eitaa logo
سلوک معنوی ـ حیات عارفانه
789 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
202 ویدیو
5 فایل
🎈#سلوک_معنوی #حیات_عارفانه، معارفِ تدوین شده و بازنویسیِ سخنانِ ارزش‌مندِ توحیدی، ولایی، عرفانی و معنویِ سالکانِ راه در حوزۀ نظری و معرفتی (معرفتِ توحیدی، معرفتِ نفس، معرفتِ هستی)، و حوزۀ عملی (تهذیبِ نفس، و حضورِ دین در متنِ زندگی) است. @Useriran
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ﷽ 📚 🖌مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا ۖ وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا ۗ وَ كَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا (نساء، ۸۵)؛ هر کس واسطهٔ کارِ خیری شود، سهمی از آن می‌برَد و هر کس واسطهٔ کارِ شرّی شود، در آن شریک است؛ و خدا مراقبِ همه چیز و همه کاری است. 🔹مقصود از "شفاعتِ حسنه" و "شفاعتِ سیّئه" در بسترِ این آیات، تشویقِ دیگران به جهاد، در مقابلِ ترساندنِ آن‌ها از جهادِ در راهِ خداست؛ لکن این آیه عامّ است و سنّتی از سنّت‌های خدا را در وادیِ جزاء و آثارِ اعمال تبیین می‌کند. 🔹طبقِ این آیه، هر کس در تحقّقِ کارِ خوبی واسطه شود و سبب‌سازی کند - گرچه مباشر، کسِ دیگری باشد - نصیبی از برکات و آثارِ وضعی و پاداش‌های دنیوی و اخرویِ آن کارِ نیکوی محقّق شده دارد؛ و برعکس، هر کس به هر نحوی در ایجادِ شرّ و فساد شریک باشد - گرچه خودش مستقیماً مبادرت به آن کار نکرده باشد بلکه سبب‌ساز یا مشوّق یا تسهیل‌گرِ آن کار باشد - بخشی از نکبت و عِقابِ تحقّقِ آن شرّ بر گردنِ اوست و در حسابش منظور شده و دیر یا زود باید تسویه کند. 🔹پس پروندهٔ اعمالِ ما غیر از خیر و شرّی که به‌دستِ خودِ ما محقّق شده، پُر است از خیر و شرّی که دیگران مرتکب شده‌اند منتهی ما هم در زنجیرهٔ تحقّقش به‌نحوی از انحاء شریک بوده‌ایم. 🔹عبارتِ "كَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا" هم در تمامِ قرآن بی‌نظیر است و اسمِ "مُقیت" همین یک‌بار در قرآن آمده. این اسم، موکّل و ضامنِ "قانونِ نصیب" است که در همین آیه آمده؛ ضامنِ ترتّبِ آثارِ وضعیِ اعمال بر اشخاص. @sulookmanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👆👆👆👆 🎤 حضرت‌ِ آيت‌اللّه‌العظمي‌‌ امام‌ سيّد علي‌ حسيني‌ خامنه‌اي [ادام‌ اللّه‌ تعالي ظلال سيادته] 🖌موضوع: 🔹شیعه یاد گرفته است که با فضیلت‌ترینِ اعمال، انتظارِ فرج است. معناى این جمله آن است که در هر شرایطى ـ ولو سخت‌ترین شرایط باشد ـ شیعه حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود. 🔹منتظر است، منتظرِ فرج، منتظرِ گشایش، منتظرِ بازشدنِ افق؛ و نَفْسِ این انتظار به او نیرو می‌دهد و او را قدرت‌مند می‌کند و به او نشاط می‌دهد؛ و نیرو و نشاط و امید هرجا بود، زندگى به‌طرفِ سامان پیش می‌رود، به‌طرفِ اصلاح حرکت می کند. 🔹این یک ابزارِ عمده‌اى است در دستِ شیعه، که از متنِ اعتقاداتِ تشیّع سرچشمه می‌گیرد، و این بسیار چیزِ باارزشى است. