.
#ناگفتههاییازانتقالضریحامامحسینعازقمتاکربلا
#قسمت_اول
انتقال ضریح امام حسین(ع) از قم تا کربلای معلی با اتفاقات عجیب، تکاندهنده، زیبا، شیرین و به یاد ماندنی همراه بود؛ از معلولی که به واسطه ضریح شفا گرفت تا کبوتر عاشقی که از ضریح دل نکند و زائر کربلا شد.
در تاریخ بینظیر بود، در طی 21 روز انتقال ضریح، هفت میلیون نفر در طول هزار کیلومتر به استقبال بیایند و کاروان انتقال ضریح به کربلا را با اشتیاق، مشایعت کنند
مدیر هیئت امنای ساخت ضریح امام حسین(ع) و حرم امامین عسکرین (علیهما السلام) اظهار داشت: هدف اولیه ما ساخت ضریح بود، اما در ادامه مسیر متوجه شدیم که باید به این وسیله، فرهنگ عاشورایی را ترویج کنیم. ما فیلمهایی داریم که امکان انتشار آن وجود ندارد. چه بسیار خانمهایی بودند که در طول مسیر، حجاب و پوشش مناسبی نداشتند اما با مشایعت کاروان حمل ضریح، متحول می شدند و حجابشان را درست میکردند. بعید میدانم در تاریخ دیگر چنین تجربهای اتفاق بیفتد.
مدیر هیئت امنای ساخت ضریح امام حسین(ع) و حرم امامین عسکرین (علیهما السلام) تصریح کرد: مراجع تقلید و دفتر آیت الله سیستانی تاکید داشتند ضریح را به خاطر مسائل امنیتی با هواپیما و به صورت پنهانی منتقل کنیم اما ما بر اساس فرمایشات رهبری، طوری برنامه ریزی کردیم که این ضریح به صورت عمومی و از میان مردم کشورمان به سوی کربلا راهی شد.
آن مسئول محترم ضمن اشاره به برخی فضاسازیهای رسانهای در زمان انتقال ضریح درباره این که چرا ضریحی که هنوز به کربلا نرسیده را مقدس میشماریم، گفت: هر چیزی که منسوب به حضرت امام حسین(ع) باشد، مقدس میشود. وقتی برای خرید دو تُن نقره به خزانه بانک مرکزی رفتیم، فکر هم نمیکردیم که ما را به این خزانه راه بدهند. وقتی داخل شدیم و نقرههای مورد نظر را تحویل گرفتیم و گفتیم که این نقرهها قرار است در ضریح امام حسین علیه السلام استفاده شود، کارکنان و مأمورانی که در خزانه بودند، روی این نقرهها افتادند و حال معنوی خوبی شکل گرفت. در حالی که قبل از آن، آن نقرهها هم مثل بقیه طلاها و نقره ها در گوشهای افتاده بودند. نام امام حسین علیه السلام به این نقرهها عزت داد.
چگونه میشود ساعتها ایستادن مردم شوشتر زیر باران شدید برای رسیدن ضریح را در فیلم و متن، نمایش داد؟
مرد تعمیرکاری، که مغازه مکانیکی اش همان جا بود با تعجب بیرون آمد و مات مات کمی ضریح را نگاه کرد و وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان. صورتش را شش تیغه کرده بود و تمام لباس هایش روغنی بود. خواست دست هایش را بگذارد روی شیشه های جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دست هایش شد. دست هایش را پشت کمرش برد و صورت خیسش را گذاشت روی شیشه. آن طرف تر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند، با لباس های سفید کار و یکی شان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد. کم کم مردم جمع می شوند. تعمیرکار برای این که مردم به لباس هایش برخورد نکنند و روغنی نشوند، عقب تر ایستاده بود. حال خوبی پیدا کرده بود. روزیِ تعمیرکار از خیلی ها مثل من بیشتر بود آن روز.
#پایانقسمتاول
#اینروایتِشیرینادامهدارد🕌🌿
.
