eitaa logo
سیر و سلوک و عرفان
7.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
19 ویدیو
9 فایل
سفر از غم به شادی ، از خود به خدا⏬️ سلوک علمی و اصولی⏬️ . 📚 معرفی کتاب ‌" #رهروان_تنها " ، در کانال زیر ⏬️ قابل برگشت در صورت عدم رضایت @sserfanbook نظرات: @booknazarat استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع . ادمین‌ : @tabadolat1100 مولف : @Zohali52
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت و حضور : اگر تمام کهکشان‌ها را بگردیم، آیا می‌توانیم خداوند را در عالم ماده پیدا کنیم؟ اگر به عرش اعلی و عالم مجردات نیز برویم، نمی‌توانیم خداوند را در آن جا بیابیم. کجا به سراغ خداوند برویم؟ جایی نمی‌خواهد برویم. اگر همین جایی که نشسته‌ایم یک لحظه سکوت کنیم و  چشم قلبمان را ببندیم، (نه این چشم ظاهرمان را) و به ورای مفاهیم برویم. خیلی سخت است و تمرکز می‌خواهد. چشم بستن یعنی صور و خیالات و مفاهیم را کنار بگذاریم. مفاهیم را نیز دور بریزید. آیا در مفهوم می‌توان خداوند را پیدا کرد؟ چه مفهومی خداوند را نشان می‌دهد؟ حدیث است؛ انا عند المنکسره قلوبهم. حق تعالی می‌فرماید؛ من در دل شکسته هستم. دل شکسته به معنی غُصه داشتن نیست. منکسره قلوبهم یعنی تعلق دل به مفاهیم و صورت‌های ذهنی شکسته شود و غرق صورت‌های خیالی، مفاهیم و علوم نباشد. اگر این‌ها شکسته شد و ریخت، آن جا خداوند ظاهر می‌شود. یعنی در بی‌جایی خداوند ظاهر می‌شود. بی‌جای بی‌جای بی‌جا، جای خداوند است. اگر خواستی خداوند را پیدا کنید، آن جا بروید. آیا خداوند در مکه است؟ وقتی دل قطع تعلق از غیر حق کرد، به عالم حضور می‌رسیم. مادامی‌که در مفهومی به خداوند نمی‌رسی، باید این‌ها را بشکنی و به حضور بروی. این روزها علم حضوری را درس می‌دهند. آیا علم حضوری را می‌توان تصور کرد؟ تا علم حضوری را تصور کنیم، دیگر حضور نیست. غلامحسین ابراهیمی دینانی @sserfan
‍ اخلاص شرط رسیدن به حضور : راسخون فی العلم کسانی هستند که به حضورشان توجه می‌کنند و از مفهوم می‌گذرند و می‌توانند خودشان را تخلیه کنند. حضور، انزوا و نشستن صوفیانه و خانقاهی نیست، بلکه توجه به خود است. به عبارت دیگر، انسان خودش را بیابد که اصل منم. فیض کاشانی با حدیثی برخورد کرد که می‌گفت؛ مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ ، وَأَجْرَى يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ، چهل روز نشست و ریاضت کشید و روز چهلم دید خبری نیست. چهل روز دیگر نشست و دید حکمت جاری نشد. سپس فهمید سند و معنی حدیث درست است. حدیث می‌گوید؛ من اخلص لله، اما او چهل روز نشست تا حکمت بر زبانش جاری شود. چله نشستن او برای خداوند نبود بلکه برای جریان حکمت بود. غلامحسین ابراهیمی دینانی @sserfan
حضور : 🔴اگر حضور می خواهی به سراغ خودت برو! ♦️حضور را باید در خودت پیدا کنی و این بسیار مهم است. و حضور، همان باطن انسان است، چیزی که دنیای امروز نمی خواهد به آن گوش دهد. امروز وقتی از باطن صحبت می کنیم، اهل ظاهر – که تا گلو در امور ظاهری مستغرق اند – اصلاً به آن توجه نمی کنند. وقتی از باطن با آنها صحبت می کنیم، گمان می کنند که منظور از باطن همان اعضای باطنی [و داخل بدن] خودشان است. اما اعضا که باطن نیستند! بارها گفته ایم که باطن، سرّ سویدای آدمی است. ♦️ به نظر من حتی عقل هم از مراحل باطن است. ما باید به سرّ سویدا و ادراکات درونی خودمان توجه کرده تا راه باطن را پیدا کنیم. وقتی به باطن خودمان توجه کردیم، باطن کلمات بزرگان را نیز خواهیم فهمید. شعر مولانا را ممکن است همه کس بخواند، ولی هر کس محتوای آن را به خوبی نمی فهمد. بعضی از تفسیرهایی که برای اشعار مولانا گفته می شود، بر اساس ظاهر آن بوده است. چون [شخص مفسر] اهل ظاهر است، [از شعر مولانا نیز] بیش از ظاهر نمی فهمد. برای شعر حافظ هم همین طور است. در شعر حافظ هم بستگی دارد چه کسی این شعر را می خواند. وقتی من می گویم «حضوری گر همی خواهی، ز خود غافل مشو حافظ» یک فرد اهل ظاهر، «حضور» را چگونه معنی خواهد کرد؟ [حتماً] فکر می کند حضور به این معناست که در جمعی بنشیند و بگوید و بخندد! اما این [معنای] حضور نیست. ♦️گوش دنیای امروز به باطن کم بدهکار است؛ یعنی کمتر به باطن توجه می کند. شاید هم همیشه این طور بوده است. البته همان طور که عرض کردم منظور این نیست که فقط به باطن توجه کنیم. ما باید دو چشم داشته باشیم؛ هم چشم باطنی و هم چشم ظاهری. اگر با این دو چشم کار نکنیم، گرفتار خواهیم بود. به باطن محض رفتن و غفلت از ظاهر، خطر است؛ غرق ظاهر شدن و غفلت از باطن نیز خطر است. ✍دکتر غلامحسین دینایی @sserfan
🔴توجه و اهمیت حضور قلب در عبادات : ♦️بعضی از سالکان در اوایل سلوک به صورت و ظاهر عبادات می پردازند و اذکار و اوراد و نماز ها و سجده های  طولانی و امثال اینها را با نظم و ترتیب و با مداومت انجام می دهند ،ولیکن با اشتغال به ظاهر از اصل مسئله که حضور و اقبال قلبی به سوی حضرت حق است غفلت می کنند و در آن باب هیچگونه مجاهدتی نمی نمایند . ♦️لذا به لحاظ اهمیت ندادن به حضور قلب و اقبال الی الله ،حرکت واقعی به سوی معبود نمی کنند ،زیرا تا دل به حضرت حق روی نیاورد،آنچه باید بشود نمی شود و آنچه باید پیش بیاید نمی آید ،انسان به حجاب ها و نقایص و معایب خود پی نمی برد و به فکر اصلاح نمی افتد ،مگر به اندازه توجه قلبی که  در عبادات وجود دارد . 📚مرحوم  آیت اله محمد شجاعی مقالات جلد دوم @sserfan
‍ 🔴 اخلاص شرط رسیدن به حضور : ♦️راسخون فی العلم کسانی هستند که به حضورشان توجه می‌کنند و از مفهوم می‌گذرند و می‌توانند خودشان را تخلیه کنند. حضور، انزوا و نشستن صوفیانه و خانقاهی نیست، بلکه توجه به خود است. به عبارت دیگر، انسان خودش را بیابد که اصل منم. ♦️فیض کاشانی با حدیثی برخورد کرد که می‌گفت؛ مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ ، وَأَجْرَى يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ، چهل روز نشست و ریاضت کشید و روز چهلم دید خبری نیست. چهل روز دیگر نشست و دید حکمت جاری نشد. سپس فهمید سند و معنی حدیث درست است. حدیث می‌گوید؛ من اخلص لله، اما او چهل روز نشست تا حکمت بر زبانش جاری شود. چله نشستن او برای خداوند نبود بلکه برای جریان حکمت بود. ✍غلامحسین ابراهیمی دینانی @sserfan
حضور و مراقبه با توحید حاصل میشود، تا شخص به توحید حقیقی نرسد، حضور و مراقبه اش ناقص بوده، و وی در حکم قوم مشرکین است. پس در پی کشف حقیقت توحید بوده باشید، تا حضورتان کامل شود. یاد ها خاطره ها
🔴سکوت و حضور : ♦️ا گر تمام کهکشان‌ها را بگردیم، آیا می‌توانیم خداوند را در عالم ماده پیدا کنیم؟ اگر به عرش اعلی و عالم مجردات نیز برویم، نمی‌توانیم خداوند را در آن جا بیابیم. کجا به سراغ خداوند برویم؟ جایی نمی‌خواهد برویم. اگر همین جایی که نشسته‌ایم یک لحظه سکوت کنیم و چشم قلبمان را ببندیم، (نه این چشم ظاهرمان را) و به ورای مفاهیم برویم. خیلی سخت است و تمرکز می‌خواهد. چشم بستن یعنی صور و خیالات و مفاهیم را کنار بگذاریم. مفاهیم را نیز دور بریزید. آیا در مفهوم می‌توان خداوند را پیدا کرد؟ چه مفهومی خداوند را نشان می‌دهد؟ ♦️حدیث است؛ انا عند المنکسره قلوبهم. حق تعالی می‌فرماید؛ من در دل شکسته هستم. دل شکسته به معنی غُصه داشتن نیست. منکسره قلوبهم یعنی تعلق دل به مفاهیم و صورت‌های ذهنی شکسته شود و غرق صورت‌های خیالی، مفاهیم و علوم نباشد. اگر این‌ها شکسته شد و ریخت، آن جا خداوند ظاهر می‌شود. یعنی در بی‌جایی خداوند ظاهر می‌شود. بی‌جای بی‌جای بی‌جا، جای خداوند است. اگر خواستی خداوند را پیدا کنید، آن جا بروید. آیا خداوند در مکه است؟ ♦️وقتی دل قطع تعلق از غیر حق کرد، به عالم حضور می‌رسیم. مادامی‌که در مفهومی به خداوند نمی‌رسی، باید این‌ها را بشکنی و به حضور بروی. این روزها علم حضوری را درس می‌دهند. آیا علم حضوری را می‌توان تصور کرد؟ تا علم حضوری را تصور کنیم، دیگر حضور نیست. 📚غلامحسین ابراهیمی دینانی @sserfan
🔴مراقبه ،زیر نظر گرفتن جریانات فکری : ♦️اگر ما حرکات فکری و اصولا حرکات ارگانیسم را زیر دقت و مراقبت قرار دهیم می بینیم که فکر از روی عادت و بطور مکانیکی دیگر نمی تواند عمل کند . ♦️عادت مندی ذهن تا وقتی ادامه دارد که خود ما در غیبت هستیم و نسبت به حرکات ذهن بیگانه ایم .نفس حضور انسان در جریانات فکری موجب تسلط او بر فکر می شود . فکر تا زمانی بر ما قدرت حاکمه دارد که ما آنرا به خودش رها کرده ایم. اگر شما فکر ها را دنبال کنید و به آنها توجه کنید و وجود خود را در جریانات فکری خویش حاضر سازید ،غل غل های فکری یک مدتی وجود دارد ولی یک وقتی می رسد که غل غل ها خود به خود متوقف شده اند بی آنکه شما حتی متوجه توقف آنها شده باشید. محمد جعفر مصفا 📚انسان در اسارت فکر @sserfan
🔴توجه و اهمیت حضور قلب در عبادات : ♦️بعضی از سالکان در اوایل سلوک به صورت و ظاهر عبادات می پردازند و اذکار و اوراد و نماز ها و سجده های  طولانی و امثال اینها را با نظم و ترتیب و با مداومت انجام می دهند ،ولیکن با اشتغال به ظاهر از اصل مسئله که حضور و اقبال قلبی به سوی حضرت حق است غفلت می کنند و در آن باب هیچگونه مجاهدتی نمی نمایند . ♦️لذا به لحاظ اهمیت ندادن به و اقبال الی الله ،حرکت واقعی به سوی معبود نمی کنند ،زیرا تا دل به حضرت حق روی نیاورد،آنچه باید بشود نمی شود و آنچه باید پیش بیاید نمی آید ،انسان به حجاب ها و نقایص و معایب خود پی نمی برد و به فکر اصلاح نمی افتد ،مگر به اندازه توجه قلبی که  در عبادات وجود دارد . 📚مرحوم استاد محمد شجاعی مقالات جلد دوم @sserfan
🔴پراکندگی قلب در اغیار و دیگران ♦️تصمیم گرفتن بر حضور قلب در نماز و موفق نشدن بر آن خود بهترین دلیل بر پراکندگی دل و قلب ماست. یا قلب به سوی اغیار می شتابد و ما قدرت ضبط آن را نداریم و یا اغیار به سوی قلب می شتابد و ما قادر به جلوگیری از ورود ان نیستیم ♦️و یا نه اینست و نه آن، بلکه قلب ما با اغیار بر اثر کثرت ممارست و کثرت اشتغال و شدت اسارت و غوطه ور شدن و فانی گشتن در اغیار، یکنوع وحدت با آنها پیدا کرده و گویی قلب ما  همان اغیار گشته و اغیار به جای قلب ما نشسته است. 📚مرحوم استاد محمد شجاعی مقالات جلد اول ص 105 @sserfan
🔴مراقبه ،حضور و فروکش کردن فکر : ♦️به محض این که به حالت حضور برسیم یعنی زندگی خودش از خودش آگاه شود فکر فروکش می‌کند یعنی وقتی آن بعد چهارم  ( بعد معنوی ) در ما نهادینه  بشود و ما بتوانیم نظاره‌گر فکر و هیجاناتمان باشیم در این‌صورت فکر دیگر نمی‌تواند ما را به خودش بکشد و وجود ما را ببلعد چون داریم او را تماشا می‌کنیم. چه کسی فکر را تماشا می‌کند؟ آن عنصر بی‌اسم که حالت طبیعی ماست. شما نگران این نباشید که چگونه او را بیاورم، کافیست این لحظه را به طور کامل بپذیرید،کافیست فکر و هیجاناتتان را به طور آشکار ببینید. در این حالت فکر یا نفسِ ما از آن مقام رفیعش به پایین افکنده می‌شود و دیگر نمی‌تواند ما را به خودش بکشد. @sserfan
باید از الان شروع کرد، هر چه حضور و خلوت و سکوت و صوم و ذکر و عند الذکر بودن بیشتر باشد قوی تر میشوید. علامه حسن زاده آملی 📚صد و ده اشاره @sserfan