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🖌وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَ حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا (۶۹) ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ ۚ وَ كَفَىٰ بِاللَّهِ عَلِيمًا (۷۰) [نساء] ♦در سورهٔ حمد آمده که صراطِ مستقیم، صراطِ کسانی است خدا به آن‌ها نعمت داده؛ و در این آیه (سورهٔ نساء) چهار طایفه از "متنعّمین" - برای مثال - ذکر شده‌اند، یعنی در صراطِ مستقیم‌اند: اَنبِیاء، صدِّيقِينَ، شُّهَدَاءِ، و صَالِحِينَ. ♦بنظر می‌آید این چهار تا، چهار طریقِ اصلیِ سلوکِ الی الله باشد، یا چهار باندی که بزرگ‌راهِ مستقیمی را می‌سازند که آخرش به لقاءالله ختم می‌شود. در نتیجه چهار جور سلوک ممکن است: 🔹۱. راهِ انبیاء؛ که بر تعلیمِ شریعت و تعلّمِ آن بنا شده. مثالِ سالکانِ این سلوک - پس از انبیاء - عالمانِ ربّانی‌اَند. در این سلوک، از مجاهده‌ای که برای تعلیم و تعلّم صورت می‌گیرد و مِهر و حِلمی که در مواجهه با مردم نیاز است، برای سالک رشد حاصل می‌گردد. این راه، شیرین‌ترین راهِ سلوک است و رتبه‌ای که از آن حاصل می‌شود، فوقِ بقیّهٔ راه‌هاست؛ درست مثلِ توفّقی که انبیاء بر سه طایفهٔ دیگر دارند. 🔹۲. راهِ صدِّيقِينَ؛ راهِ اهلِ عبادت و حیرت و محبّت است. این‌ها نه با علم کار دارند، نه با خلق؛ نه خود را متوّلیِ دفاع از دین می‌دانند. پس نه قلم به‌دست می‌گیرند، نه بیل، نه تفنگ. به‌دستِ این‌ها تسبیح است، و کارشان خلوت با پروردگار و انسِ با دعا و نماز. این‌ها در انقطاعِ الی الله می‌کوشند و هرچه بیش‌تر از همه چیز بگریزند و محوِ خدا شوند، حال‌شان خوش‌تر است. این راه هم اهلش را می‌خواهد و از هر کسی ساخته نیست. راهِ صدّیقین مطمئن‌ترین راه است. 🔹۳. راهِ شُّهَدَاءِ؛ مقصود از شهدا در این‌جا مجاهدانِ فی سبیل الله است؛ کسی‌که از جان و مال در راهِ خدا بگذرد و حاضر شود خودش را فدای دینِ خدا کند، گرچه به کشته شدنش منجر نشود، خودش را فانیِ فی الله کرده و کشته. سالکِ این راه خود را تزکیه (پاک) و سپس تذکیه (ذبح) می‌کند و خویشتنِ خویش را رها می‌کند تا به لقاءِ خدا نائل شود. این راه سریع‌ترین راهِ سلوک است. لازم نیست مجاهد سلاح به‌دست بگیرد؛ همین‌که از مرگ نترسد و به زندگی دل‌بسته نباشد و حاضر باشد خود را فدای دین کند، کافی است. 🔹۴. راهِ صالحین؛ راهِ کسانی است که نه استعداد و همّتِ تحصیلِ علمِ دین را دارند، نه حلمِ تربیّتِ دیگران را؛ جرئت و شجاعتِ جنگ و جهاد و درگیری را هم ندارند؛ از حوصلهٔ عبادتِ صدّیقین نیز بی‌بهره‌اند؛ امّا از پای نمی‌نشینند و هرجور که می‌توانند به هر کسی که سرِ راهِ آن‌ها قرار می‌گیرد، احسان و نیکی می‌کنند. تلاش می‌کنند شکم‌ها را سیر کنند، و مرهمِ دردها باشند، و برای خلق - که عیالِ خدایند - نافع باشند و رفاهِ ضروری ایجاد کنند. این‌ها صالحین‌اند. این راه راحت‌ترین راه است. ♦البتّه هر مۇمنی از برکاتِ هر چهار راه برخوردار است و طبقِ دستورِ حق‌تعالی در طولِ عمرش هم در تعلیم و تعلّمِ شریعتِ خدا می‌کوشد، هم تا می‌تواند عبادت می‌کند، هم به‌وقتش شمشیرِ مجاهده به‌دست می‌گیرد، هم تا می‌تواند از احسانِ به خلق فروگذار نمی‌کند؛ لکن هر مۇمنی در یکی از طُرُقِ اربعهٔ سلوکیِ فوق ثابت‌قدم‌تر است و سالکِ آن راه محسوب می‌شود، گرچه معمولاً ابعادِ دیگر هم در او هست. ♦این‌که پس از ذکرِ اقسامِ اربعهٔ نعمت‌یافتگان فرموده "حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا"، یعنی در تک‌تکِ این طوایفِ اربعه، حُسن و نکوییِ خاصّی است که لایقِ دوستی و رفاقت‌اند. ♦عبارتِ "ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ" نشان می‌دهدکه این چهار طریقِ سلوکی به انتخابِ خودِ شخص نیست بلکه فضلِ خداست به شخص و بنا به صلاح‌دیدِ خداست. