11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آن خدایی که من میشناسم در هر جا توان رویش دارد در دل کوه در لابه لای سنگ در بیابان در دره ها در اقیانوسها ودر ساحل ها فقط کافی از تو حرکت از او برکت ومثبت اندیش باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تأخیر در فرزندآوری ناشکری خداست
رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای خانواده شهید مختاروند در پاسخ به یک تازه عروس که درباره همزمانی فرزند آوری و مسأله تحصیل و مشکلات آن پرسید، فرمودند: «اولاً بچهدار بشوید، اینهایی که اول زندگی همین طور مدام عقب میاندازند و میگویند زود است، ناشکری است. این ناشکری موجب میشود خداوند متعال بعداً جواب سختی بدهد.
بی فامیلی ،از بین رفتن صله رحم
در دین اسلام صله رحم ،بسیار مورد توجه قرار گرفته و بسیار به آن سفارش شده است .
صله رحم در جایی معنا دارد که عمه وعمو،خاله یا دایی باشند
اما خانواده تک فرزند فاقد این موارد خواهد بود
در این زمان است که صله رحم به عنوان اصلی اساسی که مورد توجه ائمه بوده واز آن به عنوان طولانی کننده عمر وباعث برکت زندگی یاد شده،به فراموشی سپرده میشود
از کتاب جمعیت قدرت استراتژیک
🔴 پیری جمعیت #خطرناک است 🆘
#سالخوردگی_جمعیت
#بحران_جمعیت
زندگی عمر کردن نیست، بلکه "رشد" کردن است؛ عمر کردن کاری ست که از همه حیوانات بر می آید، اما رشد کردن هدف والای انسان است که عده معدودی می توانند ادعایش را داشته باشند.
👤 #جرج_برنارد_شاو
*غذاتون سرد نشه*
در رستوران بودم که میز بغلی توجهام را جلب کرد .
♦️زن و مردی حدود ۴۰ ساله رو به روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی میگفتند و زیرزیرکی میخندیدند .
😡بدم آمد , با خودم گفتم چه معنی دارد ؟
شما با این سنتان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانیها نامزدبازی و دختربازی کنید.
🤨داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت : آره عزیزم , بچهها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم , واسهشون کتلت گذاشتم تو یخچال.
🤓خوشم آمد , ذوق کردم , گفتم چه پدر و مادر باحالی , چه عشق زندهای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند , چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند . چقدر رویایی , قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را میکنم .
♦️داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان میکردم که ناگهان مرد به زن گفت : پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون .
😡اَی تُف , حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آنوقت با مرد غریبه آمدی ددر ؟
ما خیر سرمان مسلمانیم , اسلامتان کجا رفته ؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی میکنند ؟ بیشرفها...
🤨داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند , زن هم دنبالش رفت و بلند گفت : داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش هم با مامان اومدیم تو حساب کردی.
🤓آخییی , آبجی و داداش بودن , الهی الهی , چه قشنگ , چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند .
♦️داشتم با ذوق و شوق نگاهشان میکردم و لبخند میزدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنتآمیز گفت : از کی تا حالا من شدم داداشت ؟
زن هم نیشخندی زد و گفت : اینجوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.
😡ای تو روحتون , از همان اول هم میدانستم یک ریگی به کفشتان هست , زنیکه بی حیا ، مردک عوضی آشغال و....
♦️داشتم چپ چپ نگاهشان میکردم که خواستند خداحافظی کنند , زن به مرد گفت : به مامان سلام برسون
مرد هم گفت : باشه دخترم , تو هم به نوههای گلم...
🤓وای خدا , پدر و دختر بودند , پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر میرسید ؟
🤨🤓خب با داشتن چنین خانواده دوست داشتنی باید هم جوان بماند , هرجا هستند سلامت باشند .
*😔((قضاوت ناآگاهانه ممنوع))😔*
🌹ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پاره ای از گمانها گناه است..../
۱۲حجرات🌹
هیچ راهی به بن بست ختم نمی شود.
این یک توهّم است آنچه به بن بست ختم می شود، بی حرکتی است.
راهها همیشه به راهی و دریچه ای و روزنه ای، خواهند رسید.
ریشه هر بن بستی در فکر غیر متحرک ماست.
بجای نقد کردن یا ایده آل گرا بودن عمل کن و از عدم موفقیت نهراس
زندگی به منفعل ها مدال نخواهد داد
ولی به کسانیکه حتی شکست خورده اند
مجال پیروزی خواهد داد.
