eitaa logo
کانال سیاست دشمنان مهدویت
865 دنبال‌کننده
87.8هزار عکس
112.2هزار ویدیو
561 فایل
پیشنهادات و انتقادات ⤵️ @seyedalii1401 سلام علیکم گرد هم جمع شده ایم تا در فتنه اکبر از یکدیگر چیزهایی یاد بگیریم و به مردم بصیرت دهیم وظیفه ما تولید محتوا ، و هوشیاری مردم در برابر فتنه های سیاسی دشمنان اسلام ومهدویت میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ افکار عمومی بی‌وجدان، به تو چه ! 🔰 حمید رسایی: بعد از انتشار خبر آزادی اکبر طبری (معاون آملی لاریجانی و همکار سابق آقای محسنی اژه‌ای) و خشم افکار عمومی، قوه قضاییه خیلی حق به جانب اعلام کرده که از طبری وثیقه ۳۰۰ میلیارد گرفته تا تکلیف اعاده دادرسی مشخص بشه حالا برای مردم سؤال شده طبری ۳۰۰ میلیارد تومان وثیقه را از کجا آورده؟ طبری خودش قبلا جواب داده. اصلا این افکار عمومی عجب بی‌وجدانی شده! به تو چه... ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
⁉️‏جامعه‌ای که با لقمه‌ی حرام شکمش سیر بشه یه روزی امام زمانش رو می‌کشه مثل مردم زمان امام حسین‌ع❗ ❓مسوولین کِی می‌خواین بیدار شین؟! ❓ببینید چطور ذره ذره در حال تراشیدن اقتدار حاکمیت هستند؟ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
⁉️ ‏وقتی به اسلام صورتی تن دادی تحریف تمام خط قرمز های اسلام برات مثل آب خوردن میشه؛ دیگه حمایت از همجنس‌بازها چیزی نیست که❗ ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 فیلمی تاریخی از یک گزارش تلویزیونی در سال 1363 سکه بهار آزادی 3900 تومان حقوق کارمندی 4000 تومان خط تلفن 500،000تومان! 🔹اون موقع هرکی خط تلفن تو خونه داشت انگار یه لامبورگینی چند میلیاردی تو پارکینگ خونه اش پارک بوده !!! ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آدم حسابی فوتبال ایران اذان گفت ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤•¤ هذا یوم الجمعه💛 🌱 چه دمی می شود آن دم که شود رؤیتِ تو... که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو... 🌱 ای خوش آن دم که رسد رایحه‌ی نابِ وصال... به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو... دلتنگی🌱 امام زمان♥ سلام عزیزانم شبتون بخیر [یا اباصالح المهدی عج ادرکنی] ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامٌ‌على‌أرواحٍ‌طاهرةٍ‌أبت‌الموت إلاشرفاً‌فاستُشهِدت .. سلام‌بر‌روح‌و‌جان‌های‌پاكی‌كه چيزی‌جز‌شرف‌از‌مرگ‌نخواستند وشهید‌شدند ... ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور رئیس‌جمهور بر مزار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
خاڪ جبھه هنوز زمزمه‌هایِ مناجات قنوتِ عاشقانه‌ترین نمازها را بخاطر دارد قنوتی که ذڪرِ "اللهم‌ ارزقنا توفیق‌ شهادة‌ فی‌ سبیلڪ" نخستین دعایِ آن بود...!! ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
-دلم‌تنگ‌میشود‌..... حتی‌برای‌ادم‌هایی‌که‌هرگز‌ سعادت‌دیدنشان‌را‌نداشته‌ام💔 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل :دوم 🔸صفحه: ۷۷-۷۶ 🔻قسمت: ۴۴ بابا، رشته ی تجربی درس خوانده بود. یک روز بهم گفت《سن و سال تو که بودم. دوست داشتم خلبان بشم. قسمت نبود و نشد. فاطمه، بابا، دوست دارم تو پزشکی قبول شی.》 گفتم《بابا، مگه فراموش کرده ای؟من رشته ام ریاضیه!》. گفت《بابا، این که تو الآن رشته ی ریاضی می خونی، در آینده مهندس می شی؛ ولی اگه پزشک بشی، درسته سختی داره؛ ولی آینده، راضی تری.》