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🖌وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (عنکبوت، ۶۹) 🔹وظیفهٔ بنده مجاهده و تلاش است امّا هدایت به‌دستِ خداست. 🔹قوامِ چنین مجاهده‌ای به چند چیز است: ✦یکی این‌که سالک دائم بخواهد رضای خدا را بدست آورَد و به خدا نزدیک شود، یعنی از این هدف غفلت نورزد. ✦دوم، برای مقصودی که گفته شد، پیوسته عزمِ خود را جزم و همّتش را مصروف کند که کارهای حسنه انجام دهد. 🔹پیوسته حسنه داشتن، سالک را در زمرهٔ "محسنین" قرار می‌دهد. ("احسان" یعنی بُروز دادنِ حُسن و نیکوییِ ذاتی). خدا هرکه را که نیکی و نیکویی می‌آفریند، دوست دارد و زیرِ بال و پرِ خود می‌گیرد؛ به‌عبارتِ دیگر، "با" اوست: إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 ♦ به عُجبِ عِلم نتوان شد ز اسبابِ طَرَب محروم! 🖌 @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹آن‌جا که دین و ایمان نیست، امنیّت نیست. به آدمِ بی‌ایمان در هیچ چیز نمی‌شود اعتماد و اطمینان کرد. 🔹آن‌جا که امنیّت و اعتماد و اطمینان نیست، زندگی گوارا نیست؛ دائماً نگرانی است، خوف است، اضطراب و دلهره است؛ آدمی همیشه باید مواظبِ خود باشد که از ناحیهٔ همان دوستانِ خود خیانت نبیند. 🖌 📚 بیست‌گفتار @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🌻 دلایلی که مرد به زن جذب می‌شود: 🔸١. رابطهٔ عاطفی؛ بوی خوش، لحن و تُنِ صدای آرامش‌بخش، آراستگیِ ظاهری، دل‌نشین بودن در ظاهر و رفتار، ... 🔸٢. آرامش؛ مرد کنارِ زن احساسِ آرامش داشته باشد، این‌که زن فضای امن و آرامی را در خانه ایجاد کند، در زمانِ سختی‌ها کنارش باشد، سعی کند شکایت و غُرزدن را ترک کند، ... 🔸٣. پیش‌رفت؛ اگر مرد اهلِ رشد دادن خودش و زندگیِ مشترک است، نه تنها موردِ تمسخر قرار نگیرد بلکه زن کنارش باشد و از او حمایت کند.(خیلی از خانم‌ها ـ متأسّفانه ـ رۇیاهای همسرشان را مسخره می‌کنند و یا ناچیز قلم‌داد می‌کنند). @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 ♦️بالاترین عیب 🔹اساس در معاشرت‌ها بر این است که روی کسی سرمایه‌گذاری کنیم که حرکت می‌کند؛ اگر بنا باشد رفیقی انتخاب کرد، باید کسی را انتخاب نمود که اگرچه صد عیب داشته ولی عیب‌هایش را کم کرده است، نه آن کسی‌که از بیست سال پیش با او آشنا بودم و یک عیب داشته و هنوز همان یک عیب را دارد! این شخص، لیاقتِ رفاقت را ندارد؛ لیاقتِ آدمی که صد عیب داشته و به بیست عیب رسانده، برای دوستی بیش‌تر است! 🔹این بی‌توجّهیِ ماست که در قضاوت‌ها به رشدِ طرف نگاه نمی‌کنیم؛ باید بررسی کنیم که این شخص ـ یا جمع ـ چند عیب داشته و چند تا از آن‌ها را کم کرده است؟ کسی‌که یک عیب داشته و پس از ده سال هنوز هم همان عیب را دارد، بالاترین عیب او همین است که سازندگی ندارد. @sulookmanavi
🌷سلام دعوتنامه: کانال "سلوک‌معنوی" پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/sulookmanavi @sulookmanavi
