eitaa logo
نسل آفتاب
961 دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
196 فایل
تنها رسانه مستقل کانال اصلی کپی کلیه مطالب آزاد است حرف دلتان رو به صورت ناشناس بفرستید https://harfeto.timefriend.net/17322071138633
مشاهده در ایتا
دانلود
تعارف شاه عبدالعظیمی آنقدر از بدنم خون رفته بود که به سختی می‌توانستم به خودم حرکتی بدهم تیر و ترکش هم مثل زنبور ویزویز کنان از بغل و بالای سرم می‌گذشت هر چند لحظه آسمان با نور منورها روشن می‌شد دور و بری‌هام همه شده بودند جز من خلاصه کلام جز من جانداری در اطراف نبود تا این که منوری روشن شد و من شبح دو نفر را دیدم که برانکارد به دست میان به دنبال مجروح می‌گردند با آخرین رمق شروع کردم به یا حسین و یا مهدی کردن آن دو متوجه من شدند رسیدند بالای سرم اولی خم شد و گفت: حالت چطوره برادر؟ سعی کردم دردم را بروز ندهم و گفتم: خوبم، الحمدلله رو کرد به دومی و گفت: «خوب مثل این که این بنده خدا زیاد چیزیش نشده برویم سراغ کس دیگر جا خوردم اول فکر کردم که می‌خوان بهم روحیه بدن و بعد با برانکارد ببرندم عقب اما حالا می‌دیدم که بی خیال من شدن و می‌خوان برن زدم به کولی بازی: ای وای ننه مُردم، کمکم کنید دارم می‌سوزم، یا امام حسین به فریادم برس، و حسابی مایه گذاشتم آن دو سریع برگشتند و مرا انداختند رو برانکارد برای این که خدای نکرده از تصمیم‌شان صرف نظر نکنند به داد و هوارم ادامه دادم امدادگر اولی گفت: می‌گم خوب شد برش داشتیم، این وضعش از همه بدتر بود ببین چه داد و فریادی می‌کنه دومی تأیید می‌کرد و من هم خنده‌ام گرفته بود که کم مانده بود با یک تعارف شاه عبدالعظیمی از دست بروم در ، ، ، @sunshinegeneration