قرار بود با سواد شویم
یک عمر صبح زود بیدار شدیم
لباس فرم پوشیدیم
صبحانه خورده و نخورده
خواب و بیدار
خوشحال یا ناراحت
با ذوق یا به زور
راه افتادیم به سمت مدرسه
قرار بود با سواد شویم
روی نیمکتهای چوبی نشستیم
صدای حرکت گچ روی تختهی سبز رنگی که میگفتند سیاه است را شنیدیم
با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم
و زنگ آخر که میخورد
مثل یک پرنده که در قفسش باز میشود
از خوشحالی پرواز کردیم
قرار بود با سواد شویم
بند دوم انگشت اشارهمان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم
به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم
گفتند
از روی غلط هایت بنویس
تا یاد بگیری
ما نوشتیم و یاد گرفتیم
قرار بود با سواد شویم
از شعر گفتند
از گذشتههای دور گفتند
از مناطق حاصل خیز گفتند
از جامعه گفتند
از فیثاغورث گفتند
از قانون جاذبه گفتند
از جدول مندلیف گفتند
استرس
ترس
نگرانی
دلهره
حرف مردم
شب بیداری و تارک دنیا شدن
کنکور شوخی نداشت
باید دانشجو می شدیم
قرار بود با سواد شویم
دانشگاه و جزوه و کتاب و امتحان و نمره و معدل
تمام شد
تبریک
حالا ما دیگر با سواد شدیم
فقط میخواهم چند سؤال بپرسم
ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟
ما چقدر سواد انسانیت داریم؟
و ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود #باسواد شویم
ای کاش همین سواد شعور میآورد
#نسل_آفتاب در #ایتا، #روبیکا، #سروش، #تلگرام
@sunshinegeneration