فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانروایی آسمانها و زمین تنها در دست اوست
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
مرکز CDC تعریف واکسن را تغییر داد
سازمان مدیریت بیماریهای آمریکا، CDC، تعریف واکسن و واکسیناسیون را تغییر میدهد.
در گذشته تعریف واکسیناسیون چنین بود:
اعمال واکسن به بدن برای ایمنیسازی در برابر بیماری خاص
حالا این تعریف چنین شده است:
اعمال واکسن به بدن برای حفاظت در برابر بیماری خاص
در تعریف سابق «واکسن» محصولی بود که «سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده، و در برابر یک بیماری خاص ایمنی ایجاد میکرد». اما حالا واکسن چیزی است که «پاسخ سیستم ایمنی بدن را در برابر بیماریها تقویت میکند»
یکی از الزامات تعریف گذشته این بود که اول وجود یک بیماری خاص ثابت شود. مثلاً بیماری چیزی مانند کزاز و دیفتری و اوریون باشد؛ و بشود مرز یک بیماری را با بیماریهای دیگر تفکیک کرد، تا معرفی یک واکسن برای آن مجاز شود. اما حالا دیگر چنین چیزی الزامی نیست؛ و واکسن میتواند برای مجموعهای از بیماریهای ناشناخته، و سویههای مختلف بیماری، با علائم متنوع و دائماً در حال تغییر، عرضه شود.
با تعریف جدید واکسیناسیون، اگر واکسن بطور آماری نتوانست نشان دهد که ایمنی قابل قبولی در برابر بیماری ایجاد کند، هنوز تزریق آن به مردم «واکسیناسیون» محسوب میشود.
دادگاهها رسیدگی به شکایات از واکسنها را بر اساس تعریف CDC انجام میدهند. در گذشته طرح دعوا در دادگاه، برای اثبات «وجود بیماری خاص»، و مثلاً «اثبات اینکه کووید۱۹ منشاء ویروسی دارد»، ممکن بود. اثبات محکمهپسند این موارد هم کار راحتی نیست. به علاوه میشد از اینکه «واکسن ایمنی قابل راستیآزمایی و قابل قبولی در برابر بیماری مشخص ایجاد نمیکند» شکایت کرد.
اما حالا دیگر چنین شکایاتی قابل رسیدگی نیستند. چون هیچ وظیفه مشخصی برای واکسن تعریف نشده، و دیگر نیازی به اثبات وجود یک بیماری خاص هم نیست. همین تغییر تعریف واکسن نشان میدهد که کلاهبرداری بزرگی در دنیا در حال رخ دادن است.
https://www.cdc.gov/vaccines/vac-gen/imz-basics.htm
#نســـآفتابـــل
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
دُز چهارم الزامی میشود
هرکی دُز پنجم بزنه مسابقه رو برده
میخواستم بگم خدا بیامرزدش
یادم آمد کسی که خودکشی میکند آمرزیده نمیشود
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
#نماز
نمازتان شما را از همسرداری باز ندارد
ابراهيم بن عبدالحميد گويد: من و «سُكَيْن نخعى» با هم به حج میرفتيم، او زن را ترک كرده و بوى خوش استعمال نمیکرد، لباس نو نمیپوشيد، از غذاهاى لذيذ نمیخورد، مشغول عبادت شده و در مسجد ساكن شده بود و حتى سر به طرف آسمان بلند نمیكرد.
او بعد از مناسک حج وارد مدينه شد و خدمت امام صادق علیهالسلام رسيد، و در كنارش به نماز ايستاد، بعد از آن گفت قربانت گردم میخواهم از شما مسائلى بپرسم، فرمود: برويد آنها را بنويسيد و براى من بفرستيد.
او بازگشت و نامهاى نوشت و سؤالات خود را مطرح كرد و نوشت که: قربانت گردم مردى خوف خدا در دلش جاى گرفته و او ترک زن و خوردن غذا را كرده است و توانايى ندارد سرش را به طرف آسمان بلند كند.