🎈با سلام و احترام لطفاً نظر، نقد، توصیه و پیشنهادِ خود را درخصوصِ مطالبِ کانال برایم بگویید. هم‌چنین دوستانی که مجموعه ۶ جلدی کتاب‌های سلوک‌معنوی (تٲلیفِ بنده) را تهیّه و مطالعه کردند، لطفاً نقد، نظر و پیشنهادِ خود را به بنده اعلام فرمایند. با تشکر: عباسعلی جعفری 👇👇👇👇👇👇 @Useriran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👆👆👆👆 🎈حیفه که الان دنیا شما را ندارد ... 🏴 وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالَّتمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ و َلَعَنَ اللهُ اُمَةً سَمِعت بـِذَلكَ فَرَضِيَت بِـهِ .. • ۱:۲۰ @sulookmanavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👆👆👆👆 🖌موضوع: 🎤 حضرت‌ِ آيت‌اللّه‌العظمي‌‌ امام‌ سيّد علي‌ حسيني‌ خامنه‌اي [ادام‌ اللّه‌ تعالي ظلال سيادته]: هر شب به اسم تو را دعا می‌کنم، ابومهدی! @sulookmanavi
🇮🇷 این مغناطیسِ نیرومند که مردم را در سرمای زمستان به گلزارِ شهدای کرمان کشانده، مربوط به حضورِ یک است. (عج) @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 ️سیاست‌های همسرداری ♦قفل‌ها: 👇👇👇👇 🔒تو نسبت به من بی‌توجّه شدی! 🔒تو دیگر مرا دوست نداری! 🔒تو بلد نیستی با یک خانم چه‌طور رفتار کنی! ♦کلیدهای ارتباطی: 👇👇👇👇 🔑من به توجّهِ تو نیاز داشتم و احساس کردم به من توجّه نداری! 🔑من به محبّتِ بیش‌ترِ تو نیاز دارم! 🔑من به این‌که به من بگویی دوستم داری نیاز دارم! 🔑دلم می‌خواهد با من این‌طوری صحبت کنی! 🔑من دوست دارم با من این‌طوری رفتار کنی! ♦قفل‌ها و کلیدها هردو یک مطلب را بیان می‌کنند امّا به شیوه‌ای متفاوت: 🔹وقتی‌که شما دربارهٔ موضوعی از همسرتان می‌کنید، وقتی یا ادراک‌تان نسبت به وی را بیان می‌کنید، وقتی شما چیزی را به همسرتان گوشزد می‌کنید، شما در حالِ استفاده از ها هستید که سرانجام به ختم می‌شود. امّا ها فضای گفت وگو را ـ هرچند غمگین یا منفی باشد ـ به‌سوی باز شدن و پیش می‌برَد. ♦وقتی شما از احساس و انتظارات‌تان صحبت و بیان می‌کنید به چه چیزهایی نیاز دارید، هم به‌خاطرِ بیانِ احساس‌تان سبک و راحت می‌شوید و هم به همسرتان نشان می‌دهید که چه کار باید بکند. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 ستارهٔ قاسم در کهکشانِ راهِ خمینی (یادداشتِ روز روزنامهٔ کیهان) (۱) 🖌 🔹چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا می‌آیند کسی نمی‌داند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانهٔ نحیفِ برخی از این کودکان‌ِ گریان، چه مأموریتی گران‌سنگ تدارک دیده است. 🔸آری! این‌گونه بود که دستِ فرعون به‌رغمِ تمامِ دست و پا زدن‌هایش، به فرزندِ عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمانِ طاغوتِ عصرِ خود را در نیل بر باد داد؛ و آن زمانی بود که از چشمِ دنیااندیشان و ظاهربینان، کارِ مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواجِ خروشانِ نیل بود و از پس، لشکرِ جرّارِ فرعون. امّا تقدیرِ الهی چیزِ دیگری بود. پس فرمان آمد که ‌ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آن‌چه ناشدنی می‌نمود. 🔹تابستان سال ۱۹۵۳ برای "دوایت آیزنهاور" سی و چهارمین رئیس‌جمهورِ آمریکا شیرین بود. مٲمورانِ سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدورانِ بریتانیایی که دیگر کبیر نبود، پیوستند و عملیاتِ آژاکس را با موفقیّت به سرانجام رساندند. دولتِ وقت با کودتا سرنگون شد و شاهِ لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. 