هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
🔴دلسوزی عزرائیل هنگام قبض روح کردن دو نفر
✍روزی رسول خدا (ص) نشسته بود ، عزرائیل به زیارت ایشان آمد، #پیامبر از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سالست که مأمور قبض روح هستی، آیا هنگام #جان کندن آنها دلت برای کسی #رحم آمد؟
#عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای #دو نفر سوخت: #اولی روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را درهم شکست، همه سرنشینان غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان.. 😰
↙️ادامه داستان اینجا #سنجاق شده👇
https://eitaa.com/joinchat/3560701985Cd68482a43b
⇦ توجه به مرگ
💸 میلیـاردر بود...
🌀 تمــــام عمرشو برا جمع کردن سرمایهاش زحمت کشیده بود
👤 تو دفتر کارش نشسته بود، یکی از کارگرا اومد و ازش وام ازدواج خواست... گفت نه الان کارخونه اِله و بِله و نمیشه...
😔 کارگر که رفت...
یکی دیگه اومد... اما نه از در
✖️نه از پنجره ...
مبهوت شده بود
⁉️این کیه؟! از کجا اومد؟! اصلا چکار داره؟!
جواب شنید که من #عزرائیل هستم، وقتت تمومه...
▪️التماس کرد... قفط یه روز دیگه
▫️گفت نمیشه
▪️یک ساعت... فقط یک ساعت دیگه،
😰 انقدر سرگرم دنیا بودم که هیچ کوله باری برای سفر آخرتم بر نداشتم
▫️اون کارگر آخرین فرصت تو بود، میتونست تا آخر عمر دعاگوت باشه... اما از دست دادیش
▪️تـــــــمام ثروتمو میدم، کارخونه، خونههام، ماشینام، حسابای بانکیم، هـــــــمـــــــه چی...
▫️نـــــه، وقتت تمومه
▪️پس بذار یه جمله بنویسم
👇🏼نوشت👇🏼
"قــــدر عمرتونو بدونید،
خواستم یک ساعتش رو هــزار میلیارد بخرم، نـــفـــروخــتــن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•