امام علیهالسلام در جواب او نوشتند اما درباره زن، خودت میدانى كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم چه اندازه با زنان خود آميزش داشت و هرگز آنها را ترک نمیكرد
مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النِّسَاءِ
اما در مورد غذاهاى لذيذ بايد بدانى كه رسول خدا گوشت و عسل ميل میكردند
اما اينكه میگوئى خوف بر او وارد شده و توانائى ندارد سرش را به طرف آسمان بلند كند و اين آيات را زياد تلاوت كند:
الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ
رجالالكشي، صفحه ۳۷۰
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
سوره البقره آیه ۳
ترجمه: ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍی ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩﻫﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ میﺁﻭﺭﻧﺪ، ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ میﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﻭﺯیﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺰﻳﻨﻪ میﻛﻨﻨﺪ
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
وقت آن رسیده #صداوسیما کاری کند
با توجه به اظهار نظر کارشناسان، امروز وظیفه صداوسیما است که متوجه بشود اگر در سریالهایش خانواده دو #فرزند دارد، دستخوش همان تبلیغات ۲ دهه پیش بوده و شرایط دیگر گونهای با امروز است، یعنی امروز وظیفه صداوسیماست که شاکله را تغییر داده و خانواده را در تصویر دیگر گونه نشان دهد. پرسشی که مطرح میشود این است که صداوسیما چرا همچنان صداوسیما اینگونه سریال میسازد و نشان دادن تنها یک فرزند در خانواده را به عنوان یک پلان مهم میداند؟
کارشناسان معتقدند #رسانه_ملی به عنوان پربینندهترین رسانه ایران موظف است که مطابق نیاز جامعه پیش برود و باید جوانب تأثیرگذاری خود را درک کند در غیر این صورت تمام تبلیغاتی که نهادهای فرهنگی و دلسوز انجام میدهند در هیمنه ترویجهای ناصواب صداوسیما سوخت خواهد شد.
#فرزند_آوری #فرهنگ
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتدا برنامه #کاهش_جمعیت را در کشور اجرا میکنند خوب که مردم را لت و پار کردند مینشینند آن را آسیب شناسی میکنند
حالا هم بعد از اینکه کاملاً در زمین سازمان جهانی بهداشت بازی کردند و به تعداد زیادی با #داروها و #واکسنهای کشنده و بی فایده مورد تأیید این سازمان آسیب رساندند اکنون کارهایشان را به آسیبشناسی نشستهاند...
این وسط کی آسیب دید؟ مردم
چه کسی پاسخگوست؟ هیچ کس
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاگری #مهندس_شکوهیان_راد از پروژه جدید و مشترک سازمان بهداشت جهانی و وزارت بهداشت برای آزمایش داروهای جدید #کرونا روی مردم ایران
جز خیانت چیز دیگری از وزارت بهداشت ندیدیم
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
وقتی از پزشک پرسیدم که این #دارو نیاز این بیماره؟ گفت: نه ولی براش #ضرر هم نداره
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
چرا در فضای تنگ و بسته هیچ کدام #ماسک ندارند؟ حتی خود رییس جمهور
مگه از سلامت رییسجمهور مهمتر هم داریم؟
اگر #کرونا تمام شده چرا اعلام رسمی نمیشود؟
اگر ماسک اهمیت زیادی ندارد چرا پزشکان عذرخواهی نمیکنند؟
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
زندگی مثل آب توی
لیوان ترک خورده میمونه
بخوری تموم میشه
نخوری حروم میشه
از زندگیت لذت ببر
چون در هر صورت تموم میشه
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
قصد کشتن #شیخ_حسنعلی_نخودکی_اصفهانی
یکی از آشنایان به نام سرهنگ عباس علی میرزایی میگفت: سفری به مشهد مقدس رفته بودم و برای خرید کلاهی به دکان کلاهفروشی رفتم. صحبت از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به میان آمد.
کلاه فروش گفت: روز فوت مرحوم شیخ در دکان سلمانی بودم و یک نفر در صندلی اصلاح نشسته بود. چون سر و صدای تشییعکنندگان برخاست، مشتری پرسید چه خبر است؟ سلمانی گفت: جنازه حاج شیخ حسنعلی اصفهانی را تشییع میکنند. به محض شنیدن این خبر، مشتری آنچنان به فغان و ناله افتاد که تصور کردیم از منسوبان شیخ است. چون از او توضیح خواستیم، گفت من با این مرد بزرگ نسبتی ندارم، لیکن حکایتی میان من و او هست که این چنین موجب شوریدگی احوال من شده است.
آنگاه داستان خود را اینگونه تعریف کرد: پدرم در قریه «نخودک» کدخدا بود و من هم در اداره ژاندارمری کار میکردم. روزی حاج شیخ به پدرم فرموده بودند: اگر احتیاج نداری، از شغل کدخدایی استعفا کن. پدرم نیز به موجب توصیه حضرت شیخ از کار خود استعفاء کرد و چون من از ماوقع مطلع گشتم، بغضی از مرحوم شیخ در دلم پدید آمد و دیگران هم مرا به این دشمنی، تحریک و تشویق میکردند تا آنکه مصمم شدم ایشان را به قتل برسانم و چون گاهی از اوقات نیمهشبها که از مأموریت خود باز میگشتم مرحوم شیخ را دیده بودم که تنها از ده خارج میشوند، بر آن شدم که در یکی از این شبها ایشان را هدف گلوله سازم. اتفاقا، در یکی از شبهای تاریک زمستانی که به طرف آبادی میآمدم، حضرت شیخ را دیدم که عبا بر سر کشیده و میخواهند از ده خارج شوند. با خود اندیشیدم که وقت مناسب فرا رسیده، اما بهتر است اندکی صبر کنم تا از ده دور شوند و صدای شلیک من کسی را آگاه نکند.
