روزت رو با تکه شکسته های دیروز آغاز نکن.
هر روزی که بیدار می شویم،
اولین روز از باقی عمرمان است..
بعضی ها خیلی زندگی رو سخت می گیرن و به این سادگی ها چیزی خوشحالشون نمی کنه، چون همش دنبال چیزای بزرگی هستن برای شاد بودن که اکثر اوقات هم پیداش نمی کنن...
بیایید زندگی رو سخت نگیریم و از تک تک اتفاقاتش لذت ببریم.
حقیقت اینه که میشه خیلی ساده شاد بود،
میشه دلخوشیت به چیزای کوچیک باشه،
میشه دلخوش به یه گلدون بود...
میشه دلتو به این خوش کنی که چشات میبینه،
که حرف میزنی،
که راه میری،
که سالمی...
دلخوشی میتونه لبخندای هر صبح مامانت باشه،
دلخوشی میتونه چهره ی خسته ی بابات باشه که از سرکار میاد،
دلخوشی میتونه یه دوست باشه که همیشه پشتته...
دلخوشی میتونه اون خدایی باشه که همیشه با مهربونی هواتو داشته...
دلخوشی میتونه اون قولایی باشه که وقتی کارت گیره به خدا میدی و کارت که درست شد فراموش میکنی ولی خدا دفعه بعدم کمکت میکنه...
دلخوشی میتونه خنده ی یه بچه کوچولو باشه،
اره میشه حتی دلتو خوش کنی به گنجیشک کوچولویی که هر صبح لب تراس میشینه،
میشه به چیزای ساده دل بست و شاد بود...
زندگی رو سخت نگیریم!
غصه ی گذشته و آینده رو نخوریم،
تو حال زندگی کنیم...
الان" لذت ببر از زندگیت"
دیروز برای دیروز بود و آینده برای آینده است!
آدما آخر عمر، غصهی کارهایی که کردن رو نمیخورن.
غصهی کارهایی که نکردن رو میخورن!
پس تا جوونید ریسک کنید!
البته ریسک حلال
*من اینطوری عوض شدم!*
به مدت چندين سال همسرم به یک اردوگاه در صحرای (ماجوی) کالیفرنيا فرستاده شده بود. من برای اینکه نزدیک او باشم، به آنجا نقل مکان کردم واین درحالی بود که از آن مکان نفرت داشتم.
همسرم برای مانور اغلب در صحرا بود و من در یک کلبه کوچک تنها می ماندم. گرما طاقت فرسا بود و هیچ هم صحبتی نداشتم.
سرخ پوست ها و مکزیکی ها ی آن منطقه هم انگلیسی نمیدانستند. غذا و هوا و آب همه جا پر از شن بود. آنقدرعذاب می کشیدم که تصمیم گرفتم به خانه برگردم و حتی قید زندگی مشترک مان را بزنم.
نامه ای به پدرم نوشتم و گفتم یک دقیقه دیگر هم نمی توانم دوام بیاورم. می خواهم اینجا را ترک کرده و به خانه شما برگردم. پدر نامه ام را با دوسطر جواب داده بود، دو سطری که تا ابد در ذهنم باقی خواهند ماند و زندگی ام را کاملا عوض کرد ؛
*« دو زندانی از پشت میله ها بیرون را می نگریستند ... یکی گل و لای را می دید و دیگری ستارگان را ! »*
بارها این دو خط را خواندم واحساس شرم کردم.
تصمیم گرفتم به دنبال ستارگان باشم و ببینم جنبه مثبت در وضعیت فعلی من چیست؟
با بومی ها دوست شدم و عکس العمل آنها باعث شگفتی من شد.
وقتی به بافندگی و سفالگری آنها ابراز علاقه کردم، آنها اشیایی راکه به توریست نمی فروختند را به من هدیه کردند.
به اشکال جالب کاکتوس ها و یوکاها توجه می کردم.
چیزهایی در مورد سگهای آن صحرا آموختم و غروب را مدام تماشا می کردم. دنبال گوش ماهی هایی می رفتم که از میلیون ها سال پیش، وقتی این صحرا بستر اقیانوس بود، در آنجا باقی مانده بودند.
چه چیزی تغییر کرده بود؟
صحرا و بومی ها همان بودند.
*این نگرش من بود که تغییر کرده و یک تجربه رقت بار را به ماجرایی هیجان انگیز و دلربا تبدیل کرده بود.*
من آنقدر از زندگی در آنجا مشعوف بودم که رمانی با عنوان ” خاکریز های درخشان” در مورد زندگی درصحرای ماجوی نوشتم.
من از زندانی که خودم ساخته بودم به بیرون نگریسته و ستاره ها را یافته بودم.
