امتحان الهی
امتحانهای الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاریها [کمال یابد.]
گرفتاری در نعمت یک جور گرفتاری است و گرفتاری در نقمت جور دیگر است.
همه چیز برای این است که انسان گرفتار آن شود و خود را از آن آزاد کند. انسان در دنیا نیامده که از کنار نعمتها و از کنار بلاها و گرفتاریها بگذرد، بلکه آمده است در دریای نعمتها و در دریای گرفتاریها خودش را بیندازد و سالم بیرون بیاید. اگر کسی در عمرش اساساً خودش را در بلایا و مصائب و سختیها قرار ندهد و همیشه از آن کنار بگذرد، هرگز چیزی نمیشود. اگر کسی هم اساساً دستش به نعمت نرسد کمالی که در این دنیا باید پیدا کند، پیدا نمیکند. کمال انسان به این است که در دنیا، هم با نعمتها و هم با شدتها هرچه بیشتر درگیر شود و از این درگیری آزاد بیرون بیاید.
📕استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۷، ص۲۰۸
⭕️✍حکایت
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ،
ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : « ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. »
ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ .
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: « ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ .»
ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ .» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: « ﭼﺮﺍ؟»
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: « ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه ...
ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ .»
ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ .
ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ .
چقدر برای اینکه سلامتید خدارو شکر میکنید؟
🍃
🌺🍃
🔵 لاتهای مست و نفس مسیحایی شیخ
بخشی از کتاب کهکشان نیستی
این قسمت از زبان سیداحمد کربلایی استاد آیت الله قاضی میباشد که از استادش ملاحسینقلی همدانی (استاد همه عرفا و علمای بزرگ معاصر) می گوید:
🔻با آخوندملاحسینقلی پیاده به زیارت عتبه سیدالشهدا علیه السلام رفته بودیم. در میانه راه برای استراحت به قهوه خانهای رسیدیم و دیدیم صدای رقص و پایکوبی می آید. آخوند چهره ای در هم کشید و نگاهش را به ما انداخت و گفت: «یکی از شما مردانگی کند و برود این جماعت را نهی از منکر نماید»
همه ما در حال سکوت و تعجب، ایستادیم و به او نگاه کردیم. او هم دوباره گفت: «عرض شد یکی از علمای اعلام تشریف ببرند و به این جماعت تذکری بدهند!»
دوباره سکوتی که از سر ترس و خجالت بود بر ما حاکم شد! گروهی در قهوه خانه ای پر از دودودم، مشغول رقص و آواز و قهقه و مستی اند، آخر چطور می شود باعبا و عمامه بروی و به اینها بگویی بساطتان را جمع کنید؟! در همین فکرها بودم که بالأخره یکی دیگر از شاگردان استاد گفت: «جناب آخوند! این جماعت مستاند، به نهی از منکر ما توجهی نخواهند کرد و احتمال اثر در ایشان ساقط است.»
احساس خنکی وجودم را فرا گرفت و گمان کردم تکلیف از دوشمان برداشته شد استاد سرش را به نشانه تأیید تکان داد و گفت: «باشد، خودم می روم.»
😰هول در دلم افتاد که الآن چه می شود. این پیرمرد می خواهد برود وسط مشتی جوان عیاش، و کاسه کوزه شان را به هم بریزد و اصلا معلوم نیست چه بلایی سرش بیاورند.