باری، مسافتی در عقب ایشان آهسته رفتم تا آنکه کاملاً از ده بیرون رفتند. در آن حال که خواستم تفنگ خود را به قصد شلیک از دوش بردارم، ناگهان حضرت شیخ روی به طرف من گردانیدند و فرمودند: حبیب کجا میآیی؟ بیاختیار گفتم: خدمت شما میآمدم و سخت از کار خود به وحشت افتادم. فرمودند: بیا تا با هم به زیارت اهل قبور برویم. بیدرنگ پذیرفتم و به قبرستان ده که مسافتی فاصله داشت، رفتیم و فاتحه خواندیم. آنگاه حضرت شیخ فرمود: دوست داری که به شهر رویم و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کنیم؟ عرض کردم: آری. فرمودند: دنبال من بیا. چند قدمی نرفته بودیم که دیدم پشت در صحن مطهر رسیدیم و چون درها بسته بود، اشارتی کردند و در باز شد، ولی کسی را ندیدم که در را گشوده باشد، دستور دادند تا وضو بگیریم با آب جوی وضو ساختم و به سوی حرم مطهر روانه شدیم. در اینجا نیز درهای بسته با اشاره حضرت شیخ باز شدند و داخل حرم شدیم و زیارت کردیم و در هنگام بازگشت، درها یک به یک پشت سر ما بسته شد.
چون از صحن خارج شدیم، فرمودند: دوست میداری که امیرالمؤمنین علیهالسلام را هم زیارت کنی؟ عرض کردم: آری و هنوز چند قدمی به دنبال ایشان نرفته بودم که در برابر صحن و حرم رسیدیم، ولی من چون تا آن وقت به زیارت امیرالمؤمنین علیهالسلام نرفته بودم، ابتدا آنجا را نشناختم، باری، درهای بسته صحن و حرم حضرت امیر علیهالسلام هم به اشاره حضرت شیخ باز شد. زیارت کردیم و خارج شدیم، در این هنگام حضرت شیخ فرمودند: حبیب، شب گذشته است و تو هم خستهای بهتر است که به «نخودک» باز گردیم. عرضه داشتم: آقا، هر چه صلاح میدانید، انجام دهید. باز پس از چند قدمی، ناگهان خود را در همان جای ملاقات نخستین یافتم. پس از آن به من فرمودند: حبیب، مبادا که تا من زندهام از سرّ این شب با کسی چیزی در میان گذاری که موجب کوری چشمان تو خواهد شد و دیگر اینکه هیچ وقت نزد من نیا و هرگاه که مرا دیدی از دور سلامی بکن و والسلام. آیا این کراماتی که من از ایشان دیدهام جای آن نیست که چنین در ماتم این بزرگوار شیون و فغان کنم؟
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration
یه آرایشگاه معروفى بود که روزى ٥-٦ تا عروس داشت
یه بار یکى از دامادها اومده بود دنبال زنش
یکى از کارکنهاى آرایشگاه از پنجره پرسید خانمتون کیه ببینم آماده هستن
پسره گفت فرق نمیکنه هر کدومشون آمادهست بده میبرم، دیرمون شده ملت منتظر شام هستن
حضرت سلیمان از مسیری عبور می کردند
در مسیر گنجشک نری با گنجشک ماده صحبت میکرد و بهش ابراز علاقه میکرد
میگفت: من اگه بخوام میتونم تخت سليمان رو با منقارم بگيرم و داخل دريا بندازم
حضرت سليمان اين حرف رو شنيد و خنديد و دو گنجشک رو فرا خوند و به گنجشک نر فرمود: آيا میتونی ادعاترو عملی کنی
گنجشک نر گفت: نه ای نبی خدا ولی هر مردی جلوی همسرش، خودش رو بزرگ و عاشق جلوه ميده، ملامت نميشه
حضرت سليمان رو به گنجشک ماده کردند و گفتند: تو چرا جواب رد ميدی در حاليکه اين گنجشک تو رو دوست داره؟
گنجشک ماده جواب داد که ای رسول خدا، او عاشق واقعی نيست چرا که همراه من گنجشک ديگری رو هم دوست داره
امام صادق علیهالسلام می فرمايند: اين کلام گنجشک در قلب حضرت سليمان اثر کرد و سخت گريست و ۴۰ روز از مردم کناره گرفت و خدا را خواند که قلبش را از محبت غير از خودش پاک کند و قلبش را با محبت ديگری مخلوط ننمايد
بحارالانوار جلد ۱۴ صفحه ۹۴
خداوند در قران کریم راجع به ارزش سلامت قلب فرمودند:
يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
روزی که مال و فرزند و هیچ چیز مگر قلب سلیم سودی نخواهد داشت
سوره شعرا آیه ۸۸
#نسل_آفتاب
ایتا
تلگرام
سروش
@sunshinegeneration