اگر به فرزندان خود رویارویی با سختی های زندگی را نیاموزیم در حق آنها ظلم کرده ایم.
*📚📖آیین زندگی /دیل کارنگی*
نگرش درست نیمی از موفقیت است.
یکی میگفت شب فرا رسیده است.
در حالیکه دیگری میگفت صبح در راه است...
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
امام علی علیه السلام:
هرکس این چهار صفت را از خود دورکند، هیچگاه حادثه و واقعه ناخوشایندی، متوجه او نخواهدشد:
1- عجله، بدون تأنّی و دقت، تصمیمگیری کند یا کاری را اجراء نماید (عجله غیر از سرعت در عمل است).
2- لجاجت، یکی از مسائل خطرناک و بلاهای دامنگیر، اصرار و پافشاری ناحق، در مسألهای است که چون این حرف را گفته و یا چنین موضعی اتخاذ کرده حاضر نیست عقبنشینی کند و لو خلاف آن ثابت شود.
3- مغرورشدن و خودشگفتی، که انسان نقصها و ضعفهای خود را ندیده و احیاناً محسناتش را بزرگ بشمرد.
4- کاهلی و سستی، کار امروز را به فردا افکندن و تأخیر انداختن.
بنده، در اثر تجربیاتی که در سالهای متمادی پیدا کردم به این نتیجه رسیدم که این سخن امام علی (علیه السلام) واقعاً حکمت تمامی است و همه ضرر و زیانهایی که متوجه فرد و جامعه شده است در اثر این امور بوده.
من استطاع أن یمنع نفسه من أربعة اشیاء فهو خلیق بأن لاینزل به مکروهٌ أبداً قیل: وما هنّ یا أمیرالمؤمنین! قال: العجلة واللجاجة والعُجب والتّوانی.
(تحف العقول صفحه 222)
رهبر انقلاب 1378/10/27
📚 آرامش، درون توست
گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند.
پس از خوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند.
استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان هاى جوراجور، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى (یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت:
«اگر توجه کرده باشید، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قیمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قیمت، داخل سینى برجاى مانده اند. شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان می خواهید و این از نظر شما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همین است. مطمئن باشید که فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گران قیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند .
چیزى که همه شما واقعاً مى خواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجان ها رفتید و سپس به فنجان هاى یکدیگر نگاه مى کردید.
زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و …. در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است.
نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص می کند و نه آن را تغییر می دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما در طبیعت فراهم کرده است، لذت نمی بریم .
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چایتان لذت ببرید. خوشحال بودن البته به معنى این که همه چیز عالى و کامل است نیست. بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفته اید آن سوى عیب و نقص ها را هم ببینید. در آرامش زندگى کنید، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.
اگر آرامش را در درون خودت پیدا نکنی در هیچ کجای جهان نیز نخواهی یافت
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
نشانه های افسردگی
*فيلهاى سفيد زندگى*
🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘
👇👇👇👇👇👇👇
در حكايتى از گذشته، معروف است كه پادشاه يك كشور به پادشاه كشورى ديگر يك «فيل سفيد» هديه مىدهد. كسى كه هديه را مىپذيرفت، هزينههاى زيادى را صرف نگهدارى و خوراك اين فيل سفيد مىكرد. نسلهاى مختلف هم بدون آنكه بدانند اين فيل سفيد به چه درد مىخورد، هزينههاى زيادى را براى آن متحمل مىشدند و دلشان هم نمىآمد كه آن را كنار بگذارند يا رها كنند،
زيرا مىگفتند: «حيف است! تاكنون هزينه زيادى براى آن شده است و نمىتوان آن را رها كرد!»
«فيل سفيد» استعاره از موضوعىست كه هزينه زيادى براى آن شده و هيچ خاصيت مفيدى هم ندارد و از آن جهت كنار گذاشته نمىشود كه صرفاً براى آن هزينه شده است.
در نظر بگيريد كسى وارد دانشگاه مىشود و متوجه مىشود استعدادى در آن رشته ندارد، اما آن را رها نمىكند به خاطر هزينههايى كه براى قبولى آن داده است و زمانى كه صرف كرده؛ و مىداند در آينده نيز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد! به آن رشته دانشگاهى و آن مدرك هم مىتوان فيل سفيد آن فرد گفت.
در زندگى، فيلهاى سفيد زيادى داريم كه بدون آنكه خاصيتى داشته باشند، براى آنها هزينه مىكنيم. جرأت کنید و فيلهاى سفيد زندگىتان را رها کنید
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸دکتر «شان استفنسون»، علیرغم معلولیت شدید مادرزادی، دانشمندی فوقالعاده باانگیزه و انگیزهبخش است.
