#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی که مکه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحبخانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد
کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد
وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد
کعبه سه روز دور سر او طواف کرد
حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است
با جامه سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل کعبه برآمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت
حسنش «بهاتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری کن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بکش بهروی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد
تیر تو جز بهجانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد*
ای شاه حُسن! با تو «گدا معتبر شود»
آری! «بهیمن لطف شما خاک زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به کام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
بر پای تو هر آنکه نماند نماندنی است.
محسن_عرب_خالقی
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
بنويسيد مرا بندهى سلطان نجف
بنويسيد كه عالم همه قربان نجف
ما غباريم..غبارى زِ بیابان نجف
بنويسيد على را گُلِ گلدان نجف
وسط عرش بُوَد تختِ سليمانِ نجف
آنكه بر خاك ، حياتِ دو جهان داد ، كه هست؟
آنكه بر مُرده زبان داد ، توان داد كه هست؟
آنكه در كعبه خودش اِذنِ اذان داد كه هست؟
تَرَك كعبه به ما نيز نشان داد كه هست...
كعبه با آن عظمت دست به دامان نجف
حق بده ! ديدن اين صحن تماشا دارد
حرمش هم به خدا هيبتِ او را دارد
نه حرم بلكه على عرشِ معلى دارد
و اگر كعبه دَرَد سينهى خود ،جا دارد
سر ببرید ز ما بر سرِ ايوان نجف
زِ قدومش همهى راه به هم مىريزد
دلِ عشاق به ناگاه به هم مىريزد
تا ببيند رُخ او ماه ، به هم مىريزد
گر على گريه كُنَد ، چاه به هم مىريزد
جانِ عالم به فداى شه مردان نجف
من على را به خدا رازِ خدا ميدانم
ولىالله شده منصبِ آقاجانم
ها على و بشر و كيف بشر ميخوانم
به هواى حرمش ابرِ پُر از بارانم
بنويسيد مرا بى سر و سامانِ نجف
خلقت هر دوجهان گوشهاى از تلميحَش
از كران تا به كران دانهاى از تسبيحَش
فتح خيبر كه نشد معجزه...شد تفريحش
و نشد غيرِ على كَس به على تشبيهش
بنويسيد على بانىِ ايمان نجف
جلوهى ديگرى از جلوهى مولا زهراست
روى پيشانى او نقش فقط يا زهراست
به دلم غم نرود تا كه دلم با زهراست
نهراسم به خدا روز جزا تا زهراست
غيرِ زهرا نبُوَد همدم جانانِ نجف
تا كه در معركه شمشير به دستش اُفتاد
دشمن از ترس دگر اسم خودش بُرد زِ ياد
دامنش خيس شد و آبرويش رفت به باد...
چاره ای نیست به جز گفتن دادِ بى داد....
چه شكوهيست در اين هيبت طوفان نجف
تو بر اين سلسلهها حق خلافت دارى
نه فقط شيعه به دنيا تو ولايت دارى
كه در عُقبى تو فقط حُكمِ حكومت دارى
به غلامانِ خودت نيز عنايت دارى
بطلب اين همه سرمست به ايوان نجف
شاعر:
آرمان_صائمی
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
#ولادت_حضرت_علی
آمد و عالی ترین قبله نمای کعبه شد
آن امامی که قدمگاهش بنای کعبه شد
بوسه بر پایِ علی بن أبيطالب(ع) زدن
افتخارِ دلنشینی که برای کعبه شد
از شبِ میلادِ حیدر تا به محشر، بارها
خواندنِ "نادِ علی(ع)" مشکل گشایِ کعبه شد
پیش از آغازِ خلقت، اولِ صبح ِ ازل
حضرتِ مولایِ ما؛ عشقِ خدایِ کعبه شد
خانهٔ امنِ الهی نیست جایِ دیگران
دیگران نه! شخص ِ حیدر آشنایِ کعبه شد
در خیالاتم شبی دیدم که جایِ سنگ و خشت
رج به رج؛ دُرّ نجف سنگِ نمایِ کعبه شد
تا که دیدم سرزده خورشید از جایِ شکاف
از همانجا در دلم ایجاد شد شوقِ طواف
خط به خط قرآن ندارد مَدخلی إلا علی(ع)
لب نخواهد گفت با صوتِ جلی إلا علی(ع)
لافتی إلا علی(ع)...فریاد میزد جبرئیل
در جوانمردی نباشد اولی؛ إلا علی(ع)