#ناگفتههاییازانتقالضریحامامحسینعازقمتاکربلا
#قسمت_دوم
نخستینضریحیکهدرمضجعِشریفسیدالشهداء (ع) نصب شد، در سال 371 هجری با سازهای از چوب ساج و تزئیناتی از عاج فیل بود.
ضریح جدید، ششمین ضریحی است که در تاریخ بارگاه امام حسین(ع) نصب شد. این ضریح توسط استاد محمود فرشچیان طراحی شده و خطاطیهای آن را استاد سیدمحمد حسینیموحد انجام داده است.
جالب اینکه برای نخستین بار در طول تاریخ، برای طراحی سازه یک ضریح از مهندسان عمران و معماری هم استفاده شده تا این ضریح در برابر 12.8 تن فشار عمودی و 600 کیلو بر هر متر مربع فشار جانبی مقاوم باشد. پیشبینی شده است ضریح جدید 300 سال عمر مفید خواهد داشت، یعنی بیش از چهار برابر ضریح کنونی که توسط هندیها ساخته شده است.
در ساخت ضریح جدید ـ که بیش از دوازده تن وزن دارد ـ 6050 کیلو چوب ساج (تهیه شده از جنگلهای برمه)، 4600 کیلو نقره، 700 کیلو مس، 450 کیلو استیل، 100 کیلو آهن و 118.650 کیلوگرم طلا به کار رفته است.
کار ساخت ضریح جدید سیدالشهداء(ع) 4.5 سال به طول انجامید و با تلاش مجدانه و شبانهروزی هیئت امنای ساخت ضریح در شهر مقدس قم امکانپذیر شد.
تمام طلاهای ضریح هدیه مردم است/ گونیبافی به عشق سیدالشهدا(ع)
ـ همانطور که اعضای محترم هیئت امنای ساخت ضریح مطهر اعلام کردهاند، کل هزینه ساخت ضریح مطهر از محل هدایا و نذورات داوطلبانه محبان اهلبیت علیهمالسلام تأمین شده و حتی یک ریال از اعتبارات دولتی و بیتالمال هزینه نشده است.
حدود 118 کیلوگرم طلا در ساخت ضریح به کار رفته است که تمام آنها از زیورآلات اهدایی بانوان زینبی است، بدون اینکه حتی یک گرم طلا خریداری شده باشد و نکته دیگر اینکه بخش اعظم هدایا و نذورات توسط اقشار آسیبپذیر و دهکهای پایین درآمدی جامعه تأمین شده است.
جالب است بدانید نمونهای از این عشاق، بانوی محترمی است که اندوخته یک ساله از دسترنج دوخت گونی به ازا هر گونی 100 تومان را پسانداز کرد و مبلغ 46 هزار و 400 تومان را به هیئت امنا تحویل داد. جالبتر اینکه پرسیده بود آیا امام حسین(ع) این هدیه ناقابل را از من پیرزن قبول میکند!؟
راننده کامیون ضریح چه حاجتی از امام حسین(ع) گرفت
آقای«محمدرضا قنبری» راننده تریلی حامل ضریح میگفت به هیچ وجه از انتخابش برای این کار متعجب نشده، چون قبلاً آن را از امام حسین(ع) طلب کرده است.
آقای قنبری در شهرداری قم در بخش موتوری این نهاد مشغول به کار است، خودش تعریف میکرد، زمانیکه در کربلا حضور داشته، از دوستانش شنیده بود که قرار است در قم برای امام حسین(ع) ضریح بسازند، همانجا از امام حسین(ع) درخواست میکند که راننده ضریحش باشد.
تریلی فقط همین یک راننده را داشت؟
ـ بله، حتی شاگرد یا راننده دیگری نبود و جالب اینکه آقای قنبری گاهی در شبانهروز بیشتر از 18 ساعت پشت فرمان بود و اصلا احساس خستگی نمیکرد. حساب کنید آن 18 ساعت چه فشاری به راننده میآورد، مخصوصا که مرتباً باید کلاچ و ترمز گرفت و مثلاً در 10 ساعت کمتر از 20 کیلومتر را طی کرد.
