eitaa logo
سبک زندگی دینی
127 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
23 فایل
آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ امام زمان علیه اسلام ، تنهای اول است که کسی همراهش نیست، با بیشترین مدعی انتظار.... ♨️صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنها است 🔻قالَ الباقُر علیه السلام 🔹يبلغ سلطانه المشرق و المغرب...فلا یبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ. 🔸حکومت قائم عج شرق و غرب را فراگرفته...پس جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند الّا آنکه آباد می‌گردد. 📕كمال الدين و تمام النعمة، ج۱، ص: ٣٣۱ ✍️متاسفانه مردمان جهان با زیبایی های عصر ظهور بیگانه‌اند. حتی شیعیان آن حضرت نیز از زوایای پرجاذبه عصر ظهور بی‌اطلاعند. این مسأله باعث می‌شود تا مردمان نسبت به ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه بی‌دغدغه باشند.
♨️ اللهم عجل لولیک الفرج ✍️او خواهد آمد و قطعا وعدۀ الهی محقق خواهد شد. و نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌» 🔻الإمام الباقر عليه السلام : 🔹 دولَتُنا آخِرُ الدُّوَلِ ، ولَم يَبقَ أهلُ بَيتٍ لَهُم دَولَةٌ إلاّ مَلَكوا قَبلَنا ، لِئَلاّ يَقولوا إذا رَأَوا سيرَتَنا : إذا مَلَكنا سِرنا مِثلَ سِيرَةِ هؤُلاءِ ! وهُوَ قَولُ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : «وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ 🔸 دولت ما آخرين دولتست و هيچ خاندان داراى حكومتى باقى نمى ماند، مگر اين كه قبل از ما، به حكومت مى رسد تا اين كه وقتى شيوه (حكومت) ما را ديدند نگويند: اگر ما به حكومت مى رسيديم، به همين شيوه اينان رفتار مى كرديم! و اين فرموده خداى عز و جل است كه: «و عاقبت، از آنِ پرهيزگاران است 📚الغيبة للطوسيّ : 472
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ امروز همه کارۀ خدا من هستم 🔻 عَنْ اَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: 🔹اَقْرَبُ ما يَكُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَكُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه ِ، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَكانِهِ، وَهُمْ فى ذلِكَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه ِ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ كُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ 🔸 نزديك ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا هست، در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند. 📚بحارالأنوار، ج 52، ص 145
💠بخشی از وصیت نامه روحانی شهید شیر علی سلطانی 🌺اگر ریختن خون ناقابل من فرج مولایم امام زمان را نزدیک‌تر مى‌کند پس اى خمپاره‌ها خونم را بریزید ♨️
🔻بخش‌هایی از نامه امام زمان علیه السلام به شیخ مفید 💢 در بیابانهای تاریک و ظلمانی و صحراهای خشک و بی آب و علف که دست تطاول زمان بدان نمی رسد، برای شما دعا می کنم. 💢 و به همین زودی از این محلّ به دشت همواری که چندان از آبادی دور نباشد فرود می آییم و از حالات آینده خود آگاهت می سازم و بدان وسیله باخبر می شوی که به سبب کارهای خوب، نزد ما مقرّب باشی... ♨️ باید در مقابل باطل و طرفداران آنان که جان مردم را به خطر انداخته اند مقاومت کنی تا پیروان باطل را بترسانی و بیهوده کاران را نیز به وحشت بیاندازی، و در نتیجه اهل ایمان از مخذول شدن آنان خوشحال می شوند و تبهکاران غمناک می گردند. ♨️اگر شیعیان ما، که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفّق بدارد، در وفای به عهد و پیمان الهی اتفاق و اتحاد می داشتند و آن را محترم می شمردند، سعادت دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمی افتاد و زودتر از این به سعادت دیدار ما نایل می شدند در صورتی که بر اساس معرفت واقعی و راستگویی و صداقت آنها نسبت به ما بود. 📚احتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۸۹
🔸 معناى اللهمّ اجْعَلْ غناىَ فى نفسى اگر انسان به خود مشغول شده و در خود فرو رود، نفس خويش را دريايى عجيب و بى‌كران و مملوّ از درّ و مرجان و أسرار إلهى مى‌بيند؛ و با وجود اين سرمايه‌ها محال‌است كه از خود بيرون بيايد و به غير بپردازد. امّا أفسوس كه دستخوش غفلت و هوى و هوس است و هر روز به اين‌طرف و آن‌طرف مى‌زند تا شايد بهره‌اى برده و سودى حاصل نمايد؛ و نمى‌داند كه بايد نقبى به اين درياى نامتناهى زده و به اين آب زلال و گوارا رسيده و از آن سيراب شود و از احتياج و تكدّى از غير بى‌نياز گردد. و اين همان غنا و ثروتى است كه در أدعيه أئمّه أهل‌بيت عليهم‌السّلام آمده است: اللَهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى. «خدايا! بى‌نيازيم را در خودم قرار بده.» 📖نور مجرد 👤آیت الله سید محمد صادق حسینی طهرانی
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• 💎 راهکارهای افزایش حِلم : ✅ ورزش‌های ذهنی، روانی: 💠همیشه فضاى ذهنى و روانى خود را براى شنیدن و دریافت رفتارهاى نابجا و خلاف انتظار آماده سازید. 💠 همواره در هر مساله اى، ابتدا از دیگران انتظار را داشته باشید و خود را براى تحمل آن آماده کنید. 💠این مساله باعث مى‌شود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار در شما ایجاد نماید. در حالى که اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ✳️ عکس‌العمل‌های مناسب آماده کنید: 🔰 قبل از مواجه با برخوردهاى نابجای دیگران، پاسخ خود و عکس العمل خوب خود را براى مواجه با رفتارهاى دیگران در ذهن خویش مرور کنید؛ و با طرح ذهنى آماده شده با رفتارهاى بى‌مورد دیگران برخورد کنید. 🔰 مثلًا با خود بگویید: اگر فلان شخص به من بگوید به حرف او توجه نمى‌کنم، همچنان ، چون گناهان من را پاک کرده و این صبر، سبب من مى‌شود.