🔸سخنان مهم و انگیزشی او را درباره نقش «ذهنیتهای شخصی» در خوشبختی و بدبختی بشنوید.
💢 چرای چشم
💠 چوپان خوب، کسی است که حواسش به گله گوسفندان خود باشد؛ نه تنها آنها را به هرجائی برای چرا نمیبرد، بلکه برای محافظت از آنها، سگ نگهبانی را اجیر میکند.
🔶 چشم ما انسانها، عضو حساسی است؛ چراکه ورودی عقل، قلب و فکر انسان میباشد. فلذا لازم است که حواسمان به ورودی دیده و دلمان باشد که «هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد.»
🔻 اگر انسان چشم خود را کنترل کند، کمتر دچار آسیب و دلمشغولی میشود و خروجی ذهن و فکر او یعنی همان رفتارهای او) بهترینها خواهند بود.
🔅 چشم، خودش شعور ندارد؛ افسارش دست ماست. اگر لجام آن را در اختیار نگیری، برای ورود دیگر اجازه نمیگیرد؛ ممکن است به ناکجاآباد برود و یا سر از خانه و باغ همسایه در بیاورد.
🌹امام سجاد (ع) :
✍ مؤمن سکوت میکند تا سالم ماند و سخن میگوید تا سود برد.
📚 میزان الحکمه ج۱ ص۴۶۱
پ.ن:
محاكمه كردن خود
از محاكمه كردن دیگران
بسيار سخت تر است .
اگر توانستید در مورد خودتان
قضاوت درستی داشته باشید ،
معلوم می شود كه یك فرزانه تمام عیار هستید ...
در سراسر دنیا افراد ثروتمند زیادی هستند که ثروت بالایی دارند
اما یه دست لباس ساده میپوشند و هیچ جا پول شونو به رخ کسی نمیکشند!
اما افراد نوکیسه، رفتارهای کودکانه ی خنده داری دارند و با استفاده از رسانه ها و مخصوصا فضای مجازی می خواهند بگویند:
ببینید من چه ساعتی دارم…
ببینید من چه ماشینی سوار میشم…
ببینید من چه لباسایی میپوشم…
این عقده ای بازی ها فقط به خاطر پَست و حقیر بودن این افراد است و از آن طرف انسان های بزرگوار با هر سطح مالی تلاش می کنند برای افراد محروم و نیازمند و مستحق قدم های مثبتی بردارند...
زنگ_تفکر
🔴کار مدام
غالباً گفته میشود «تنهایی»، «بدترین درد» است. اما به اعتقاد من «بیکاری» کشندهتر از «تنهایی» است. بلکه تنهایی فقط یکی از پیامدهای بیکاری است.
خداوند آدمی را به گونهای آفریده است که برای تکامل و ترقی خود باید مدام مشغول کار باشد. خود او هم دستور میدهد که «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَب» یعنی همینکه از کاری فارغ شدی، بیدرنگ مشغول کاری دیگر شو. حتی یک لحظه هم خود را فارغ از کار نکن.
تمومش کن تا دیر وقت خوابیدن رو
تمومش کن تنبلی واسه ورزش نکردن رو
تمومش کن از دست دادن فرصت ها رو
تمومش کن به اخبار منفی گوش دادن رو
تمومش کن بیش از حد فکر کردن رو
تمومش کن تلف کردن زندگیت رو
تمومش کن...
.
💥حديثي زيبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است كه موارد بسياري به بنده مراجعه كردند كه بعد از عمل به اين روايت مشكلشان حل شده است! حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))
" تحمل و بردباری قَبر عیب هاست"
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
مردي برايم نقل ميكرد كه من تا به منزل ميرسيدم، همسرم شروع به دعوا میکرد كه چرا تو فقيري؟! چرا من را بيست سال اسيرخود كردي؟! و...! مرد میگفت من هم جوابش را ميدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم! و به همين منوال روزهاي ديگر! از وقتي كه این حدیث را شنيد و عمل كرد، کارشان درست شد!
مرد نقل ميكرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسيدم شروع کرد به تكرار همان حرف ها!میگوید یاد این روايت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سكوت كردم! با همين سكوتم ،تمام شد! دعوا ریشه کن شد!
استاد فاطمی نیا
💠 پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله):
🔸 *هدیه مرد* به *همسرش،* موجب افزایش *پاکدامنی* او میشود.
🔹«هِبَةُ الرَّجُلِ لِزَوجَتِهِ تَزِیدُ فِی عِفَّتِهَا»
📚 من لا یحضره الفقیه، ج4، ص381