فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلوات_خاصه
#شمس_الشموس
#انیس_النفوس
صلوات خاصه امام رضا (ع)
رو به حرم رضوی برحسب ادب
دست برسینه می گذاریم و می خوانیم.
🕊🌹✨آمــــــدم ای شاه سلامت ڪنم
🕊🌹✨عـــرض ارادت به مقامت ڪنم
🕊💚✨بنیابت ازمولا صاحب الزمان عج
🌺اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی
🍃 الرِّضَا الْمُرتَضَی...
🌺اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَحُجَّتِکَ عَلیٰ
🍃مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ،
🌺اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً،
🍃زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً،
🌺کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ.
✧الســلام علیڪ یا غریب الغربا ✧
✧الســلام علیڪ یا معین الضعفا ✧
✧الســلام علیڪ یا علے بن موسی الرضا (؏) ✧بحق امام رئوف عجل لولیڪ الفرج✧ 🤲
☆🌺〰️🍃〰️🌺〰️🍃☆
🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
اٖؒلٖؒسٖؒلٖؒاٖؒمٖؒ عٖؒلٖؒیٖؒکٖؒ یٖؒاٖؒ عٖؒلٖؒےٖؒ اٖؒبٖؒنٖؒ مٖؒوٖؒسٖؒےٖؒ اٖؒلٖؒرٖؒضٖؒاٖٖؒؒ(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_رضوی
#منتظر_یک_اشاره_ام
#دلم_رو_زیارت_بیارم
🎥🎼 این ویدیوکلیپ زیبا تقدیم به آنها که دلشان مشتاق زیارت امام هشتم است❣❣
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
اٖؒلٖؒسٖؒلٖؒاٖؒمٖؒ عٖؒلٖؒیٖؒکٖؒ یٖؒاٖؒ عٖؒلٖؒےٖؒ اٖؒبٖؒنٖؒ مٖؒوٖؒسٖؒےٖؒ اٖؒلٖؒرٖؒضٖؒاٖٖؒؒ(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کرامات_امام_رضا
#کرامت_صد_سی_پنجم
#دریای_کرم
🎥 داستان سفر پیاده شاه عباس به مشهد و شیعه شدن ده هزار نفر‼️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
اٖؒلٖؒسٖؒلٖؒاٖؒمٖؒ عٖؒلٖؒیٖؒکٖؒ یٖؒاٖؒ عٖؒلٖؒےٖؒ اٖؒبٖؒنٖؒ مٖؒوٖؒسٖؒےٖؒ اٖؒلٖؒرٖؒضٖؒاٖٖؒؒ(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکشنبه که سالروز مرگ #مهسا_امینی بود #دختران_انقلاب رفتند سراغ دختران کشف حجاب و....
⚠️هم وطن کفِ میدان بیاید و برای مردم ماهیت و واقعیت زن زندگی آزادی رو بیان کنید و تبیین، تا طبق فرموده رهبری بدانند پشت کشف حجاب هایشان دشمن چه هدف و برنامه ای دارد....خیلی هایشان ساده هستند و بی اطلاع!
#آرمان_علی_وردی❤️
🇮🇷🇵🇸
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
صبح جمعه رسیده از راه و
در فراق تو بر لبم آه است
ندبه ی چشم های بارانی
ذکر «أین بقیة الله» است
بی تو دل های ما چه سرگردان
بی تو احوالمان پریشان است
«العجل یابن فاطمه» دیگر
جان به لب های ندبه خوانان است
#سلام_امام_زمانـم... ♥️
صبحت بخیر حضرت صاحب دلم
#العجلمولایغریبم
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
به حق
#زینب_کبری_سلام_الله_علیها
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
ســـلام بـر آنـان کـه اول
از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد
و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن...
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از #امام_زمان عجل الله
و همه شهدا ...🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی...☘
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
خطاب به آقای #پزشکیان و همهی ما
👇👇👇
اگر تمام آمریکا را مسجد بسازند‼️
و در بالای گلدستهها
شعار اللهاکبر قرار بدهند،
هیچوقت شعار #مرگ_بر_آمریکا
را فراموش نکنید
چون آمریکا شیطان بزرگ است.. ✊✊
💚 «سیدروحاللهموسویخمینی»
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
✍ بزرگی میگفت:
تکیه کن به شهدا،
شهدا تکیهشان به خداست
اصلا کنار گل بنشینی،
بوی گل میگیری
پس گلستان کن زندگیات را
با یاد شهدا
🌸5شاخه گل صلوات نثار روح پاکشان 🌸
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
✅ بهخاطر نمازهای اول وقتم، اینجا هم فرماندهام!
