پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی حادثه ناگوار ربایش و شهادت آقای مولوی عبدالواحد ریگی/ اشراری که این جنایت را مرتکب شدند مزدورانی روسیاهند که در خدمت دشمنان سعادت هممیهنان بلوچ و اتحاد اقوام ایرانی قرار گرفتهاند.
در پی حادثهی ناگوار ربایش و شهادت جناب مولوی عبدالواحد ریگی، حضرت آیتالله خامنهای طی پیامی ضمن اظهار تاثر از این حادثه، بر تعقیب و مجازات سریع و جدی جنایتکاران از سوی دستگاههای مسئول تاکید کردند.
متن پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثهی ناگوار ربایش جناب مولوی عبدالواحد ریگی رحمةالله علیه و به شهادت رساندن این عالم خیرخواه و شجاع موجب تأسف و تأثر اینجانب گردید. اشراری که این جنایت را مرتکب شدند مزدورانی روسیاهند که در خدمت دشمنان سعادت هممیهنان بلوچ و اتحاد اقوام ایرانی قرار گرفتهاند. وظیفهی دستگاههای مسئول تعقیب و مجازات جنایتکاران است و باید با سرعت و جدیت انجام شود.
اینجانب به خاندان محترم آن شهید و همهی مردم بلوچستان بویژه خاش و ایرانشهر تسلیت عرض میکنم و رحمت الهی را برای همگان مسألت مینمایم.
سید علی خامنهای
۱۴۰۱/۹/۲۳
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
202030_2039317395.mp3
11.5M
#انسان_شناسی ۱۶۵
#استاد_شجاعی
#دکتر_رفیعی
چرا بعضیها تا با دین آشنا میشوند؛
بسرعت رشد میکنند و گوی سبقت را از خواص و سابقهداران میربایند و تا مقام "عند ربهم یرزقون" اوج میگیرند!
و بعضیها، از نظر علمی تا مرجعیت هم رشد میکنند ولی قدرت و نورانیتی در باطن ندارند؟
✖️ اصلیترین دارایی قلب چیست؟
✖️ چه کسانی اهل سرعت و قدرت در مسیر کسب دارایی قلب هستند؟
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷آروم....آروم.....
🇮🇷🇮🇷دهه هشتادیا.....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷دارن میااااان....
#امنیت
#جهاد_تبیین
#انتقام_سخت
#دشمن_شناسی
#سردار_سلیمانی
#امنیت_اتفاقی_نیست
#اگر_سپاه_نبود_کشور_نبود
#شکست_پروژه_تجزیهطلبی_ایران
🕊🌴💐❣🇮🇷❣💐🌴🕊
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالاخره علی کریمی مزد دم تکون دادنشون رو گرفت😐
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
کانال سیاست دشمنان مهدویت
🌸دستگیری حضرت زهرا سلام الله علیها #راوی شهید برونسی:(1)👇 🌺.....تانک های T- 72 رادشمن ،تازه وارد
🌸دستگیری حضرت زهرا سلام الله علیها
#راوی شهید برونسی:(2)👇
🌺.....تاریکی دشت به هم ریخت و آنها انگار نوک ستون را دیدند.یک دفعه سر و صدایشان بلند شد. پشت بندش صدای شلیک پی در پی گلوله ها، آرامش و سکوت منطقه را زد به هم. صحنه نابرابری درست شد؛ آنها توی یک دژ محکم، پشت موانع و پشت خاکریز بودند، ما توی یک دشت صاف، همه خیز رفته بودیم روی زمین، تنها امتیازی که ما داشتیم، نرمی خاک آن منطقه بود؛ طوری که بچه هاخیلی زود توی خاک فرو رفتند.