🔸"آلن دالس" رئیسِ ‌CIA اگر از آینده چیزی می‌دانست بدون شک پنج سالِ بعد، تیمی از مٲمورانِ خود را بارِ دیگر راهیِ ایران می‌کرد، امّا این‌بار نه به مقصدِ تهران بلکه به "قنات‌ملک"، روستایی در دلِ کویرِ مرکزیِ ایران، به خانهٔ ساده و محقّرِ مشهدی حسن.  🔹امّا نه آیزنهاور و دالس می‌دانستند و نه حتّی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روزِ اوّلِ فروردین سال ۱۳۳۵ پا به زمین گذاشته و ‌گریه می‌کند، چه آینده‌ای و مأموریتی در پیش دارد. فرزندِ سومِ خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی به‌جا و نامی نیکو بود؛ این طفلِ شیرخوار و روستازادهٔ گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همهٔ ما قاسم هستیم، چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بینِ دیگران قسمت می‌کنیم؛ امّا قرار بود او از همهٔ ما و قاسم‌ها، قاسم‌تر باشد.  🔸دنیا معرکه‌های عجیب و غریب و شگفتی‌های فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به‌ظاهر بسیار دور و بی‌ربط در گوشه و کنارِ کره‌ٔخاکی هستند که هیچ دستگاهِ محاسباتی و عقل و حتّی خیالی نمی‌تواند میانِ آنها خطی برقرار سازد. وقتی مٲمورِ ساواک سالِ ۱۳۴۲ ـ با ریش‌خند ـ از آقا روح‌الله پرسید یارانت کجا هستند؟ آن مردِ خدا که دلش از خورشید هم گرم‌تر و چشم‌هایش از برقِ آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد: سربازانِ من در گهواره‌ها هستند. یحتمل مأمورِ مفلوکِ سازمانِ اطلاعات و امنیّتِ کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیرِ لب گفته باشد: "عجب آخوندِ خوش‌خیالی، و چه خیالاتِ خامی!" نمی‌توان به واکنشِ آن مأمور چندان خُرده گرفت. آن‌روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی ۹ ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین و حسن تهرانی‌مقدم ۴ ساله، محمود کاوه و علی ‌هاشمی ۲ ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی؛ آن ستاره‌های دور از هم در کهکشانِ راهِ خمینی. آن‌قدر دور که هیچ منجّمی نمی‌توانست پیش‌بینی کند روزی ـ که چندان دور نیست ـ این ستاره‌ها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشمِ آسمان از نورشان روشن خواهد شد. 🔹تازه این کودکان، فرماندهانِ سپاهِ خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازانِ آنان حتّی هنوز پای بر زمین ـ این "سیّارهٔ رنج" ـ نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همین‌جا تکلیفِ این دو کلمه را روشن کنیم. می‌دانی چرا فرماندهٔ نیروی قدسِ سپاهِ پاسدارانِ انقلابِ اسلامیِ ایران ـ که نامش لرزه بر ‌اندامِ دشمنان می‌انداخت ـ خود را همیشه سرباز می‌دانست و می‌نامید و وصیّت کرد بر سنگِ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانهٔ آمریکایی با کینه‌ای عمیق نوشت: "سلیمانی شبهِ نظامیانِ عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جا‌ انداخته) را به یک اتّحادِ راهبردی متّصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.  @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 ستارهٔ قاسم در کهکشانِ راهِ خمینی (یادداشتِ روز روزنامهٔ کیهان) (۲) 🖌 🔸در روزگاری که آدم‌ها به دنبالِ نام هستند و برای خود لقب می‌سازند و می‌تراشند و برای محکم‌کاری سفارش می‌دهند، مردی که سرنوشتِ منطقه ـ و بلکه جهان ـ را تغییر داد، به او لقبِ "فرماندهٔ سایه‌ها"، "خردکنندهٔ داعش" و "قوی‌ترین مردِ خاورمیانه" داده بودند و فرماندهانِ ارتشِ آمریکا به او حسادت می‌کردند، خود را سرباز می‌داند. ریشهٔ ماجرا به همان پیرمردِ طوفانی برمی‌گردد که بر صندلیِ سادهٔ حسینیهٔ جماران می‌نشست و آرام سخن می‌گفت و دنیا را به لرزه درمی‌آورد. قاسم، شاگردِ مکتبِ حضرتِ روح‌الله بود؛ همان که بنیان‌گذارِ انقلابش می‌خواندند، مردِ قرن، سیاست‌مدارِ عصر، تغییردهندهٔ جهان و تاریخ و ... البتّه که همهٔ این‌ها بود امّا وقتی یکی از مریدانش فریاد زد: "ما همه سربازِ توئیم خمینی، گوش به فرمانِ توئیم خمینی"، باز ساده امّا از روی عقیده و منطبق با عملِ خویش گفت: "نه من سربازِ تواَم و نه تو سربازِ من. همه سربازِ خداییم ان‌شاءالله". 🔹آدم‌های خوب کم نیستند و کم ندیده‌ایم؛ شاید ما هم آدم‌های خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی می‌کنیم، بخشی از شادی و وقت و توانایی و پولِ خود را با عدّه‌ای قسمت می‌کنیم. شاید برخی خوب‌تر باشند و از قوّهٔ قهریّهٔ خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند؛ مثلاً وقتی می‌بینند به کسی دارد ظلم می‌شود، سینه سپر کنند و واردِ معرکه شوند. مأموریتِ قاسم تقسیم کردن بود؛ آرامش و امنیّت و شادی و لبخند، و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب! 🔸آن‌چه قاسم را از دیگر خوبان سَوا می‌کرد، آن بود که او اهلِ قناعت نبود! بله، قناعت همیشه هم چیزِ خوبی نیست. اگر در تقسیمِ خوبی‌ها به دایرهٔ تنگ و حقیری در اطرافِ خود قناعت کنی، چنین می‌شود. قاسم، آرامش و امنیّت و لبخند را برای همهٔ انسان‌های روی زمین می‌خواست نه فقط برای اهالیِ قنات‌ملک و کرمانی‌ها و ایرانی‌ها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی، و خطوطِ جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیّت و آرامش و لبخند، حقّ همه بود؛ و وحشت و اضطراب، حقّ همهٔ آن‌هایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. این‌جاست که قاسم را می‌توان در دو شمایل دید؛ شمایلی نرم‌تر از حریر و دل‌نازک‌تر از کودکان، که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قنات‌ملک است، همان‌قدر دلِ کوچکی دارد، از تهِ دل می‌خندد و مثلِ ابر‌ِ بهار‌ گریه می‌کند؛ و شمایلی دُژَم و غضب‌ناک که گویی خدای جبّار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگانِ طاغی و خون‌ریزش را به دستِ او هلاک کرده و راهیِ دوزخ سازد.  🔹خیابان‌های شلوغ و تاریکِ ما برای نامِ تو حقیر و کوچک‌اَند. روزی ستاره‌ای بزرگ و پُرنور کشف می‌شود و نامِ تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمانِ تو به هم می‌رسید، و خوشا بحالِ آنان‌که در روزگارِ رجعت، بارِ دیگر آن چشم‌های پُرفروغ را می‌بینند و میان‌شان نور تقسیم خواهی‌کرد. @sulookmanavi