ای دلِ تاریک، ای گمراه ِ سرگردان بدان
نیست در ظلمت. چراغ و مشعلی إلا علی(ع)
تا که شد مغرورِ نورش؛ سورهٔ والشمس گفت:
نیست ای آیینه! شمس ِ منجلی إلا علی(ع)
مُهر باطل خورد بر پرونده اش آنکه به غیر-
دستِ بیعت داد و گفت آری، بلي...إلا علی(ع)
من مسلمانم! ببین مابینِ کتفم حک شده
لا نبي إلا محمد(ص) لا ولي إلا علی(ع)
این عبارت میدرخشد بر جبینِ متّقین
مادرم زهراست(س)، بابایم أمیرالمؤمنین(ع)
آمد آقایِ تمام ِ عاشقانِ با شرف
نذرِ مولا ریسه بندان کن دلت را با شعف
شد فقط حیدر به إذنِ الله؛ خیرُ الأوصیا
کوریِ چشم ِ خلیفه هایِ پست و ناخلف
وای بر حال اذانِ بی علی(ع)...فریاد از-
عمرِ آن گلدسته که؛ بی حبّ حیدر شد تلف
آمد و فوراً به راه افتاد باران در کویر
ریخت دریا، سیلِ مروارید در دستِ صدف
در حرم، حور و ملَک یکریز میریزند گل
ایستاده خادم از عرش ِ معلّی صف به صف
بر ضریحش خوشهٔ انگورها کِل میکشند
من که میمیرم برایش کنجِ ایوانِ نجف
در میان خیلِ خاطرخواه هایِ بیشمار
تیرِ چشمش میگرفت ایکاش قلبم را هدف
با خودش خیرِ کثیر آورده این خیرُالبَشر
روز میلاد أبَاالزینَب(س) شده روزِ پدر!
شاعر:
مرضیه_عاطفی
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
دلبسته مرام کسی جز علی مباش
در زندگی غلام کسی جز علی مباش
گفتم به دل اگر پی مستی دائمی
مِن بعد مست جام کسی جز علی مباش
حتی به وقت نام گذاری طفل خود
اصلا به فکر نام کسی جز علی مباش
دنیا پدید آمد و پروردگار گفت
دنیا مطیع و رام کسی جز علی مباش
تنها نصیحت پدرم این کلام بود
در زندگی غلام کسی جز علی مباش
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
دلا باید که هر دم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
به صدق دل همیشه یاد او بود
به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت
دمی که روح در آدم دمیدند
ز جا بر خاست آدم یا علی گفت
چو نوح از موج توفان ایمنی خواست
توسل جست و هر دم یا علی گفت
ز بطن حوت یونس گشت آزاد
ز بس در ظلمت یم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
(نمی شد زنده جان مرده هرگز
یقین عیسی بن مریم یا علی گفت)
عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
رسول الله شنید از پرده غیب
ندائی آمد آن هم یا علی گفت
نزول وحی چون فرمود سبحان
ملک در اولین دم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را
هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید
ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها
بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان
نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار
خلیل الله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد
کلیم آنجا مسلّم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر
قدم بنهاد و آندم یا علی گفت
ز لیلی می شنیدم یا علی گفت
به مجنون چون رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دار الجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت
دعا میکرد او هم یا علی گفت
یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
خمیر خاک آدم را سرشتند
چو بر میخواست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد
ز بس بیچاره مریم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده میشد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
به نام نامی حیدر قلم به دست شدم
علی شراب طهوراست، من که مست شدم
تبارکَ و تعالی، زنیست هست شدم
خدا پرست شدم تا علی پرست شدم
میان این دو پرستش هنوز حیرانم
گهی به سجده ام این میکشد گهی آنم
بشر که قدرت فهمیدنش همین قدَر است
چگونه فرض کند مرتضی علی بشر است؟
نه ممکن است نه واجب، علی کسی دگر است
مسلّم است خدا نیست از بشر که سر است
به عجز خم شو زانو بزن در این درگاه
بگو که اشهد انّ علی ولی الله