🌺.....دشمن با تمام وجودش آتش می ریخت. عوضش عبدالحسین دستور داده بود که ما حتی یک گلوله هم شلیک نکنیم.حدودبیست دقیقه،ریختن آتش، شدید بود رفته رفته حجمش کم شد.من درست کنارعبدالحسین دراز کشیده بودم. گفت:.یک خبر از گردان بگیر، ببین وضعیت چطوره.سینه خیز رفتم تاآخر ستون. سیزده، چهارده تاشهید داده بودیم.باآن حجم آتش که دشمن داشت، وبا توجه به موقعیت ما،این تعداد شهید، خودش یک معجزه به حساب می آمد. بعضی ها بدجوری زخمی شده بودند. به حالت سینه خیز،رفتم سر ستون، جایی که عبدالحسین بود.به نظر میامد خواب باشد.همان طور که به سینه دراز کشیده بود،پیشانی اش را گذاشته بود پشت دستش و تکان نمی خورد.آهسته صداش زدم.سرش را بلند کرد.
🌺.....گفتم: انگار نمی خوای برگردی حاجی؟... چیزی نگفت.از خونسردی اش حرصم درمی آمد. باز به حرف آمدم وگفتم: می خوای چه کار کنیم حاج آقا؟آرام و با لحنی حزن آلود گفت: تو بگو چه کار کنیم سید؟ تو که خودت رو به نقشه و کالک و قطب نما واصول جنگی واین جور چیزها وارد می دونی!... این طور حرف زدنش برام عجیب بود. بدون هیچ فکری گفتم: خوب معلومه، بر می گردیم. سریع گفت: چی؟!به فکر ناجور بودن اوضاع وبه فکردردزخمی ها بودم.خاطر جمع تراز قبل گفتم: برمی گردیم.گفت: مگرمی شه برگردیم؟!
🌺..... زود توی جوابش به ساعتم اشاره کردم و ادامه دادم:خود فرماندهی هم گفت که اگرتاساعت یک نشد عمل کنین، حتماً برگردین؛الان هم که ساعت دوازده ونیم شده.توی این چند دقیقه، ما به هیچ جا نمی رسیم.ِ.. پرسیدم: مگه شما نظر دیگه ای هم داری؟چند لحظه ای ساکت ماند. جور خاصی که انگار بخواهد گریه اش بگیرد،گفت: من هم عقلم به جایی نمی رسه.دقیقاً یادم هست همان جا صورتش را گذاشت روی خاکهای نرم و رملی کوشک. منتظر بودم نتیجه بحث را بدانم.لحظه ها همین طور پشت سر هم می گذشت.دلم حسابی شور افتاده بود.او همین طور ساکت بود و چیزی نمی گفت، پرسیدم: پس چه کار کنیم آقای برونسی؟ حتی تکانی به خودش نداد...🌺.....باحالت عصبی گفتم:حاج آقا همه منتظر هستن،بگو می خوای چه کار کنی؟! باز چیزی نشنیدم،چند بار دیگر سوالم را تکرار کردم.او انگار نه انگار که دراین عالم است. یک آن شک برم داشت که نکند گوشهاش از شنوایی افتاده یاطور دیگری شده؟ خواستم باز سوالم را تکرار کنم، صدای آهسته ناله ای مرابه خود آورد. صدا از عقب می آمد. سریع، با سینه خیز رفتم لابه لای ستون... حول و حوش ده دقیقه گذشت. توی این مدت، دو، سه بار دیگر هم آمدم پیش عبدالحسین...😇
اضطراب و نگرانی ام هر لحظه بیشتر می شد. تمام هوش و حواسم پیش بچه ها بود.نمی دانم او چش شده بود که جوابم رانمی داد.. باغیظ می گفتم: آخه این چه وضعیه حاجی؟ 😳
🌺.....بالاخره عبدالحسین به حرف آمد. صداش با چند دقیقه پیش فرق می کرد، گرفته بود؛ درست مثل کسی که شدید گریه کرده باشد. گفت: سید کاظم! خوب گوش کن ببین چی میگم.اوگفت: خودت برو جلو.با چشم های گرد شده ام گفتم: برم جلو چه کار کنم؟!
