هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
بیست سالم بود که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستم تو... 😰👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان واقعی بازی سرنوشت👌
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
بیست سالم بود که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان واقعی بازی سرنوشت👌
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ..........https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به #عقد پسرخالهم درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خالهم زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم امابرنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به #عقد پسرخالهم درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خالهم زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمونها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم امابرنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم با اجازه دادگاه منو به #عقد پسرخالهم درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خالهم زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمونها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم امابرنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
رسوایی
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شیرینی_ده_دقیقه_ای برا عید🤤
#ارزون و #بصرفه☺️#بدون_همزن✌️
با #دو_قلم_مواد درست میشه😳
#بدون_فر تو ماهیتابه😍
#موادش همتون تو خونه دارین🤩
خیلیم #آسونه درست کردنش😝
هرکی یباردرستش کرد #عاشقش شده😍
مواد لازم و
#دستورشو با فیلم گذاشتم،
حتما درستش کنین👇🏻☺️
https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3
https://eitaa.com/joinchat/3062956070C8e36d654c3
#آموزش_نکته_به_نکته #رایـــگان😍
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇
https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫عروس خاله م شدم در حالیکه خودش...
کم سن و سال بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسرخاله م درآورد.
من واقعا #عاشقش بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط خاله م زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق خاله! 😰
تا صبح منتظرش موندم اما برنگشت😔، وقتی هم از خاله علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😰👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
پسر دوست مامانم بود #عاشقش بودم همیشه خودمو کنار اون تصور میکردم اما مامانم کاری کرد #خواهر کوچکترم پای #سفره عقد عشق من بشینه #شب عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن #خونه خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد #داماد از خواب پریدم خواهرم .........https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
❌🔴❌عروس عمه ❌🔴❌
خیلی ظریف اندام و کم سن بودم که عموی بزرگم بخاطر بیماری پدرم بدون اطلاع ازش با اجازه دادگاه منو به عقد پسر عمه م درآورد.
من واقعا #عاشقش❤️🔥 بودم، قرار شد تو یه اتاق تو حیاط عمه م زندگی کنیم!
تمام اتفاقات درست از شب عروسی شروع شد یک ساعت بعد از رفتن مهمان ها شوهرم از پیش من رفت تو #اتاق عمه 😰
تا صبح دیونه وااار منتظرش موندم اما کاری از دستم برنمیومدوبرنگشت😔 وقتی هم از عمه #علتش رو پرسیدم بهم گفت ما نمیدونستیم تو... 😱👇
⛔️⭕️⛔️⭕️⛔️⭕️⛔️⭕️
https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929
هیچوقت فکرنمیکردم باچنین صحنه یی
روبرو شم 🤫🤬😱