آخوند لباسش را مرتب کرد و به سمت در قهوه خانه راه افتاد، در را باز کرد و داخل شد. بوی دود جیگاره و نارگیله (قلیان) از در قهوه خانه بیرون زد. سراسیمه به دنبالش داخل شدیم و دیدیم تعداد آنها بیش از چیزی است که تصور میکردیم. آخوند وارد شد و مستقیم به سراغ سرکرده شان رفت. آدمی قلچماق به نظر می رسید. با خود گفتم الآن آخوند می خواهد چه بگوید؟ آیه میخواند؟ روایت می خواند؟ در همین اندیشه ها غوطه ور بودم که آخوند رو کرد به رئیسشان و گفت: «سلام علیکم، آقا رخصت میفرمایید بنده بخوانم و شما سازش را بزنید؟😳
ناگهان صدای ساز و آواز به سکوتی مرگبار تبدیل شد. رئیس که خنده اش گرفته بود، وقتی دید مشتی طلبه با پیرمردی که سرو وضعش نشان میدهد در عمرش حتی یک موسیقی گوش نکرده، وارد قهوه خانه شده اند، با حالتی که آخوند را دست انداخته باشد، گفت: «شیخ، مگر شما هم بلدی با این ماسماسک ها بازی بازی کنی؟ ملا حسینقلی لبخندی زد و گفت: «من بلدم شعر بخوانم، رخصت هست بخوانم؟ مرد دستی به سبیل کت وكلفتش کشید و با قهقه ای گفت: «آشیخ، تو بخوان ما سازش را می زنیم.» با قهقه ای که سر دادند، تا مغز استخوانم سوخت😢
وسط قهوه خانه، آن هم بین این همه آدم گردن کلفت، ورق طوری برگشته بود که قرار بود عارف کامل بخواند و عیاشان ساز بزنند.
صدایش را صاف کرد و با ضرب آهنگی ناقوسی، وسط دودودم قهوه خانه شروع به خواندن اشعار ناقوسیه منسوب به امیرالمؤمنین کرد:
اِلهَ اِلاّ الله * حقاً حقاً صِدقاً صِدْقاً
اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا * وَ اشتَغَلَتْنا وَ استَهْوَتْنا
یابْنَ الدُّنْیا مَهْلاً مَهْلاً * یابْنَ الدُّنْیا دَقَّاً دَقَّاً
یابْنَ الدُّنْیا جَمْعاً جَمْعاً * تَفْنى الدُّنْیا قَرْناً قَرْناً
ما مِنْ یَوم یُمضْى عَنّا * اِلاّ اَوْهى رُکُناً مِنّا
قَدْ ضَیَّعْنا داراً تَبْقى * وَ اسْتَوْطَنّا داراً تَفْنى
لَسْنا ندرى ما فَرَّطْنا *** فیها اِلاّ لَوْ قَدْ مِتْنا
❇️معنی شعر
ای فرزند دنیا آرام باش، آرام
ای فرزند دنیا در کار خود دقیق شو، دقیقشدنی.
ای فرزند دنیا کردار نیک گردآور، گردآوردنی.
دنیا سپری میشود پیوسته پیوسته، هیچ روزی از عمر ما نمی گذرد جز این که پایه و رکنی از ما را سست می گرداند.
ما سرایی را که باقی است، ضایع نمودیم و سرای فانی را وطن و جایگاه خویش ساختیم.
ما آنچه را در آن کوتاهی نموده ایم، نمیدانیم مگر روزی که چهره در نقاب خاک کشیم.
🔻ترکیبب ضرب آهنگ این شعربانفس الهی او، اثری بر جان آنها گذاشت که از ساز زدن دست کشیدند و شروع کردند به گریه. صدای آه و ناله و اشک و تأسف بود که سقف قهوه خانه را به لرزه می انداخت. ققنوس توبه از خاکسترجان هایشان سربرآورد و زیرورویشان کرد. آخوند چشمان آسمانی اش را از روی تک تک آنها گذراند و از قهوه خانه بیرون آمد. به دنبال او ماهم بیرون آمدیم، اما صدایی که همچنان شنیده می شد، صدای گریه و زاری و آه و ناله بر گذران عمر و طنین ریشه دواندن حقایق الهی در جان های جوانانی بود که به دست ولی الهی، با چند خط شعر منسوب به شاه مردان، این چنین متحول شده بودند. این رسم دیرینه روزگار است؛ سرانجام، چنگال تقدير، مردمان غافل بهره مند از خورشید را به کام تاریکی فراق می کشاند.
کهکشان نیستی، ص ۵۱
✅ «سرزنش» و «سرکوفت» آفت زندگیاند.
یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد داره، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است.
تو همینی دیگه!
گوش نکردی حالا بکش!
صد بار گفتم این کار رو نکن!
میدونستم این جوری میشه...!