. بعد از شهادت بابا تصمیم خودم را گرفتم. می بایست بابا را به آرزوش می رساندم. برام سخت بود که تغییر رشته بدهم؛ولی نهایت تلاش خودم را می بایست می کردم. در کنکور تجربی شرکت کردم. مشهد بودیم. هنوز نتایج را نداده بودند. دوستم زنگ زد. گفت《نتایج رو تو سایت زده اند. برو ببین قبول شده ای یا نه.》. مامانم با بقیه نشسته بود توی صحن. مامان را صدا کردم. گفتم《مامان، من می رم ضریح، برمی گردم.》. رفتم سمت ضریح. بین راه، فقط به بابا فکر می کردم. توی افکارم، با بابا حرف می زدم. وقتی رسیدم رو به روی ضریح، گفتم《امام رضا، نمی دونم نتیجه ام چی می شه. فقط می خوام نتیجه ام طوری بشه که هم شما دوست داشته باشید، هم بابام.》. وقتی آمدم بیرون، دل توی دلم نبود. اضطراب داشتم. رفتم توی سایت، نتیجه ام را گرفتم. پزشکی قبول شده بودم. حس عجیبی بود. هم خوشحال بودم و هم ناراحت. قبولی من، آغوش بابام را کم داشت. 👇 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎 ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل :دوم 🔸صفحه: ۷۸-۷۹ 🔻قسمت: ۴۶-۴۵ فرزند شهید: احسان بابا همیشه مرا با خودش می برد مسجد. یک بار، بعد نماز، جلوی در مسجد گفت: «احسان ، بریم پارک.» نگاش کردم و گفتم «ما که به مامان چیزی نگفته ایم؟! نگران می شه!». گفت» تو بیا بریم؛ جواب مامانت با من.» همین که رسیدیم پارک، دویدم سمت سرسره. بابا، رو به روم روی نیمکت نشست. قرآنی را که همیشه باهاش بود، از جیبش در آورد. شروع کرد به خواندن. بعد از ده دقیقه ای رفتم سمت تاب. بابا متوجه شد. آمد مرا تاب داد، دوباره برگشت و قرآن خواندنش را ادامه داد. آن روز خیلی خوشحال بودم. هم بازی می کردم، هم از قرآن خواندن بابا لذت می بردم. دو هفته ای می شد که بابا از سوریه آمده بود یک روز باغ یکی از دوستان بابا دعوت شده بودیم. همه دور هم جمع بودند. حوصله ام سر رفته بود. دلم می خواست بیشتر با بابا تنها باشم؛ بیشتر باهم حرف بزنیم. به بابا گفتم «بریم قدم بزنیم». گفت «چشم ،پسر گلم!». پا شد، دستم را گرفت، دوتایی راه افتادیم. باغ خیلی بزرگی بود. همین که آخر باغ رسیدیم، گوشی بابا زنگ خورد. از زنگ گوشی اش بدم می آمد. هر وقت به گوشی بابا زنگ می زدند، می بایست می رفت سوریه. بعد از اینکه حرف هایش تمام شد، گفتم «بابا، کی بود؟» گفت «فرمانده مون.» گفتم «چه کارت داشت؟». با خنده گفت «یه عملیاته که می خوان من هم برگردم سوریه.» حدسم درست بود. خیلی ناراحت شدم. بابا، با دستش کشید روی سرم. گفت «تو که مرد شده ای، بابا! قرار نشد که اخم هات رو بکنی توی هم.» گفتم «بابا، می شه نری سوریه؟» گفت «اگه نرم، جواب خانوم رقیه رو چی بدم؟». بابام، خیلی حضرت رقیه (س) رو دوست داشت؛ حتی بیشتر از من. بهم گفت: بابا، قول میدم بهت که زود بر گردم. 👇 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎 ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
الهی! من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی. 🏷 بخشی از وصیت‌نامه شهید ...🌷🕊 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎
📝تصويري کمتر دیده شده از آخرين نامه در روز "خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم و حسینی قربانی ات...😭 🌷_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی : چرا شهیدحججی را (هنگام رفتن به قتلگاه) گریان ندیدید؟ چرا در او این آرامش را دیدید؟ اصلا به زمین نگاه نمی کرد.... امام حسین علیه سلام به مدافع حرم گفت: نترس سر مرا هم بریدند درد نداشت...😭 ☫سیاست دشمنان مهدویت @syasatmahdaviyat 💎🍃🌷🍃💎