حرکت کن.حتی اگر بارها زمین بخوری
و مورد شماتت اطرافیانت واقع شوی...
👤آنتونی رابینز
🔸همسرانه👩❤️👨
☘️یکی از وظایفی که زن و شوهر نسبت به هم دارند این است که قدر دان هم باشند. .💞
👌نکنه خدای نکرده بگیم: وظیفش بوده.
زنمه و وظیفشه خونه را تمیز کنه.
شوهرمه و وظیفشه که خرجی خونه رو بده.
تولدم بوده و حالا شق القمر نکرده که کادو خریده.💝💐
☘️حتی اگر همه چیزهایی که شما میگید درست باشه که نیست. باز هم #قدردانی و تشکر 🙏 رابطه شما را با همسرتون بهتر میکنه .
─═ঊঈ🍃🌺🍃ঊঈ┅─
امتحان الهی
امتحانهای الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاریها [کمال یابد.]
گرفتاری در نعمت یک جور گرفتاری است و گرفتاری در نقمت جور دیگر است.
همه چیز برای این است که انسان گرفتار آن شود و خود را از آن آزاد کند. انسان در دنیا نیامده که از کنار نعمتها و از کنار بلاها و گرفتاریها بگذرد، بلکه آمده است در دریای نعمتها و در دریای گرفتاریها خودش را بیندازد و سالم بیرون بیاید. اگر کسی در عمرش اساساً خودش را در بلایا و مصائب و سختیها قرار ندهد و همیشه از آن کنار بگذرد، هرگز چیزی نمیشود. اگر کسی هم اساساً دستش به نعمت نرسد کمالی که در این دنیا باید پیدا کند، پیدا نمیکند. کمال انسان به این است که در دنیا، هم با نعمتها و هم با شدتها هرچه بیشتر درگیر شود و از این درگیری آزاد بیرون بیاید.
📕استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۷، ص۲۰۸
⭕️✍حکایت
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ،
ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : « ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. »
ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ .
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: « ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ .»
ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ .» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: « ﭼﺮﺍ؟»
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: « ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه ...
ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ .»
ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ .
ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ .
چقدر برای اینکه سلامتید خدارو شکر میکنید؟
🍃
🌺🍃
🔵 لاتهای مست و نفس مسیحایی شیخ
بخشی از کتاب کهکشان نیستی
این قسمت از زبان سیداحمد کربلایی استاد آیت الله قاضی میباشد که از استادش ملاحسینقلی همدانی (استاد همه عرفا و علمای بزرگ معاصر) می گوید:
🔻با آخوندملاحسینقلی پیاده به زیارت عتبه سیدالشهدا علیه السلام رفته بودیم. در میانه راه برای استراحت به قهوه خانهای رسیدیم و دیدیم صدای رقص و پایکوبی می آید. آخوند چهره ای در هم کشید و نگاهش را به ما انداخت و گفت: «یکی از شما مردانگی کند و برود این جماعت را نهی از منکر نماید»
همه ما در حال سکوت و تعجب، ایستادیم و به او نگاه کردیم. او هم دوباره گفت: «عرض شد یکی از علمای اعلام تشریف ببرند و به این جماعت تذکری بدهند!»
دوباره سکوتی که از سر ترس و خجالت بود بر ما حاکم شد! گروهی در قهوه خانه ای پر از دودودم، مشغول رقص و آواز و قهقه و مستی اند، آخر چطور می شود باعبا و عمامه بروی و به اینها بگویی بساطتان را جمع کنید؟! در همین فکرها بودم که بالأخره یکی دیگر از شاگردان استاد گفت: «جناب آخوند! این جماعت مستاند، به نهی از منکر ما توجهی نخواهند کرد و احتمال اثر در ایشان ساقط است.»
احساس خنکی وجودم را فرا گرفت و گمان کردم تکلیف از دوشمان برداشته شد استاد سرش را به نشانه تأیید تکان داد و گفت: «باشد، خودم می روم.»
😰هول در دلم افتاد که الآن چه می شود. این پیرمرد می خواهد برود وسط مشتی جوان عیاش، و کاسه کوزه شان را به هم بریزد و اصلا معلوم نیست چه بلایی سرش بیاورند.
