هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#عروس شیطان صفت❌❌
عروسم انتخاب پسرم بود با ما و خواهر شوهرش خیلی بد بود سر هر چیزی با ما بحث میکرد دعوا راه میانداخت تا اینکه دخترم ازدواج کرد.
درست از شب عقد دخترم رفتار عروسممهربون شد تند تند منو دخترمو و دامادمو دعوت میکرد ما هم راضی بودیم تا این یه شب که شام دعوت بودیم پسرمم ماموریت بود قرار بود یه هفته خونه نیاد موقع برگشتن گوشیم جا مونده بود خونشون.
صبح #رفتم گوشیمو بیارم که دیدم دامادم ....
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
بازی سرنوشت
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#عروس
عروسم انتخاب پسرم بود با ما و خواهر شوهرش خیلی بد بود سر هر چیزی با ما بحث میکرد دعوا راه میانداخت تا اینکه دخترم ازدواج کرد.
درست از شب عقد دخترم رفتار عروسممهربون شد تند تند منو دخترمو و دامادمو دعوت میکرد ما هم راضی بودیم تا این یه شب که شام دعوت بودیم پسرمم ماموریت بود قرار بود یه هفته خونه نیاد موقع برگشتن گوشیم جا مونده بود خونشون.
صبح #رفتم گوشیمو بیارم که دیدم دامادم ....
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#عروس
عروسم انتخاب پسرم بود با ما و خواهر شوهرش خیلی بد بود سر هر چیزی با ما بحث میکرد دعوا راه میانداخت تا اینکه دخترم ازدواج کرد.
درست از شب عقد دخترم رفتار عروسممهربون شد تند تند منو دخترمو و دامادمو دعوت میکرد ما هم راضی بودیم تا این یه شب که شام دعوت بودیم پسرمم ماموریت بود قرار بود یه هفته خونه نیاد موقع برگشتن گوشیم جا مونده بود خونشون.
صبح #رفتم گوشیمو بیارم که دیدم دامادم ....😱😱
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان رسوایی
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#عروس ناتنی
عروس ناتنیم انتخاب پسرشوهرم بودو سر هر چیزی با ما دعوا میکرد تا اینکه تنهادخترم ازدواج کرد.
دقیقا از شب عقد دخترم سوگول رفتار عروس ناتنیم متفاوت شدومهربون تا اینکه ی شب که شام خونشون دعوت شدیم و پسرناتنیم ماموریت بودموقع برگشتن گوشیموجاگذاشته بودم خونشون.
صبح #رفتم گوشیمو بیارم که دیدم
#عروس ناتنیم و شوهرسوگول🔞😱❌
داستان رسوایی تلخ👇🥺☠
https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#عروس
عروسم انتخاب پسرم بود با ما و خواهر شوهرش خیلی بد بود سر هر چیزی با ما بحث میکرد دعوا راه میانداخت تا اینکه دخترم ازدواج کرد.
درست از شب عقد دخترم رفتار عروسممهربون شد تند تند منو دخترمو و دامادمو دعوت میکرد ما هم راضی بودیم تا این یه شب که شام دعوت بودیم پسرمم ماموریت بود قرار بود یه هفته خونه نیاد موقع برگشتن گوشیم جا مونده بود خونشون.
صبح #رفتم گوشیمو بیارم که دیدم دامادم...😱
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان رسوایی
🍃