بفرما اینم نتیجهی هنر جنابعالی!
اگر همهی ما میتونستیم گاهی خودمون را به جای طرف مقابلمون بذاریم، شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمیافتاد.
موفقیت با یک رویا شروع میشود. ایمان را به آن اضافه کنید، تبدیل به یک باور میشود. عمل را به آن اضافه کنید، تبدیل به قسمتی از زندگی میشود. پشتکار را به آن اضافه کنید، به صورت هدفی قابل دید میشود و در آخر صبر و زمان را به آن اضافه کنید، به صورت رویایی که به واقعیت تبدیل شده تمام میشود.
🍯 #شلغم_آنتی_بیوتیک_طبیعی
یک عدد #شلغم بردارید و به اندازه یک قاشق از سرش خالی کنید و یک قاشق غذاخوری #عسل و یک قاشق مرباخوری #آویشن در آن بریزید و آن را در ظرفی قرار دهید و انتهای آن را چند سوراخ ریز بکنید و
آنرا در جای گرم مانند جلوی #بخاری و یا روی بخاری بگذارید تا 4 ساعت بماند و #عصاره عسل و شلغم و آویشن از زیرش خارج شود .😌
سپس این عصاره را میل کنید و اگر دوست داشتید کل شلغم را هم میتوانید بخورید .😋
این ترکیب یک #پنی_سیلین واقعی است و بسیار سریع #سرماخوردگی را خوب میکند .
💢فقط یه نکته ☝️
خانم های باردار بدون آویشن درست کنند بخورند ✅
#تربیت_فرزند... 🌹
#بازی_کودک💚
🔺یکی از اصلی ترین عوامل شکوفایی استعدادهای کودک بازی است.
🔺اما نباید فراموش کرد که بسیاری از بازی هایی که در تربیت فرزند تاثیر ویژه و مثبت دارد، بدون آزادی دادن به کودک امکان پذیر نیست.
🔺پس میتوان گفت آزادی،مقدمه ی بازی های کودکانه است.
مثل آزاد گذاشتن کودک در غذا خوردن وبازی کردن کودک با غذا
#تعدد_فرزند
#فرزند_آوری
#مشکلات_تک_فرزندی
#خانواده_شاد
#تربیت_صحیح
🌸پيامبر صلي الله عليه و آله:
🌺مهر خداوندى از آنِ بنده اى باد كه فرزند خود را با نيكى كردن به وى و دَمسازى با او و آموزش و ادب كردن وى، در نيكو شدنش يارى دهد.
🌸قال النبی صلي الله عليه و آله:
🌺رحِمَ اللّهُ عَبْدًا أَعانَ وَلَدَهُ عَلى بِرِّهِ بِالاْءِحْسانِ إِلَيْهِ وَالتَّأَلُّفِ لَهُ وَتَعْليمِهِ وَتَأْديبِهِ.
📚مستدرک الوسائل جلد15 صفحه169
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرآیند پیر شدن از کدام قسمت بدن شروع می شود؟*
پیری با چین و چروک صورت و یا سفید شدن موها شروع نمی شود.
مقالهای با عنوان «تا میتوانید پاهایتان را قوی نگه دارید تا پیر نشوید»
در ژورنال آمریکایی (prevention) چاپ شده است.
بر اساس تحقیقات اخیر پیری بر خلاف باور عمومی از موی سفید، ریزش مو و چروکی پوست شروع نمیشود، بلکه *پیری از پا شروع میشود.*
هر کس زودتر پاهایش ضعیف شود، زودتر پیر میشود.
بیتحرکی پا به مدت دو هفته، معادل ۱۰ سال پیری است.!!!
تقریباً ۵۰ درصد استخوانهای بدن، عضلات بدن، سلسله اعصاب، عروق و گردش خون در پاها است.
خیلی از افراد میگویند که ما مشکلی نداریم اما پاهایمان یخ میزند؛ یعنی گردش خون به خوبی انجام نمیشود.
در صورتی که گردش خون در پا سریعتر باشد، قلب سالمتری خواهد داشت.
حتی بعد از ۶۰ سالگی هم حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه باید پیادهروی داشته باشیم.