کنجکاویم بدانیم این تریلی برای سوختگیری با آن هیبت چگونه وارد پمپبنزین میشد؟
ـ با آن جمعیت مشتاق به هیچ وجه امکان چنین کاری فراهم نبود و سوختگیری به کمک مسئولان شهرستانهای محل توقف و به صورت اختصاصی انجام میشد.
با خبر ورود ضریح جدید بارگاه ملکوتی سیدالشهداء(ع) به هر کوی و برزن، عاشقان اباعبدالله(ع) برای عرض ادب و ادای احترام به ساحت مولا و مقتدایشان، به استقبال ضریح میآمدند. استقبالی که از ساعتها قبل از ورود «کاروان سفینة النجاة» آغاز میشد و فرقی هم نمیکرد چه ساعتی از شبانهروز است. این عشق و ارادت به سالار شهدا نه با عقل که تنها با دل قابل درک است.
از اتفاقات عجیب، تکاندهنده، زیبا، شیرین و به یاد ماندنی انتقال ضریح سیدالشهداء(ع) به کربلا : از خرابی کامیون حامل ضریح نزدیک روستای سادات، از کبوتر عاشقی که زائر کربلا شد، جوانی که زیر چرخ تریلی حامل ضریح رفت و زنده ماند، دختر سه ساله و بیتابی که داخل ضریح آرام گرفت و معلولی که به واسطه ضریح شفا یافت . . .
#پایانقسمتدوم
#اینروایتِشیرینادامهدارد🕌🌿
.
🕌#ناگفتههاییازانتقالضریحامامحسینعازقمتاکربلا
#قسمت_سوم
هدف از انتقال شهر به شهر ضریح جدید امام حسین(ع) چه بود؟
ـ هدف از انتقال شهر به شهر و آن هم صرفاً در تعدادی از شهرستانهای واقع در مسیر از قبل تعیین شده برای خروج از ایران و ورود به خاک عراق، کار فرهنگی و ایجاد شور حسینی(ع) بود.
سرازیر شدن مردم شهرها و روستاهای دور برای زیارت ضریح
حتی برخی شهرهای در مسیر، تمامی بخشها و روستاهای در مسیر، حتی با عمق مسافت بیش از 30 کیلومتر از جاده اصلی در کنار جادههای منتهی به مقصد، تجمع و با عزاداری و سینهزنی در انتظار ضریح مطهر بودند، به عنوان مثال شهرهای ازنا، الیگودرز و دورود و بخش زاغه از 6 صبح تا بعد از ظهر و دارخوین و شادگان از 7 صبح تا 5 بامداد روز بعد چشم انتظار بودند.
چگونگی انتقال ضریح به «تهران»
*اشاره داشتید که به درخواست شهرهای همجوار برای بردن ضریح پاسخ منفی دادید، پس چرا شهر تهران را انتخاب کردید، با توجه به اینکه در مسیر حرکت کاروان سفینة النجاة قرار نداشت؟
- بله، تنها شهری که در مسیر نبود، شهر تهران بود، به تبع حرکت کاروان از قم تا مرز شلمچه بود که باید از مسیر استان مرکزی، لرستان و خوزستان صورت میگرفت، اما دوستان در این قضیه یک دید واقعبینانه داشتند که در عمل هم تشویق شد و آن اینکه واقعیت غیر قابل انکار این بود، اگر نبود نهضت الهی حضرت امام (ره) و فداکاری ایثارگران و شهدای عزیز، این گونه ملت ایران پایدار و سرافراز باقی نمیماند، بنابراین تصمیم گرفتیم که تجلیل زیبایی از نقش امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی در کنار مزار شهدا انجام دهیم.
دختر سه سالهای که بهانه ضریح را گرفت
-در ساوه در بدو ورود از آزادراه و در حالیکه هنوز جمعیت متراکم نشده بود اعضای کاروان خودرو پژویی را رؤیت کردند که آقا و خانم در صندلیهای جلو و طفلی حدوداً 2 تا 3 ساله در صندلی عقب چسبیده به شیشه و رو به ضریح مطهر آن چنان گریه و بیتابی میکرد که توجه اعضای کاروان را به خود معطوف و به واقع متأثر کرد. با استفاده از سیستم صوتی از پدر این طفل معصوم خواستم کودک را به ما بدهد تا کنار ضریح ببریم. ... به محض آغوش گرفتن کودک و انتقال آن به داخل ضریح مطهر، آرام گرفت و با ادب وصف ناپذیری ضریح مطهر را بوسید، بدون اینکه احساس غریبی از محیط و اطرافیان غریبه به او دست داده باشد و با وجود اینکه مدت قابل توجهی طول کشید تا پدر او از لابهلای جمعیت کثیر استقبالکنندگان برای تحویلگرفتن فرزندش به خودروی حامل ضریح مراجعه کند، هیچگونه بیتابی نمیکرد و پس از تحویل به پدر نیز تا مسافت قابل توجهی نگاه صرف به ضریح و با تکان دادن دست اوج ادب و عشق درونی را به نمایش گذاشت.
معلولی که به واسطه ضریح شفا میگیرد
حدود ساعت ۴ بامداد فردی به کاروان مراجعه و خبر شفا گرفتن فرزند معلول خود را اعلام کرد، به طوری که اظهار داشت به دلیل دور افتاده بودن روستا با موتور به سمت مسیر کاروان حرکت کردم و در وسط راه موتور خراب شد، به ناچار در یکی از روستاهای مسیر موتور را رها و با پای پیاده به سمت جاده و همراه با کاروان تا بروجرد حرکت و ذکر توسل و راز و نیاز داشتم که اواخر شب در برگشت به روستا متوجه شدم که فرزند معلولم شفا گرفته و اصرار میکرد: «بابا برو همان جایی که بودی!» بنابراین مجدداً خود را به کاروان رسانده بود.
حضور سراسر شور پیرمرد موتور سوار و یا حسین گویان ۲۷ کیلومتری خانم بروجردی
پیرمرد راکب موتور و همسرش از حوالی زالیان تا بروجرد را در هوای سرد به طوری که خانم با دو دست به سرزنان و یا حسینگویان و مرد در ترافیک بسیار سنگین و خطرناک با کثرت موتورسواران و خودروهای در حال تردد، با یک دست به فرمان موتور و با دست دیگر به سرزنان و گریههای بیتابانه کاروان را همراهی کرد.
#پایانقسمتسوم
#اینروایتِشیرینادامهدارد🕌🌿
.
🕌#ناگفتههاییازانتقالضریحامامحسینعازقمتاکربلا
#قسمت_چهارم
روزهایی که ضریح اباعبدالله(ع) شهر به شهر در ایران میچرخید تا در حرم مطهر ایشان نصب شود، هزاران ایرانی کنار خودروی حامل ضریح مطهر حلقه میزدند، به پنجرههای نقرهای خیره میشدند، اشک میریختند و با چشمان پرحسرت ضریح نورانی مولا را بهسوی کربلا بدرقه میکردند. همه میدانستند که طراح و مجری ساخت این ضریح یک هنرمند نامآشنای ایرانی است؛ استاد محمود فرشچیان که افتخار بزرگ ما ایرانیهاست. کسی که نقاشیهایش آوازه جهانی پیدا کرده و تابلوی «عصر عاشوار»ی او یکی از نمادهای محرم و روزهای عزای سیدالشهدا(ع) شده. چهره ماندگاری که در یک خانواده مذهبی رشد کرده و ارادتش به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) مثالزدنی است.
اجازه دهید گفتوگویمان را از ساخت ضریح حضرت امام حسین(ع) شروع کنیم. چه شد که این کار به شما پیشنهاد شد؟
سال ۸۵ نامهای از طرف هیات محترم امنای قم بهدستم رسید که در آن نوشته بودند بهدلیل اینکه کار ساخت ضریح مطهر حضرت علی بن موسیالرضا(ع) را بهشکل بسیار خوبی انجام دادهاید، از شما دعوت میکنیم طرحی برای ضریح حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ارائه دهید. خیلی خوشحال شدم و در کمتر از پنج ماه، شش طرح متفاوت ارائه دادم و برای آنها فرستادم. آن طور که شنیدم برای ساخت ضریح امام حسین(ع) طرحهای مختلفی ارائه شد و وقتی آنها را بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که کار را بنده انجام دهم. به همین دلیل دوباره با من تماس گرفتند و برای انجام کار دعوتم کردند. به همین دلیل طرحهایی را که انجام داده بودم دوباره بررسی و در نهایت یکی از آنها را بر اساس اصول اجرایی بهاندازه کامل طراحی کردم. اینگونه بود که کار ساخت ضریح امام حسین(ع) شروع شد.
