eitaa logo
نسل آفتاب
820 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
7.1هزار ویدیو
183 فایل
کانال اصلی کپی کلیه مطالب آزاد است حرف دلتان رو به صورت ناشناس بفرستید https://harfeto.timefriend.net/17322071138633
مشاهده در ایتا
دانلود
روایتی بسیار تامل برانگیز بنده‌ی خدایی پیش علیه‌السلام آمدند و گفتند: آقا من فقیرم، اگر می‌شود به من کمک کنید. امام رضا علیه‌السلام یک سینی انگور پیش او گذاشت. یک شاخه انگور برداشت و به او داد. گفت آقا انگور چه به کار من می‌آید شکم زن و بچه‌ام گرسنه هستند. انگور را گذاشت توی سینی. چند لحظه گذشت یک بنده خدای دیگری وارد اتاق شد. به امام رضا علیه‌السلام سلام کرد. حضرت یک دانه انگور به او داد. برق خوشحالی در چشمش جهید. گفت آقا ممنونم، من دلم تنگ شده بود آمدم شما را ببینم، شما چقدر کریم هستید. حضرت یک شاخه انگور به او داد. گفت: آقا همان دانه بس است این را داخل یک ظرف آب می‌چکانم تا همه فامیل و اطرافیانم از آن بخورند و متبرک شوند، شما چقدر بزرگوارید. حضرت سینی انگور را به او داد. گفت آقا من زبان تشکر ندارم، زبانم لال من فقط آمدم شما را ببینم، شما اینقدر دارید. حضرت فرمودند چیزی بیاورید می‌خواهم بنویسم. حضرت فرمودند باغ انگورم را به او دادم. گفتند آقا من زبانم لال است نمی‌توانم تشکر کنم. حضرت فرمودند زمین‌های اطرافش را که مال من است به تو می‌دهم. آن بنده خدا که اول آمده بود یک مرتبه برآشفته شد گفت: من فقیر بودم او فقط دلش برای شما تنگ شده بود آمده بود تا شما را ببیند شما به او این همه دادید. حضرت زیر آن نوشته‌ای که باغ را بخشیده بود نوشت: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمت‌هاى) شما را مى‌افزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است. نســـــ‌آفتاب‌ـــــل سروش is.gd/86eSCa ایتا is.gd/1TzlRl تلگرام is.gd/rQFsKp اینستاگرام is.gd/LtY4m9 کلوب‌دات‌کام is.gd/oFRdvh