گفت: هر چی که میگم دقیقاً همون کاررو بکن؛ خودت میری سر ستون، 👈 یعنی نفر اول... به سمت راستش اشاره کرد وادامه داد
🌺..... سر ستون که رسیدی، اون جا درست بر می گردی سمت راستت، بیست و پنج قدم می شماری.مکث کرد.با تأکید گفت: دقیق بشماری ها... مات و مبهوت، فقط نگاهش می کردم.گفت: بیست وپنج قدم که شمردی و تموم شد، همون جا یک علامت بگذار، بعدش بر گرد و بچه ها رو پشت سرخودت ببراون جا... یک آن فکر کردم شاید شوخی اش گرفته! ولی خیلی محکم حرف می زد؛هم محکم، هم با اطمینان کامل. باز پی صحبتش را گرفت؛ وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودی، رسیدی؛ این دفعه رو به عمق دشمن، چهل متر میری جلو.😨اون جا دیگه خودم می گم به بچه هاچه کار کنن. ازجام تکان نخوردم. داشت نگاه می کرد. هر کدام ازحرف هاش، یک علامت بزرگ سوال بود توی ذهن من.😔 گفتم: معلوم هست می خوای چه کار کنی حاجی؟
🌺.....به ناراحتی پرسید:شنیدی چی گفتم؟... گفتم: شنیدن که شنیدم، ولی ... آمد توی حرفم. گفت: پس سریع چیزهایی رو که گفتم انجام بده... کم مانده بود صدام بلند شود. جلو ی خودم را گرفتم و به اعتراض گفتم:👈 حاج آقا! اصلاً حواست هست چی داری می گی؟😍
❤️ اللهم عجل لولیک الفرج
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
عزیزیمیگفت:
هروقتاحساسکردید
از #امام_زمان دورشدید
ودلتونواسهآقاتنگنیست
ایندعایکوچیكروبخونید
بهخصوصتویقنوتهاتون..
"لَیِّنقَلبیلِوَلِیِّاَمرِك"
یعنی :
خداجوندلموواسهاماممنرمکن˘˘🌿'!
کانال سیاست دشمنان مهدویت
عزیزیمیگفت: هروقتاحساسکردید از #امام_زمان دورشدید ودلتونواسهآقاتنگنیست ایندعایکوچیكروب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞درد دلهای همسر شهید دانیال رضازاده:
مگه نگفته بودی دوست نداری کسی اشکهای منو ببینه😭💔🥀
#شهید_دانیال_رضازاده
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍂🍂
⚫️#یاعـــــلے!
شنیدهام اینروزها
درمدینهکسیےسلامت
نمیکند؟
فاطمهجان!سلام میکنم
کسیجوابسلاممرا
نمیدهد...
🍂🍂🍂
این روزها زیاد بگوییم:
السلامعلیکیامظلوم
یاامیرالمؤمنین
#فاطمیـــــہ
#مابچههایمآدرپھلوشڪستهایمـ
#فاطمیهخطمقدمشــــیعه
#اللهم_عجـل_لولیڪ_الفــرج
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
°•~🕊✨
وَشَھـٰادَتنَصیبِڪَسـٰانۍمۍشَـود
کِہدررَهِ؏ِـشـقبِـۍتَرسبٰـاجـٰانِخود
بـٰازِ؎ڪُنَنَد...!:)♥️
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱:۲۰ ساعت دلتنگی 🥀
کجایند مردان بی ادعا💔😭
#شهدا🕊
#لبیک_یا_خامنه_ای
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat
🌷🕊🍃
در قنوت عاشقانه ات
چه دیده ای که عالم را
به طواف دستهایت کشانده ای
التماس دعا ای شهید ....
#سردار_دلها💔
شب و عاقبتمون شهدایی 🕊
☫سیاست دشمنان مهدویت
@syasatmahdaviyat