✍جادههای کردستان آنقدر ناامن بود که وقتی میخواستی از شهری به شهر دیگر بروی، مخصوصاً توی تاریکی، باید گاز ماشین را میگرفتی، پشت سرت را هم نگاه نمیکردی؛ اما زین الدین که همراهت بود، موقع اذان، باید میایستادی کنار جاده تا نمازش را بخواند. اصلاً راه نداشت. بعد از شهادتش، یکی از بچهها خوابش را دیده بود؛ توی مکه داشته زیارت میکرده. یک عده هم همراهش بودهاند. گفته بود «تو اینجا چی کار میکنی؟» جواب داده بوده «بهخاطر نمازهای اول وقتم، اینجا هم فرماندهام.»
#شهیدمهدی_زین_الدین...🌷🕊
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍دوتا حرف غلط تو ذهن مردم هست:
۱. آدم اولاد کمتر داشته باشه به تربیتش میرسه؟!!!
۲.خرجی نداریم؟!!
🎙استاد قرآئتی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
🔴معاون اول پزشکیان خبر از قطع گاز در زمستان داد!
🔹محمدرضا عارف معاون اول پزشکیان در اظهارنظری گفته که از الان مشخص است که زمستان با ناترازی گاز روبهرو خواهیم شد. بعد از آن هم در تابستان ناترازی برق خواهیم داشت.
🔹این در حالی است که دولت سیزدهم در همان شهریور ۱۴۰۰ برنامههای متنوعی برای عدم تکرار قطعی گاز در دولت حسن روحانی را اجرا کرد و با احیای سواپ گاز با ترکمنستان، مانع از تکرار تجربه تلخ قطع گاز در زمستان ۱۳۹۹ شد.
🔹اما دولتمردان چهاردهم از هماکنون سیگنالهای قطع گاز و برق به مردم میدهند؛ آن هم در حالی که با اقدامات دولت سیزدهم در سه سال گذشته هیچگاه در زمستان مشترکان خانگی با کمبود گاز مواجه نشد./اقتصاد ۱۲۰
#فتنه
#نارضایتی_مردم
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
استاد میرزامحمدی ربیع.mp3
7.27M
🔰 استاد میرزامحمدی
#محسنیه !
بحثهای تخصصی تاریخ تعصببردار نیست!
اقامه عزا دلیل می خواهد!
#ربيعالاول #روشنگری
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت سی و چهارم
▫️از آنچه پیش چشمم بود، زبانم بند آمده و انگار این شعلهها به دامن من افتاده بود که چشمانم با بیقراری میان دود و آتش میگشت.
▪️هرچه به معرکه نزدیکتر میشدیم، تپش قلبم بیشتر میشد و دیگر به درستی نمیشنیدم پدر و مادرم چه میگویند که همه از انفجار مهیبی که به فاصلۀ کمی از ماشین رخ داده بود، وحشت کرده بودند.
▫️تاریکی وهمانگیز و آتشی که به جان دو اتومبیل افتاده و انسانهایی که در برابر چشمانمان در آتش میسوختند و از هیچکس کاری برنمیآمد.
▪️در این ساعت از شب، جادۀ فرودگاه نسبتاً خلوت بود و همان چند ماشینی که در مسیر تردد میکردند، کنار اتوبان ایستاده بودند و عامر هم ماشین را متوقف کرد.
▫️رنگ از صورت مادرم پریده بود و نورالهدی مضطرب پرسید: «یعنی این دو تا ماشین با هم منفجر شدن؟» و پدرم آیه را خوانده بود که سراسیمه در را گشود و همانطور که به آسمان نگاه میکرد، حدس زد: «احتمالاً با هواپیما زدن!»
▪️اما هیچ هواپیمایی در آسمان پیدا نبود و نورالهدی قلبش برای مقاومت میلرزید: «نکنه آمریکا دوباره نیروهای مقاومت رو زده باشه!»
▫️در ابتدای همین هفته آمریکا یکی از پایگاههای حشدالشعبی در مرز عراق و سوریه را بمباران کرده و دهها نفر از نیروهای مقاومت شهید شده بودند.
▪️در طول این چند روز هم در اعتراض به این تجاوزگری، مقابل سفارت آمریکا تظاهرات میشد؛ ترامپ تهدید کرده بود پاسخ میدهد و نورالهدی دلواپس انتقام از نیروهای مقاومت بود.
▫️شدت آتش به حدی بود که حجم دود و بوی سوختگی فضا را پُر کرده و نمیفهمیدم چرا حرارت این شعلهها اینطور جگرم را میسوزاند.
▪️تاریکی شب و سرخی آتش و آسمان کبود از دود، منظرهای فراتر از مظلومیت آفریده و غربت عجیبی داشت؛ احساس میکردم سرنشینان این ماشینها هم درست شبیه دل من در آتش سوختهاند که روی چشمانم را پردهای از اشک پوشاند و از ترس مردی که محرمِ دل من نبود، حتی اشکم را پنهان کردم.
▫️میدانستم عامر از گروههای مقاومت عراق و هرچیزی که به ایران ارتباط داشته باشد، متنفر است و نمیخواست در شب دامادیاش بیش از این شاهد صحنه باشد که رو به پدرم صدا رساند: «سوار شید بریم.»
▪️انگار دل پدرم هم کنار شعلهها جا مانده باشد، مردد سوار شد و با گلویی که از غیرت پُر شده بود، نجوا کرد: «آمریکاییها کِی دست از سر این کشور برمیدارن؟»
▫️نیم نگاهی به عامر کردم و دیدم وسوسه شده تا پاسخی به پدرم بدهد و شاید نمیخواست امشبش خراب شود که به جای پاسخ، صدای موزیک را بلند کرد.
▪️همه در بهت جانهایی که در برابرمان از دست رفته بود، در خود فرو رفته و عامر انگار در این عالَم نبود که با ترانه همخوانی میکرد و برای من عشوه میریخت تا حالم را بیشتر به هم بزند.
▫️پدر و مادرم حیا میکردند حرفی بزنند و نوالهدی میدانست امشب دل چند خانواده داغدار شده که با لحن تندی توبیخش کرد: «آهنگ رو خاموش کن!»
▪️اما عامر مثل یک دیوانۀ تمام عیار یک دستش به فرمان بود، با دست دیگر بشکن میزد و به گمانم از شهادت نیروهای مقاومت، شادی امشب برایش صدچندان شده بود که رو به خواهرش به تلخی طعنه زد: «به من چه؟ امشب عروسی منه، میخوام خوش باشم!»
▫️وقاحتش به حدی بود که تا رسیدن به فرودگاه کسی در پاسخش حرفی نزد و من میدانستم از امشب این زندگی، زندان و شوهرم، شکنجهگر من خواهد بود که در دلم آرزوی مرگ میکردم.
▪️نه اشکی از چشمانم میچکید، نه لبهایم برای زدن حرفی تکان میخوردند و پا به پای عامر به سمت سالن فرودگاه میرفتم.
▫️مطمئن نبودم حقیقت را گفته باشد و نمیدانستم چه زمانی به عراق برمیگردم که با دلی غرق خون، با نورالهدی و پدر و مادرم وداع کردم و از هم جدا شدیم تا من بمانم و این عاشق دیوانه.
▪️ساعتی از زمان پروازمان گذشته و ظاهراً همچنان این پرواز تأخیر داشت.
▫️در سالن فرودگاه، منتظر اعلام سوار شدن به هواپیما، کنار هم نشسته بودیم و از هر نامحرمی برایم غریبهتر بود که نگاهم را به سمت دیگر سالن گرفته بودم و او یک نفس زیر گوشم میخواند.
▪️از نغمههای عاشقانه گرفته تا وعدههای پر رنگ و لعاب و سرانجام از اینهمه بیتوجهیام کلافه شد که با آرنج به پهلویم کوبید و تشر زد: «من شوهرتم! چرا نگام نمیکنی؟»
▫️از اینکه دستش به تنم خورده بود، گُر گرفتم و از همین واژۀ «شوهر» حالم به هم خورد که از کنارش برخاستم و او بیمحابا صدایش را بلند کرد: «از اینجا تکون نمیخوری!»
▪️هنوز چند ساعت از عقدمان نگذشته، روی وحشیاش را نشانم داد و من نمیخواستم از همین ابتدا کنیزش باشم که بیاعتنا به عصبانیتش به راه افتادم.
▫️صدای گامهای بلندش را میشنیدم که از پشت سر نزدیکم میشد و بلافاصله با قدرت مچ دستم را گرفت...
📖 ادامه دارد...