اوضاع ترسناکیه حتی از انزوای بعد از دوران کرونا بدتر..
بعد از یه مدتی رفتی مدرسه خیلیارو میبینی که واقعا دلت براشون تنگ شده ولی نمیتونی بری جلو و باهاشون حتی صحبت کنی!
حالا به هر دلیلی؛میتونه فاصله باشه یا میتونه این باشه که اون خاطرات خوش رو فقط تو اون زمان خاص میتونستی تجربه کنی و بعد از اون برای اون افراد فقط یه غریبه ای.
آدمی نیستم که سریع بخوام با بقیه گرم بگیرم اما اون زمان هایی که دیگه تکرار نمیشن باعث تغییر خیلی چیزا شده. الان دلم برای کسی تنگ شده که احتمال زیاد الان فقط براش یه غریبه باشم ولی من وقتی باهاش لحظات ارزشمندی رو گذروندم اون توی ذهنم حک شده.
تنها کاری که میتونم بکنم اینه که وقتی دیدمشون اسم و فامیلشون که تازه بعد اون دوران یاد گرفتم رو زمزمه کنم و لبخند بزنم؛کار دیگه ای ازم برنمیاد.
این واقعا بده.
-
اوضاع ترسناکیه حتی از انزوای بعد از دوران کرونا بدتر.. بعد از یه مدتی رفتی مدرسه خیلیارو میبینی که
طبیعتا اینم هست که اونا سال بالایی هامن یا کلاسای دیگن ولی خب.
بدترش اینه که هیچ جوره نمیتونم اون حس رو تو پیام بیان کنم و هرچقدر توضیح بدم انگار اصل مطلب رو نگفتم.
قطع رابطه کردن با آدما؟ شاید آسون باشه ولی وقتی که طرف مقابلت مقداری انسان باشه و هی نخواد اون زخم رو سرش رو باز کنه و نمک بپاشه بهش.
فقط باید امیدوارم باشی دیگه باهاش برخوردی نداشته باشی!
-
قطع رابطه کردن با آدما؟ شاید آسون باشه ولی وقتی که طرف مقابلت مقداری انسان باشه و هی نخواد اون زخم ر
نباید هرروز سر دسته گل یکیتون بهم بریزم و بگم خاک بر سر من با این انتخابام توی دوستی و غیره.
یک عمر تماشای در خــون آلـود
یادآوریِ حادثهای ســرخ و کبــود
کمکم به علی بال پریدن میداد
ای تیـغ نیازی به حضور تو نبود....
چاره چیست؟
بخوابیم
بعد بیدار شویم
و اینکار را آنقدر تکرار کنیم
تا روز ضیافت مورچهها فرا برسد.