشت . غذایی را آماده کرد و روانه ی کوهستان شد ، خود را به نزدیکی غار رساند ، از شدت ترس بدنش می لرزید  اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بیرون نیامد !.  چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد ، بلاخره ببر وحشی غرش کنان از  غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد !. هر شب که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند .... چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه ی بوی غذا به زن نزدیک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد .  مدتی گذشت .... طوری بود که ببر بر سر راه زن می ایستاد و منتظر می ماند زن خود را به ببر نزدیک تر میکرد و سر او را  نوازش می کرد و به ملایمت به او غذا می داد ،  هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی ، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری و  سختی راه هر شب آن زن برای ببر غذا می برد و سر او را در دامن خود می گذاشت ، دست نوازش بر مویش  می کشید ....!!!! بالاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر می کنید آن  راهب چه کرد ؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود .. زن ، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید .راهب با  خونسردی رو به زن کرد و گفت : آیا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟تو نیرویی داری که از وجود آن بی خبری !! ✨با و ، و توانستی آن حیوان را کنی !!! 👌مهار خشم شوهرت در دستان توست ، 👌پس و را به او و با و و را از او دور ساز.👌 @srdarha