آخوند لباسش را مرتب کرد و به سمت در قهوه خانه راه افتاد، در را باز کرد و داخل شد. بوی دود جیگاره و نارگیله (قلیان) از در قهوه خانه بیرون زد. سراسیمه به دنبالش داخل شدیم و دیدیم تعداد آنها بیش از چیزی است که تصور میکردیم. آخوند وارد شد و مستقیم به سراغ سرکرده شان رفت. آدمی قلچماق به نظر می رسید. با خود گفتم الآن آخوند می خواهد چه بگوید؟ آیه میخواند؟ روایت می خواند؟ در همین اندیشه ها غوطه ور بودم که آخوند رو کرد به رئیسشان و گفت: «سلام علیکم، آقا رخصت میفرمایید بنده بخوانم و شما سازش را بزنید؟😳
ناگهان صدای ساز و آواز به سکوتی مرگبار تبدیل شد. رئیس که خنده اش گرفته بود، وقتی دید مشتی طلبه با پیرمردی که سرو وضعش نشان میدهد در عمرش حتی یک موسیقی گوش نکرده، وارد قهوه خانه شده اند، با حالتی که آخوند را دست انداخته باشد، گفت: «شیخ، مگر شما هم بلدی با این ماسماسک ها بازی بازی کنی؟ ملا حسینقلی لبخندی زد و گفت: «من بلدم شعر بخوانم، رخصت هست بخوانم؟ مرد دستی به سبیل کت وكلفتش کشید و با قهقه ای گفت: «آشیخ، تو بخوان ما سازش را می زنیم.» با قهقه ای که سر دادند، تا مغز استخوانم سوخت😢
وسط قهوه خانه، آن هم بین این همه آدم گردن کلفت، ورق طوری برگشته بود که قرار بود عارف کامل بخواند و عیاشان ساز بزنند.
صدایش را صاف کرد و با ضرب آهنگی ناقوسی، وسط دودودم قهوه خانه شروع به خواندن اشعار ناقوسیه منسوب به امیرالمؤمنین کرد:
اِلهَ اِلاّ الله * حقاً حقاً صِدقاً صِدْقاً
اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا * وَ اشتَغَلَتْنا وَ استَهْوَتْنا
یابْنَ الدُّنْیا مَهْلاً مَهْلاً * یابْنَ الدُّنْیا دَقَّاً دَقَّاً
یابْنَ الدُّنْیا جَمْعاً جَمْعاً * تَفْنى الدُّنْیا قَرْناً قَرْناً
ما مِنْ یَوم یُمضْى عَنّا * اِلاّ اَوْهى رُکُناً مِنّا
قَدْ ضَیَّعْنا داراً تَبْقى * وَ اسْتَوْطَنّا داراً تَفْنى
لَسْنا ندرى ما فَرَّطْنا *** فیها اِلاّ لَوْ قَدْ مِتْنا
❇️معنی شعر
ای فرزند دنیا آرام باش، آرام
ای فرزند دنیا در کار خود دقیق شو، دقیقشدنی.
ای فرزند دنیا کردار نیک گردآور، گردآوردنی.
دنیا سپری میشود پیوسته پیوسته، هیچ روزی از عمر ما نمی گذرد جز این که پایه و رکنی از ما را سست می گرداند.
ما سرایی را که باقی است، ضایع نمودیم و سرای فانی را وطن و جایگاه خویش ساختیم.
ما آنچه را در آن کوتاهی نموده ایم، نمیدانیم مگر روزی که چهره در نقاب خاک کشیم.
🔻ترکیبب ضرب آهنگ این شعربانفس الهی او، اثری بر جان آنها گذاشت که از ساز زدن دست کشیدند و شروع کردند به گریه. صدای آه و ناله و اشک و تأسف بود که سقف قهوه خانه را به لرزه می انداخت. ققنوس توبه از خاکسترجان هایشان سربرآورد و زیرورویشان کرد. آخوند چشمان آسمانی اش را از روی تک تک آنها گذراند و از قهوه خانه بیرون آمد. به دنبال او ماهم بیرون آمدیم، اما صدایی که همچنان شنیده می شد، صدای گریه و زاری و آه و ناله بر گذران عمر و طنین ریشه دواندن حقایق الهی در جان های جوانانی بود که به دست ولی الهی، با چند خط شعر منسوب به شاه مردان، این چنین متحول شده بودند. این رسم دیرینه روزگار است؛ سرانجام، چنگال تقدير، مردمان غافل بهره مند از خورشید را به کام تاریکی فراق می کشاند.
کهکشان نیستی، ص ۵۱
✅ «سرزنش» و «سرکوفت» آفت زندگیاند.
یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد داره، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است.
تو همینی دیگه!
گوش نکردی حالا بکش!
صد بار گفتم این کار رو نکن!
میدونستم این جوری میشه...!
بفرما اینم نتیجهی هنر جنابعالی!
اگر همهی ما میتونستیم گاهی خودمون را به جای طرف مقابلمون بذاریم، شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمیافتاد.