✍ من زمانیکه #شهید_حججی اسیر شدو به شهادت رسید اوایل بارداریم بود
دقیقا روزیکه خبر شهادتش منتشر شد من دندون پزشکی بودم و یه خانم با ظاهر افتضاح اونجا بود وقتی خبر رو شنید گفت حقشه میخواست بخاطر پول نره...💔
عجیب دلم شکست با گریه تا خونه برگشتم😭
خیلی دلم میخواست تشییع برم ولی نمیتونستم
به نیت شهید حججی دوبار مراسم روضه گرفتم
دقیقا مراسم دومی که گرفتم شب خواب دیدم تشییع شهید و من کنار تابوت التماس میکنم میگم بذاریدببینم شهید واقعاً سرنداره
یهو شهید حججی اومد کنارم گفت خیلی حالم خوبه
با یه خنده ی زیبایی که رو لباش بود
با همون لبخند زیبا گفت حواسم هست واسم دوبار مراسم گرفتی
دیگه از خواب بیدار شدم
رفقا شهدا حواسشون واقعاً به ماها هست...💔😭
📲📱ارسال شده از
یکی از اعضا محترم کانال
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت پنجاه و دوم
▫️از حیرت آنچه میگفت تمام تنم تب کرده و ادامۀ حرفهایش را با اضطرابی شدید میشنیدم: «البته فقط دو ماه از رفتن دخترم میگذره و آقامهدی به این کار راضی نبود اما حالا که دخترم از دستم رفته، نمیخوام زینب هم از دستم بره؛ هر روزی که زینب تنها باشه، بیشتر اذیت میشه! من استخاره کردم و یقین دارم این ازدواج به خیر و صلاح زینب و مهدی و شماست.»
▪️نگاه متحیر مادرم بین جمع میچرخید، پدرم سرش را پایین انداخته بود، مادر فاطمه منتظر پاسخی به من نگاه میکرد و مهدی طوری با ناراحتی نفس میکشید که قفسۀ سینهاش به شدت بالا و پایین میرفت و سید همچنان میداندارِ صحبت بود:«خب بلاخره آقامهدی مرتب برای مأموریت میاد عراق، با فرهنگ و زبان شما کاملاً آشناست، زینب هم که حسابی به شما وابسته شده اما من نمیخوام شما به خاطر زینب، مجبور به انتخاب باشید. ما فقط خواستۀ خودمون رو مطرح کردیم دیگه انتخاب با خودتونه.»
▫️باید باور میکردم تنها دو ماه پس از شهادت فاطمه، برای خواستگاری من به این خانه آمدهاند و در چشمان داماد این مراسم، جز بغض و حسرت، حسی پیدا نبود که دنیا روی سرم خراب شد.
▪️سالها پیش دلبستۀ یک مرد غریبۀ ایرانی شده بودم و حالا همان مرد از روی اجبار و اکراه به خواستگاریام آمده و دل من دوباره روی دستم مانده و قایق قلبم از اینهمه غمی که در چشمان خواستگارم موج میزد، به گِل نشست.
▫️تا پیش از آنکه بدانم همسر دارد، چنین لحظهای رؤیایم بود و پس از آن که فهمیدم متأهل است، با دلم جنگیده و عشقش را در قلبم سر بریده بودم.
▪️در روزهای پس از شهادت همسرش دیدم آتش عشق فاطمه با جانش چه میکند و حالا او با خاکستری که از دلش باقی مانده و با اینهمه اخمی که تمام خطوط صورتش را در هم شکسته بود، مقابلم نشسته و حتی یک لحظه نگاهم نمیکرد.
▫️مادر فاطمه، قطره اشکی که گوشۀ چشمش نشسته بود، با سرانگشتش پاک کرد و باز به رویم لبخند زد تا نرنجم و سید با شیرینزبانی رو به پدرم پیشنهاد داد: «ما ایرانیها رسم داریم تو خواستگاری دختر و پسر با هم صحبت کنن. حالا اگه شما اجازه میدید، آقا مهدی با دخترتون یه صحبتی داشته باشن، البته اگه ایشون راضی به این قضیه هستن.»
▪️حال دلم از اینهمه آشفتگی احساسم طوری به هم ریخته بود که حتی نمیتوانستم بهدرستی فکر کنم؛ صورت زیبای فاطمه هنوز پیش چشمانم بود و مگر میتوانستم به این سرعت جای حضور مهربانش را بگیرم؟
▫️آنهم در قلب مردی که برای فاطمه هزار بار مُرده و حالا فقط جسم بیجانش تنها به هوای دخترش در این اتاق و روبروی من نشسته بود.
▪️نگاه سنگین مهدی، پدرم را مردد کرده و به احترام سیادت پدر فاطمه رخصت داد و مادرم رو به مهدی تعارف زد: «اگه بخواید میتونید برید تو حیاط صحبت کنید.»
▫️میدانستم باید برخیزم و دنبالش تا حیاط بروم اما برای همراهی با او حتی به اندازۀ همین چند قدم هیچ انگیزهای برایم باقی نمانده که با اینهمه ناراحتی نگاهش، قلبم را مثل تکهای یخ کرده بود.
▪️مهدی از روی مبل بلند شد و به انتظار من سرِپا ایستاده بود؛ مادرم اشاره کرد تا من هم بروم و همین که از جا بلند شدم، زینب با همان انگشتان کوچکش به گوشۀ پیراهن سبزم چنگ زد و قلب نگاه مهدی در هم شکست که میدید دخترش وابستۀ این زن غریبۀ عراقی شده و او نمیدانست با دل خودش چه کند.
▫️طوری از رفتن من به اضطراب افتاده بود که کسی دلش نیامد مانع آمدنش شود و من و زینب با هم از اتاق بیرون رفتیم.
▪️چراغ ایوان را روشن کردم تا در تاریکی شب و این خانۀ غریبه، زینب وحشت نکند.
▫️چند ردیف پلۀ سنگی، ایوان خانه را به حیاط متصل میکرد؛ پلهها را آهسته با زینب پایین رفتم و مهدی هم با فاصله پشت سر ما میآمد تا کنار حیاط رفتیم و روی لبۀ سیمانی باغچه نشستیم.
▪️روی دیوار، یک لامپ کوچک مهتابی روشن بود و در همین روشنایی اندک، میدیدم صورت مهدی سرختر شده و شاید خجالت میکشید کنارم بنشیند که روبرویم ایستاد و در سکوت سر به زیر انداخت.
▫️دلم آشوب بود و نمیخواستم به روی خودم بیاورم که بیتوجه به حضور مهدی، سنگهای داخل باغچه را نشان زینب میدادم و او با یک جمله، تمام ذهنم را به هم زد: «هرچقدر از من دلخور باشید، حق دارید!»
▪️بیاختیار سرم بالا آمد، نگاهم تا چشمانش رفت و دیدم غرق عرق، نگاهش به زمین فرو میرود و کلماتش تک به تک در هم میشکست: «هیچوقت نمیخواستم بار زندگیم روی دوش کسی باشه. من نمیخوام به خاطر آرامش بچۀ من، آرامش یکی دیگه بهم بریزه! خیلی مخالفت کردم، گفتم هرجور شده خودم کنار زینب میمونم اما اصرار کردن که استخاره عالی اومده...»
▫️او سرش پایین بود و دیگر نتوانستم سکوت کنم که با سنگینی سؤالم، شیشۀ احساسش را شکستم:«پس راضی نیستید، درسته؟»...
📖 ادامه دارد...
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
سلامٌعلىأرواحٍطاهرةٍأبتالموت
إلاشرفاًفاستُشهِدت ..
سلامبرروحوجانهایپاكیكه
چيزیجزشرفازمرگنخواستند
وشهیدشدند ...
#شهید_القدس
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
سلامٌعلىأرواحٍطاهرةٍأبتالموت
إلاشرفاًفاستُشهِدت ..
سلامبرروحوجانهایپاكیكه
چيزیجزشرفازمرگنخواستند
وشهیدشدند ...
#جان_فدا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجی جان
به اون ولله هایی که میگفتی قسم،
دلمون تنگ شده برات....
#جان_فدا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
سردارشهیدحاجقاسمسلیمانے:
اگر کسی شوق شهادت دارد ، آن را فعلا طلب نکند؛
شهادت را در جنگ با امریکا و اسرائیل از خدا بخواهید.
#جان_فدا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
شهیدحاج قاسم سلیمانی :
انسان یکی از سه زوایای غیرت را باید داشته باشد؛
یا غیرت دینی،
یا غیرت انسانی،
یا غیرت ملی.
نمیشود کسی نام انسان برخود بگذارد فاقد این سه عنصر باشد.
۹۶/۶/۳۰
#جان_فدا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
شرّ اسرائیل را از این جهان کم میکند؛ دست سردار حسین
#جان_فدا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
اسرائیل که بر طبل جنگ کوبید،حاج قاسم تماس گرفت. بیروت مانده بود زیر آتش صهیونیست ها. قبول نمیکردیم بیاید، راه ها و پل ها مدام بمباران میشد.
_حاجی گفت:«طاقت ندارم در تهران یا دمشق بمانم، باید بیایم پیش شما.»
گروهی را فرستادیم تا حاجی را بیاورند حومه جنوبی.آن روزها بحق برادری اش را ثابت کرد؛ عین ۳۳ روز همراهمان بود.
هرچه در توان داشت برای حزب الله گذاشت؛ از پول و امکانات گرفته تا سلاح.
تاب نداشت ما را تنها بگذارد،همیشه در اتاق عملیات با ما بود.یک وقت هایی که عذرش را میخواستم،میگفت:«سید!من یا با شما زنده میمانم یا با شما میمیرم.
منبع:برداشت از سخنرانی سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان
در مراسم هفتمین روز شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای مقاومت
#خاطراتۍازحـاجۍ
#جان_فدا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امام خامنه ای عزیز:
ما افراد خدمتگزار داشتیم اما؛
نه در این حد
نه با این حجم
نه با این کیفیت
نه با این صداقت
نه با این پر کاری
نه با این شب روز نشناختن...
همه اعتراف کردند که
#شهید_رئیسی مرد کار بود،
مرد عمل بود، مرد خدمت بود،
مرد صفا و صداقت بود...
#دلم_برای_رئیسی_سوخت💔
#رئیس_جمهور_مغتنم
#سید_شهدای_خدمت
#خادم_جمهور
#سید_محرومان
#سید_مظلوم
شهید رئیسی عزیز ♥️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
🔥زمانی که مسیحیان دعای #جوشن_صغیر میخواندند!!
🔻حاج قاسم سلیمانی نقل می کند در جریان جنگ ۳۳ روزه لبنان، هنگامی که از لحاظ تجهیزات جنگی غلبهی ظاهری با رژیم صهیونیستی بود و ظاهراً هیچ امیدی به شکست دشمن نبود، رهبر معظم انقلاب با اطمینان میگویند «در جنگ پیروز میشوید» و برای این منظور دستور معنویای ارائه میکنند.
🔻امام خامنهای می فرمایند: به رزمندگان بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند...
🔻شهید سلیمانی ادامه می دهند: انتشار این دعا وسعت پیدا کرد و تلویزیون المنار بهشکل مرتب آن را با یک صوت زیبا و حزین پخش میکرد. حتی در بین مسیحیان هم این دعا را میخواندند!
🔻پ.ن۱: جا دارد ما ایرانیان هم با ترویج این دعای مهم در مساجد، جلسات خانوادگی و محل کار یا تحصیل از مفاهیم زیبا و عنایات های خاص الهی آن بهره ببریم
🔻پ.ن۲: شروع این دعا با این عبارات است:
🔸خدایا چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنیاش را به روی من کشید و لبه تیغش را برای من تیز کرد و دَم برنده اسلحهاش را باریک ساخت و زهرهای کشندهاش را برای من درهم آمیخت...
🔸پس مرا به نیرویت حمایت کردی و پشتم را با یاریت محکم نمودی و تیغ او را به نفع من کند کردی و او را پس از جمعآوری نفرات و تجهیزاتش خوار نمودی و مقام و جایگاه مرا بر او برتری دادی آنچه را از نیرنگهایش به سوی من هدف گرفته بود بهسوی خودش بازگرداندی
ریشهاش را از بیخوبن برکندی و او را در چاهی که برای من کنده بود انداختی و او را با سنگ خودش زدی و با زه کمان خودش خفهاش ساختی
✍حمیدرضا ابراهیمی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
هدایت شده از کانال سیاست دشمنان مهدویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید رئیسی: اگر رژیم صهیونیستی تصمیم به تهدید ایران بگیرد در فاصله عمل به تهدیدات خواهد دید که از رژیم صهیونیستی چیزی خواهند ماند یا نه...
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️
برای شادی روح شهید عزیزمون یک حمد و یک قل هوالله بخونید💔🥀
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ #حاج_قاسم عزیز #رئیسی عزیز
به خون پاک شما سوگند ، عَلمی که شما برافراشتید بر زمین نخواهد ماند .😭
#شهید_جمهور
🥀💔
🇮🇷🇵🇸
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺صبح به ما می آموزد که
🌷باور داشته باشیم
🌺روشنایی با تاريكی معنا میيابد
🌷و خوشبختی با عبور از
🌺سختیهاست که زیباست
🌷سلام صبحتون زیبا
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴
#سلام_مولای_مهربانم♥️
ای زیباترین گل هستی
در بین تمام گلها
دنیا با ظهورتان است که
چون گل زیبا خواهد شد.
مولای من!
رهبرم، کشور و ملت و تمام مسلمانان جهان را به تو میسپارم تو خود حافظشان باش
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🇵🇸🇮🇷
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌴🕊🥀🕯🥀🕊️🌴