☀️ نُه چيز که مانع نُه چيز ديگر است: 😎 غــــرور 〔مانع〕 يادگيري 📚 😏 تعصـــب 〔مانع〕 نـوآورى 🌟 😌 کـم رويـے 〔مانع〕 پيشرفت 💫 😰 تـــــرس 〔مانع〕 ايستادن 🏋 👤 عـادت کـردن 〔مانع〕 تغييــر ⏰ 🤔 بــدبيـنـے 〔مانع〕 شـادي 🎊 🗣 خودشيفتگے 〔مانع〕 معاشرت 👬 😠 شکــايــــت 〔مانع〕تلاش گري 🎏 🕵 خودبزرگ بينے〔مانع〕 محبوبيت 😊
: 👤 مغرور (شکل‌گرفته و سرشار) │معنای غرور: 🔹 خود را فريفتن است و خشنودى از خويشتن؛ دل‌خوشى به دارايى ‏هاست و فرار از خواستن‏‌ها. و اين غرور است كه قناعت مى‏‌آورد و قناعت، ركود، تحجر و مرگ. و اين فاجعه‏‌ى انسان است كه شكل بگيرد، اما سنگى بماند و ريشه ‌هايش را قطع بكند و بارور نگردد. │عامل غرور: 🔹 انگيزه‏‌ى اين از خود راضى بودن و سنگى شدن‏‌ها، گم‌كردن معيارها و ميزان‌هاست. ما اگر در محاسبه‏‌ها و اندازه‏گيرى‏‌ها، به دارايى‏‌ها و عمل‏‌ها و كاركردها توجه كنيم، به غرور مى‏‌رسيم و به ركود مى‏‌رسيم... اما با محاسبه‏‌ى نسبت‏‌ها و محاسبه‏‌ى عامل‏‌ها و انگيزه‏‌ها، به حقارت كار خويش پى مى‏‌بريم؛ مى‌بينيم چقدر مى‏‌توانستيم پيش بتازيم و چقدر عقب كشيده‌ايم. │روش سازندگى و درگيرى‏: ❶ اين روحيه‏‌ى و سرشار را بايد پيش از هرچيز خالى كرد. نمى‌توان به اين‏‌ها چيزى داد. ❷ هنگامى كه اين‏‌ها از درون پوک شدند، با يک ضربه آن‏‌ها را به خود بياورى ❸ كسانى كه در سطح پايين‏‌تر يا برابر قرار دارند، مى‏‌توانند از راه شاگردى به مغرورها درس بدهند و مى‏‌توانند با اين لباس كار خود را عملى بنمايند. 📝 استاد علے صفایے حائرے
*وقتی سرمست از موفقیت شدی، "مومنتو موری" را بخاطر بیاور!* 🖊️محمدرضا شعبانعلی ■در روم باستان و دوران قبل از میلاد مسیح، وقتی فرماندهان بزرگ جنگی در نبردهای مهم و استراتژیک پیروز می‌شدند، برای آنها جشن فتح برگزار می‌کردند. کالسکه‌ای طلا اندود آماده می‌کردند و در تمام شهر می‌گرداندند و مردم کنار معابر برای فرمانده فریاد شادمانی و سپاس سر می‌ □در جلوی کالسکه‌ی فرمانده، سربازان راه می‌رفتند و در پشت آن بردگان حرکت می‌کردند. نخستین پارچه نویسی‌ها در تظاهرات‌های تاریخ را از این دوران به خاطر داریم. بردگان، گروه گروه، پلاکاردهایی را در دست می‌گرفتند که روی آنها، نام سرزمین‌هایی که فرمانده تا آن لحظه فتح کرده بود نوشته شده بود. ●این مراسم گاه یک روز تمام به طول می‌انجامید تا نهایتاً با قراردادن تاجی از طلا بر سر فرمانده به پایان برسد؛ تاجی که معمولاً تمام حفره‌هایش با مروارید پُر می‌شد. ○همواره دو نفر سوار کالسکه دیده می‌شدند. نفر اول همان فرمانده‌ پیروز بود و نفر دوم یک برده. وظیفه‌ی برده این بود که در تمام مدت مراسم و حرکت در شهر، همزمان که یک گوش فرمانده از فریاد تشویق مردم پر بود، در گوش دیگرش زمزمه کند: "Memento mori". جمله‌ای که شاید در طول مراسم، هزاران بار تکرار می‌شد. مفهوم و معنای آن جمله چنین است: *"به خاطر داشته باش که تو هم خواهی مُرد..."* ■به بردگانی که این وظیفه‌ را بر عهده داشتند اوریگا می‌گفتند. اینها معمولاً بردگانی بودند که قبلاً مقام بالایی داشتند و به واسطه‌ی فتح شدن سرزمین‌هایشان، به اسارت و بردگی گرفتار شده بودند. کالسکه‌ی فرماندهان را هم اوریگاها می‌راندند تا فرمانده، دائماً آنها را پیش چشم خود داشته باشد... 💠كسى كه استبداد به رأى (ترك مشورت ) داشته باشد هلاك مى شود و آن كس كه با مردان بزرگ مشورت كند در عقل و خرد آنها شريك مى شود. 📘. حکمت۱۶۱