به ما نگیر امیرا ! که کفرمان به لب است
جنون شاعری است و کنایه از ادب است
به هرجهت کمی اغراق نیز مستحب است
چقدر نام علی در دهان ما رطب است
سه هو کشیدم و رفتم به عالم بالا
هو العلی و هو العالی و هو الاعلا
من آتشم که نگیرد دلم قرار از تو
مسلّم است که لا یُمکِنُ الفِرار از تو
به جز نگاه نداریم انتظار از تو
مرا بکش که بمانم به یاد گار از تو
شهید گوشه چشمت تلف نخواهد شد
بهشت هم ببرندم نجف نخواهد شد
نه حِمیَری، نه کُمیتم نه دعبلم، اینم
فقط پر است زعشق علی مضامینم
به غیر ساقی کوثر نپرس از دینم
خلاصه کورم و غیر از علی نمیبینم
که سرّ عاشقی ام پیش مرتضی علنی است
بگو که کور تو مشتاق " مَن یَمت یَرنی "است
چقدر تا بشناسم تو را زمان برداشت
مگر که عشق تو را ساده میتوان برداشت
خدا که پیش تو سد های آسمان برداشت
" تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت "
نخواست در قد و اندازه بشر باشی
اراده کرد که از کائنات سر باشی
چه محشری است که، قُد دَلّ ذاته بالذّات
هُوَ الشّفیع ُ بِحقٍ، بعَرصة ِالعَرَصات
خوشیم ما به همین، فی حیاتنا و ممات
بگیر دامن " شمسُ الضُّحاء فی الظلمات
که حیدر است دو عالم کلید باب نجات
" به طاق ابروی مردانه علی " صلوات
خدا بدون علی مسجدالحرام نداشت
بقای کعبه بدون علی دوام نداشت
علی نبود که بتخانه احترام نداشت
طواف سنگ و گل این قدر ازدحام نداشت
به پاس مقدم حیدر حرم مطهر گشت
علی که شد متولد در آن، ورق برگشت
گرفت خاک، زنعلین بو تراب شرف
خدا برای همین ریخت، دُر به پای نجف
کسی که خاک رهش نیست عمر کرده تلف
قیامتی است که " لا یُدرَک و لا یوصَف
جهان و هر چه در آن است نیست قابل او
زبان ناطقه لال است در فضائل او
زمین که نقطه کوری در آسمان علی است
فلک چراغ شبستان آستان علی است
ملک سه نوبته نهج البلاغه خوان علی است
قلم گرسنه یک خطبة البیان علی است
و عنده کلماتی که ما نمیدانیم
علی پر از کلماتی که ما نمیدانیم
گشود یک تنه راه نجات را حیدر
سپرد دست پیمبر برات را حیدر
شبی که برد دل کائنات را حیدر
شکست پشت هبل های لات را حیدر
به خواب رفت و بر آشفت خواب گیتی را
بنازم آن جگر لیلةُ المَبیتی را
به عزم حمله اگر ذوالفقار بر خیزد
سر است و دست، که در کارزار میریزد
که زَهره دارد با مرتضی در آویزد ؟
ببین که تیغ به دست علی است یا ایزد ؟
چنان به روز احد ذوالفقار هو هو زد
که در مقابل او مرگ نیز زانو زد
کشید روز ازل تا کمان ابرو را
تمام عرش گرفتند ذ کر یا هو را
بکِش به خاک سر کوی مرتضی رو را
علی است آن که ملک سجده میکند او را
همین که نام علی را به عرش میبردند
پیمبران اولو العزم غبطه میخوردند
دعا به نام علی مستجاب بر میگشت
همیشه با نظر بوتراب بر میگشت
علی که ماه زکویش خراب بر میگشت
به یک اشاره او آفتاب بر میگشت
چنان کشیده عبای عبو دیت بر دوش
که در نماز علی تیر میرود از هوش
به گوش ما چه پیامی گذاشت روز غدیر
نبی چه حسن ختامی گذاشت روز غدیر
عجب شراب مدامی گذاشت روز غدیر
خدا چه سنگ تمامی گذاشت روز غدیر
کنار دست پیمبر عجب وزیری بود
غدیر و خم، چه مراعات بی نظیری بود
بیا که دست خداوند در زمین این جا ست
اساس مذهب و اصل اصول دین این جا ست
تمام هستی طاها و یا و سین این جا ست
بیا که قائدُ غُرِّ المُحَجَّلین این جا ست
عمود خیمه " اکملت ُ دینُکم " علی است
بنوش، ساقی روز غدیر خم علی است
چه خوش شناخته ای نازنین امیرت را
هزار رحمت حق باد ذات و شیرت را
بنازم آن قلم نافذ دلیرت را
بیار حضرت علّامه الغدیرت را
بر این کرانه گسترده میمهانم کن
بریز باده و آسوده از جهانم کن
قیامتی است علی ، در میان اوراقم
حواری علی ام مثل جُرج جرداقم
گدای در بدری، مستحق انفاقم
برای دیدن رویش به مرگ مشتاقم
خلاصه این که ند یدیم در قفای علی
نه ابتدای علی را نه انتهای علی
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
ندیدم جز علی شاهی که با ایتام جوشیده
