eitaa logo
سید سلمان علوی
359 دنبال‌کننده
480 عکس
293 ویدیو
15 فایل
ارتباط با من: @ss_alavi
مشاهده در ایتا
دانلود
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺گروهی از کودکان برای تهیه آب آشامیدنی در مخزن آب در شرق جمع می‌شوند. صهیونیست‌ها ضمن فیلمبرداری، به سمت آنها خمپاره پرتاب کرده، با وقاحت تمام، صحنه فرار کودکان آتش گرفته را به نمایش گذاشته‌اند. 🏴 لا یوم کیومک یا ابا عبدالله 🆔 @ss_alavi_ir
🏴🏴 فرمود: ای ابا صلت! فردا من بر این ظالم وارد می‌شوم. اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم با من صحبت کن و من با سخن خواهم گفت. و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. ...وَ خَرَجَ مُغَطَّى اَلرَّأْسِ فَلَم أُكَلِّمهُ حَتّى دَخَلَ الدّار🥀 🏴ألَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 🏴وسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبون 🆔 @ss_alavi_ir
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 🏴 علیه‌السلام آمدم ای شاه، پناهم بده خطِ امانی ز گناهم بده ای حَرمَت ملجأِ درماندگان دور مران از در و راهم بده 🆔 @ss_alavi_ir
🏴🏴🏴 روز جمعه بر روی پُل بغداد، فرَج من خواهید رسید ... شخصی به نام «علی بن سُوَید» ــ از یاران خاص امام کاظم صلوات‌الله‌علیه ــ می‌گوید: پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدم و آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟ عرضه داشتم: دلتنگی مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای‌آقای من! سینه‌های‌مان به تنگ آمده … زمان فرج و گشایش و رهایی شما از این زندان، چه وقت فرا می‌رسد؟ آن حضرت نگاهی به من نموده و فرمودند: اَلْفَرَجُ قَريبٌ يَابنَ سُوَيد! يَومَ الْجُمُعةِ ضُحىً عَلَى الْجِسرِ بِبَغدادٍ فرج نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد … علی ابن سُوَید گوید: از این کلام إمام علیه‌السلام، نزدیک بود از خوشحالی پرواز کنم؛ از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستانمان گفتم: مژده دهید که امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به زودی از زندان خارج می‌شوند. روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم؛ و إذًا بِجِنازةٍ يَحمِلُها أربَعةٌ مِنَ السَجّانين علىٰ دَرفةِ بابٍ لا نَعشٍ! ثلاثٌ مِنَ الْخَلفْ و واحدٌ مِنْ جَهَةِ الرأسِ که ناگاه دیدیم چهار زندانبان، جنازه‌ای را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند؛ سه نفر عقب، و یک نفر جلوی جنازه را گرفته‌اند. از آنجا که غل و زنجیرهای زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را گرفته و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود … به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند و صورتش را باز کردند. علی بن سُوید گوید: من پیش رفتم تا آن میّت را نگاه کنم… و إذًا بِهِ سَيّدي و مَولاي مُوسَى بنِ جعفر عليه‌السلام ! فَلَطَمتُ وَجهي و صِحتُ: وا إماماه … وا سيّداه … که ناگهان مولا و سروَرم موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم! پس سیلی به صورتم زدم و فریاد می‌زدم: وا إماماه … وا سيّداه … 📚الطریق،کاشی، ج۳، ص۵۰۵ / المجالس المعصومیه، ص۲۵۲. 🏴🏴🏴 🆔 @ss_alavi_ir