*هیچکس را دستِ کم نگیرید!* ■خانمي با لباس کتان راه راه و شوهرش با کت و شلوار نخ نما شده خانه دوز در شهر بوستن از قطار پايين آمدند و بدون هيچ قرار قبلي راهي دفتر رئيس دانشگاه هاروارد شدند. منشي فوراً متوجه شد اين زوج روستايي هيچ کاري در هاروارد ندارند و احتمالاً شايسته حضور در کمبريج هم  □مرد به آرامي گفت: «مايل هستيم رئيس را ببينيم». منشي با بي حوصلگي گفت: «ايشان تمام روز گرفتارند». خانم جواب داد: «ما منتظر خواهيم شد».   ●منشي ساعت ها آنها را ناديده گرفت و به اين اميد بود که بالاخره دلسرد شوند و پي کارشان بروند. امّا اين طور نشد. منشي به تنگ آمد و سرانجام تصميم گرفت مزاحم رئيس شود، هر چند که اين کار نامطبوعي بود که همواره از آن اکراه داشت. وي به رئيس گفت: «شايد اگر چند دقيقه اي آنان را ببينيد، بروند.»   ○رئيس با اوقات تلخي آهي کشيد و سر تکان داد. معلوم بود شخصي با اهميّت او، وقت بودن با آنها را نداشت. به علاوه، از اينکه لباسي کتان و راه راه و کت و شلواري خانه دوز دفترش را به هم بريزد، خوشش نمي آمد. رئيس با قيافه اي عبوس و با وقار، سلانه سلانه به سوي آن دو رفت. ■خانم به او گفت: «ما پسري داشتيم که يک سال در هاروارد درس خواند. وي اينجا راضي بود. اما حدود يک سال پيش در حادثه اي کشته شد. شوهرم و من دوست داريم بنايي به يادبود او در دانشگاه بنا کنيم». رئيس تحت تاثير قرار نگرفته بود .... او يکه خورده بود. با غيظ گفت: «خانم محترم! ما نمي توانيم براي هر کسي که به هاروارد مي آيد و مي ميرد، بنايي برپا کنيم. اگر اين کار را بکنيم، اينجا مثل قبرستان مي شود».   ●خانم به سرعت توضيح داد: «آه، نه. نمي خواهيم مجسمه بسازيم. فکر کرديم بهتر باشد ساختماني به هاروارد بدهيم». رئيس لباس کتان راه راه و کت و شلوار خانه دوز آن دو را برانداز کرد و گفت: «يک ساختمان! مي دانيد هزينه ي يک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان هاي موجود در هاروارد هفت و نيم ميليون دلار است.»   ●خانم يک لحظه سکوت کرد. رئيس خشنود بود. شايد حالا مي توانست از شرّشان خلاص شود.   ○زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: «آيا هزينه راه اندازي دانشگاه همين قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نيندازيم؟». شوهرش سر تکان داد. قيافه رئيس دستخوش سر درگمي و حيرت بود. آقا و خانم "ليلاند استفورد" بلند شدند و راهي پالوآلتو در ايالت کاليفرنيا شدند، يعني جايي که دانشگاهي ساختند که نام آنها را برخود دارد: دانشگاه استنفورد؛ يادبود پسري که هاروارد به او اهميت نداد.... ________
مومن عاجز میشود اما مایوس هرگز علی صفایی حائری...