♦توکّل فقط برای عبور از سختی‌های دنیا نیست؛ چالش‌ها و سختی‌های راهِ سلوکِ خدای متعال، جز با توکّل به خدا سِیرشدنی نیست. شیطان وسوسه می‌کند و هجوم‌های سنگینی برای سالکین پیش می‌آورَد که اگر کسی اهلِ توکّل نباشد حتماً مبتلا به تردید و وسوسه و شک خواهد شد و عقب‌نشینی خواهد کرد. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 راجع به انفاق 🖌... وَ آتَى‌الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي‌الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ‌السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَ فِي‌الرِّقَابِ ... (بقره، ۱۷۷) 🔹"ذَوِي‌الْقُرْبَىٰ"، نزدیکان‌اند؛ ازجمله خویشاوندان، همسایگان، دوستان، همکاران، ... 🔹فرقِ "مسکین" با "سائل" این است که مسکین - بخاطرِ عزّتش یا چون از بس جوابِ رد شنیده، مٲیوس و سرشکسته شده - درخواستِ پول نمی‌کند؛ به‌خلافِ سائل. (به سائل هم باید چیزی داد و او را ترجیحاً رد نکرد، حتّی سائلِ بالکفّ که همان گداست: وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ (ضحی، ۱۰)). 🔹"ابْن سَّبِيل" کسی است که در غربت بی‌پول مانده. 🔹"فِي‌الرِّقَاب" در گذشته، بردگان بودند. اسلام با صرفِ زکات و تعیینِ کفّارات یا مطلقِ انفاق، درصددِ آزاد کردنِ تدریجیِ بردگان بوده. معادلِ امروزیِ مصرفِ زکات در "فِي‌الرِّقَاب" و از مصادیقِ آن کسانی هستند که بخاطرِ بدهی یا دیه به زندان افتاده‌اند و با پرداختِ دیون‌شان می‌شود به‌راحتی آزادشان کرد. 🔹مۇمنی که به چنین ابوابِ برّی حتّی توفیقِ فکر کردن ندارد، آیا براستی مۇمن و نیکوکار است و به فردای قیامت دل‌خوش است؟! هیهات! @sulookmanavi
👁‍ ترا من چشم در راهم ... @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 نشانه‌های پختگیِ آدم 🔹۱. خودش را درگیرِ آدم‌های بی‌ارزش نمی‌کند. 🔸۲. داشته‌هایش را به رُخِ کسی نمی‌کشد. 🔹۳. می‌داند از زندگی چه می‌خواهد. 🔸۴. از کاه کوه نمی‌سازد. 🔹۵. وقتی کسی از او انتقاد می‌کند، حالتِ تدافعی نمی‌گیرد و دعوا راه نمی‌اندازد. 🔸۶. حتّی اگر خیلی چیزها می‌داند، ولی برای هر چیزی نظر نمی‌دهد. 🔹۷. در مشکلات، به‌دنبالِ راهِ حلّ می‌گردد نه دنبالِ مقصّر ... @sulookmanavi
♦باید در ورای این صحنه‌های ظاهری (خوشی‌ها و ناخوشی‌ها)، دستِ تدبیرِ خدا را مشاهده کنیم و ببینیم خدا با ما چه‌کار دارد. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🖌آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ ◈ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (بقره، ۲۸۵،۲۸۶) 🔹این دو آیه، ختامِ سورهٔ بقره است. بعضی این حُسنِ ختام را اجمالِ پس از تفصیل و خلاصه‌ای از تمامِ سوره دانسته‌اند. در این پایانه، پس از اقرار به ایمانِ به خدا و رسول و قرآن و فرشتگان، مۇمنان دست به دعا برمی‌دارند و با خدا مناجات می‌کنند. لبّ مناجاتِ آن‌ها اینست که از خدا می‌خواهند بر آن‌ها سهل گیرد و تکلیفِ شاقّ بر دوش‌شان ننهد و به کم راضی شود. 🔹نقلِ این مطلب برای آموزشِ عباد است تا پیوسته با خدا نجوا کنند و از او تخفیف و تسهیل و مدارا و حُسنِ رضا بخواهند. البتّه طبقِ عبارتِ "لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا"، خداوند تکلیفِ بیش از وسع یا توان نمی‌کند؛ ولی در همان حدّ وُسع، تکلیفِ شاقّ - که طاقتِ انسان طاق شود، یعنی لِه و لورده شود - یا حَملِ اِصر - یعنی تنبیه یا امتحان به‌گونه‌ای که اثرِ آن بر جسم یا روانِ انسان بمانَد - ناممکن نیست و در اقوامِ گذشته - طبقِ این آیه - سابقه داشته؛ لذا باید از آن‌ها به خدا پناه برد و درخواستِ رٲفت کرد. 🔹پایانِ دعا - و سوره - با طلبِ عفو و مغفرت و رحمتِ حق است که از انوار و الطافِ ولایتِ حق‌اند و درخواستِ یاریِ خدا در مصافی که مدام با کافران در جریان است. @sulookmanavi