لباس نو به خادم داده و خود کهنه پوشیده
برایش آیه نازل شد که مولی المتقین باشد
کسی که خاتمش را در رکوع خویش بخشیده
بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است
علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده
اگر کشتی نوح ایمن گذشت از اوج طوفان ها
بدان نام علی را روی الوارش تراشیده
کسی که مرتضی را از نبی، نفسی جدا داند
یقین دارم که توحید و نبوت را نفهمیده
ندارد شوق دیدار بهشت و حوریانش را
هر آن که صحن حیدر را میان سجده بوسیده
کسی که بوسه بر انگور فردوس ضریحش زد
به باغ سینه اش مِهری بجز حیدر نروییده
شده حاجت روا هر که کلون خانه ی او را
به یاد حضرت ام البنین یک دفعه کوبیده
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
بر گنبد طلای علی شاه چاره جو
خورشید یک دقیقه نتابیده بی وضو
ما تا همیشه شهره به عشاق حیدریم
مستیم مستِ باده ی کوثر سبو سبو
از نوع فتح قلعه ی خیبر مشخص است
جز او نبوده است کسی قاهر العدو
یل های نامدار عرب هم نمی شدند
با ذوالفقار حیدر کرار رو به رو
خواندیم خط به خط همه آیات وحی را
مدح علی و آل علی بود مو به مو
ما دل شکسته ها مگر از خود چه داشتیم
ما را نجف نشینیِ مان داده آبرو
آرام کوچه های نجف را قدم بزن
هر جا دلت شکست فقط یا علی بگو
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
خدا می خواست محبوبش امیر المومنین باشد
برای حلقه ی هستی علی نقش نگین باشد
به دستانش سپرد آن روز فانوس هدایت را که در تاریکی شكها على نور اليقين باشد
فضائل جمع در ذات على بوده است از آغاز فضیلت فخر آن دارد که با ذاتش عجین باشد
بپرس از راویان؛ از باد؛ از باران که غیر از او
کسی دیده امیری با یتیمی هم نشین باشد؟
چه عیدی.. که در آن اتمام نعمت بر بشر آمد
چه روزی بهتر از آن که در آن اکمال دین باشد
سفارش کرد پیغمبر که راه این است و جز این نیست
مبادا راهتان مردم مسیری غیر از این باشد
سفارش کرد پیغمبر که از امروز ای مردم
علی بن ابی طالب امیر المومنین باشد ...
شاعر: زهرا نظری
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
شانه میزد تا به گیسوی علی، بنت اسد
میشنید از هر سرِ مو: «قل هو الله احد»
مست شد از عطر جاری در هوای خانهاش
به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانهاش
شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو
مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو
میرسند عشاق حق و حلقه بر در میزنند
حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر میزنند
عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد
با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد»
مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز
از هزاران نکتهی باریک تر از مو، هنوز
عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟
مست را با نکتهی باریکتر از مو، چه کار؟
پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست
ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست
یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است
عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است
آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است
در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است
سر «سبحان الذی اسرا»، شبِ گیسوی توست
آیهی «انا فتحنا»، نقش بر بازوی توست
تیغِ کج، شد عاشقانت را «صراط المستقیم»
یک دعا ما را ست، آن هم: «یا علی و یا عظیم»
من نه آن اللهیام، مولا! نه این اللهیام
جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی»ام
عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند
عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند
ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی!
از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی!
میکِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون
در هوایت، میشویم «السّابقونَ السّابقون»
میشویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف
میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
شاعر: قاسم صرافان
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
تشنهکامی که لبِ او رَبَّنا برداشته
آب را از چشمهسار مرتضی برداشته
از وضوی او حیات جاودانه می چکد
خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته
زحمت خَلقِ تشیُّع را خودش گردن گرفت
بار ما را حیدر از دوش خدا برداشته
کعبه را بی پرده ی مشکی تصور کرده اند
تا علی از شانه های خود عبا برداشته
از زمانی که علی بین قنوتش اخم کرد
طاق محراب مساجد انحنا برداشته
کار دست قابض الارواح داده وقت جنگ
ذوالفقارش را به قصد حمله تا برداشته
وصلهپینه فوت و فنِّ کیمیای حیدر است
بارها فضّه ز نعلینش طلا برداشته
روز محشر دست حسرت بر سر خود می زند
هرکه دست از حُبِّ آل مرتضی برداشته
آمده که شیعه ی حیدر،شفیعش فاطمه است
این مُسَبب شد که من را هم هوا برداشته
می توان بر شکِّ قلبش با یقین خرده گرفت
زائری که در نجف قبلهنما برداشته؟!
در حریمش شاعران سرگرم مضمون یابی اند
جای جای صحن او را محتوا برداشته
گنبد و گلدسته را انسان تجسم می کنم...
گوئیا ایوانطلا دست دُعا برداشته
اذن دیدار پسر را هم پدر امضا کند
در "نجف" زائر براتِ "کربلا" برداشته
▪️
▪️
آن کفن های بهشتی سهم فرزندش نشد
پس برای خود حسینش بوریا برداشته
شاعر: بردیا محمدی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مدح_حضرت_علی
خدا میخواست چشمِ او فقط عینالیقین باشد
خدا میخواست دستِ او فقط حَبلالمَتین باشد
خدا میخواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا میخواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد
خدا خود را که مومن خواند *منظورش همین باشد
که میخواهد علی تنها امیرالمومنین باشد
خدا تصویری از خود را زمانی که به قاب انداخت
خدا را شُکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت
"صبا خاکِ وجودِ ما به آن عالیجناب" انداخت
رُطبهای نجف وقتی دهانها را به آب انداخت
ضریح غرقِ انگورش مرا شَطِ شراب انداخت
صُراحی میکشم وقتی شرابش اینچنین باشد
دلم مست است تا ساقی امیرالمومنین باشد
علی منظور از مِیها از این هوهو و هِیهِی ها
علی میجوشد از هر لب لبِ ما یا لبِ نِی ها
علی موسیقیِ باران که میبارد پیاپی ها
فدای شاه راهش که به مژگان میکنم طی ها
سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و رِی ها
علی حق و علی حی و پس از این نقطه چین باشد
فقط وصفِ خدا وصفِ امیرالمومنین باشد
خدا وقتی بهشتی رویِ دامانِ نجف دارد
بهشت از دور رویایِ بیابانِ نجف دارد
چه غم دارد کسی که خُردهای نانِ نجف دارد
که زهرا هم دو چشمش را به ایوانِ نجف دارد
چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد
خدا را میتوان بینی اگر آئینه این باشد
خدا را شُکر مولایم امیرالمومنین باشد
به حیرت کعبه میبیند شکوهی آسمانی را
ظهورِ نقطهی بسمالله سَبْعالْمَثانِى را
نبی میبوسدش از لب همین جامِ دهانی را
به میدان میرود بیند زمین خانه تکانی را
به تیغ آبدارا و به هر سو سر پَرانی را
همیشه مرکبش دُلدُل برایِ فتح زین باشد
رمیدنهای لشکر از امیرالمومنین باشد
نه تنها وقت رزمش زَهره هاشان از جگر ریزد
نه تنها وقتِ مِیدانداریَش کوه از کمر ریزد
که از جبریل و عزرائیل حتی کُرک و پَر ریزد
نه تنها پیشِ او صحرایی از تیغ و سپر ریزد
که از تیغ و سپرشلوارهاشان بیشتر ریزد
نمیاُفتیم از پا تا علی حِصنِ حَصین باشد
نمیاُفتیم از پا تا امیرالمومنین باشد
اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم
"فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
بُوَدکان شاهِ خوبان را نظر بر منظر اندازیم
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم"
که از خاکِ نجف خود را به حوضِ کوثر اندازیم
به نامش بشکند هر سَد اگر دیوارِ چین باشد
ولیِ رهبرم وقتی امیرالمومنین باشد
*آیه ۲۳ سوره مبارکه حشر
حسن لطفی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313