یک ورزش متعادل به گردش خون کمک میکند. به عبارت خودمانی شخص از پا نمیافتد.
در خیلی افراد شاهد پیری در پاها هستیم و چهره جوانی دارند.
برای تضمین سلامتی و عمر ۱۲۰ ساله و سلامتی بعد از ۶۰ سالگی باید از الان به فکر سلامتی پاها باشیم.
ابن سینا در طب ایرانی از شاهراه تندرستی صحبت میکند که شاه کلیدهای حفظ سلامتی و تندرستی را مطرح میکند.
ابنسینا به منطق شهره است و در بیان اسباب حفظ سلامتی در کتاب قانون به ترتیب به آبوهوا، خوردن و آشامیدن، حرکت و سکون، خواب بیداری، پاکسازی بدن و حالت روحی روانی اشاره می کند.
در صورتی که ما بهترین غذاها را مصرف کنیم، باز مواد زائدی را تولید میکنیم که با ورزش هضم و دفع میشود.
سوخت و ساز مواد اضافه به واسطه حرکات ورزشی انجام خواهد شد.
خیلی از بیماریها مثل دیابت، فشارخون، کبد چرب و اضافهوزن طول عمر و کیفیت زندگی ما را کاهش میدهند.
بر اساس شواهد علمی *اضافه وزن زمینهساز بیماری سرطان است*.
اضافهوزن زمینهساز خیلی از بیماریها است.
ورزش سوختوساز بدن را به سمتی میبرد که مواد اضافی از بدن دفع شوند.
ورزش انرژی در بدن تولید میکند که نزدیک به انرژی ذاتی بدن ما است.
ورزش جزء اصولی است که برای حفظ صحت واجب است.
برای حفظ سلامت لازمه که ورزش جزء اولویتمان باشد.
باید همواره حواسمان به سوخت و ساز بدن بوده
و به اندازه ی کالری که وارد بدن میکنیم،
تحرک داشته باشیم که چرخه سوخت و ساز در بدنمان تنظیم باشد.
البته عمر طولانی عده ای از مردم؛ شاید ربطی به توصیه های بالا نداشته باشه
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛ هرچه به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها در نامه عملم می دیدم!
به جوانی که پشت میز نشسته بود گفتم: در این روزها من همگی نمازهایم را به جماعت خواندم. من در این شب ها هیئت رفته ام. چرا این ها در نامه عملم نیست؟
رو به من کرد و گفت: خوب نگاه کن. هر چه سن و سالت بیشتر می شد، ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد می شد. اوایل خالصانه به مسجد و هیئت می رفتی اما بعدها، مسجد میرفتی تا تو را ببینند. هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیامدی! اگر واقعا برای خدا بود، چرا
به فلان مسجد یا هیئت که دوستانت نبودند نمی رفتی؟
📙 سه دقیقه در قیامت. اثر گروه شهید هادی
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته.
شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.
خیلی سخت بود. خیلی. حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت.
اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را می دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما...
این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود. همه جای بدنم می سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم!
برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم.
من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) اشک می ریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت میفهمیم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت السلام گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمیسوزد!
📙برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
بسیاری از خیرات انسان، توسط فرزند برای او ارسال می شود. شاید هیچ باقیات الصالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان
نباشد.
برای همین است که امام رضا علیه السلام می فرماید: وقتی خداوند خیر بنده اش را بخواهد، وی را نمی میراند تا فرزندش را ببیند.
بنده از نوجوانی یاد گرفتم که هر کار خوبی انجام می دهم یا اگر صدقه ای میدهم، ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند، از آدم تا خاتم و تمام اموات شیعه و پدران و مادرانم نثار کنم.
در آن سوی هستی، پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهده کردم.
آنها مرتب از من تشکر می کردند و می گفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار می کنیم. خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده، بسیار مهم و کارگشا بود. ما همیشه برایت دعا می کنیم تا خداوند بر توفیقات تو بیفزاید...
📙برگرفته از سه دقیقه در قیامت. اثر گروه شهید هادی