ضریح فعلی حضرت سیدالشهدا(ع) چه ویژگیهایی دارد؟
ضریح حضرت به هیچ عنوان شباهتی با ضریحهایی که تا بهحال کار شده ندارد. ضریح فعلی شش چراغ دارد که برای ششگوشه ضریح طراحی شده و آیه مبارکه «الله نورالسماوات و الارض» روی آن مشبک شده و از درون آن نور سبز رنگ زیبایی پرتوافشانی میکند که شکوه و جلال ضریح مطهر را دوچندان میکند.
زمان شروع کار یا قبل از آن ذکر یا توسلی هم به امام داشتید؟
همیشه قبل از شروع کارهایم وضو میگیرم. طبیعی است که برای ساخت ضریح هم این کار را انجام دادم. این کار بخشی از ایمان من است. من در خانوادهای مذهبی و تاجر بزرگ شدهام. مادرم زنی روشنفکر و مذهبی بود. در خانه ما همیشه مجلس روضهخوانی برقرار بود و در بیشتر مناسبتهای مذهبی برنامه داشتیم؛ مادر مرحومم هر زمان که نام امام حسین(ع) میآمد بدون اختیار اشک از چشمانش سرازیر میشد. یادم هست در مراسمی که برای تولد حضرت گرفته بودیم با اینکه مداح مولودی میخواند باز مادرم گریه میکرد. یک نفر به مادرم گفت خانم دارد مدح میخواند؛ روضه که نمیخواند! چرا گریه میکنی؟ مادرم گفت شما نمیدانید که چه در وجود من میگذرد. نمیدانم چه چیزی در دلش میگذشت که در هر حالتی اشک از چشمانش جاری میشد. مادرم از نظر ارادات به ائمه اطهار(علیهمالسلام) حال و هوای خاصی داشت.
موضوع دستمزد یک میلیارد تومانیای که میگفتند شما به حرم امام حسین(ع) هدیه کردهاید چه بود؟
چنین چیزی نبوده. خودشان میدانستند که نباید چیزی بدهند و من میدانستم چیزی نباید بگیرم. از اول هم شرط کرده بودم که چیزی نمیگیرم.
تربت امام حسین(ع) و بوی عطر خاص آن
در نزدیکی مرقد مطهر ، تربتی که بدان دست یافته شد از بوی عطر خاصی برخوردار بوده و از آنجا که زمین در عمق، مرطوب و گـِلی بود ، تربت به دست آمده، حالت گـل یا اصطلاحا در عربی ( طین ) بود که هیچگونه ناخالصی و ماسه در آن دیده نمیشد که از بوی عطر خاصی برخوردار بود که این ویژگی و بوی عطر در تربت و یا خاک دیگر بخشهای این مکان ، وجود نداشت.
*ماجرای دستفروش و بیمهنامه حسین(ع)
یک روز در قم یک دستفروش به نام «مش قاسم» با یک پراید تصادف میکند، به طوریکه به هوا پرت میشود و بعد به شدت پخش بر زمین میشود، افرادی که این صحنه را مشاهده میکنند به گمان اینکه فرد مرده است به سمت او میروند، اما در کمال تعجب میبینند «مشهدی قاسم» سالم است و زخمی بر نداشته است، درحالی که شیشه پراید خرد شده بود.
وقتی «مش قاسم» حیرت حضار را میبیند، برگهای را نشان میدهد و میگوید: «من بیمه امام حسین(ع) هستم و این بیمهنامهام هست، دیروز مبلغی برای کمک به ساخت ضریح جدید سیدالشهدا دادم، من بیمه آقام هستم!».
#پایانقسمتچهارم
#اینروایتِشیرینادامهدارد🕌🌿