۲۱ مهر ۱۳۹۷
کاش کوفه ،
نقطه ختم مصیبت بود.
کاش شهرى به نام شام در عالم نبود. کاش در بین کوفه و شام ،
منزلى به نام نصیبین نبود و سجاد ع
در این منزل با غل و زنجیر
از مرکب
فرو نمى افتاد.
کاش در بین کوفه و شام قریه اى به نام اندرین نبود و اهالى و ماموران ،
شب را تا صبح با شادى و طرب و خواندن و نواختن و شراب نوشیدن ، آتش به دل کاروان نمى زدند.
کاش منزل عَسقلان ى در کار نبود و دخترکى از مرکب نمى افتاد و
زیر دست و پاى شتران نمى رفت و
با مرگش جگر تو را نمی گداخت.
کاش راه اینقدر طولانى نبود.
کاش هوا اینقدر گرم نبود،
کاش در منازل بین راه ، دشمن ،
شما را در ظل آفتاب ، رها نمى کرد
تا تو ناگزیر شوى سجاد ع
بیمار را در زیر سایه شتر بخوابانى و کنار بسترش
اشک بریزى و بگویى :
چه دشوار است بر من ،
دیدن این حال و روز تو...کاش
سهم هر کدام از اسیران در شبانه روز
یک قرص نان نبود
تا تو ناگزیر نشوى نانهایت را به کودکان ببخشى و از فرط ضعف و گرسنگى ،
نماز شبت را نشسته بخوانى.
و باز همه این مصائب ، قابل تحمل بود اگر شهرى به نام شام در عالم نمى بود.
کوفه اى که ،
زمانى مرکز حکومت پدرت بوده است ، جان تو را به آتش کشید،
شام با تو چه خواهد کرد؟؟!
الشام...
الشام
الشام
@syed213
۲۱ مهر ۱۳۹۷
1350758_867.mp3
23.96M
میاد خاطراتم جلوی چشام...
من اون خستگی تو راهو میخوام...
میخواستم مثل اهلبیت حسین (ع)...
با اهل و عیالم دوباره بیام...
🎙 #حاجمیثممطیعی
@syed213
۲۱ مهر ۱۳۹۷
۲۲ مهر ۱۳۹۷
۲۲ مهر ۱۳۹۷
۲۲ مهر ۱۳۹۷
#کلام_امیرالمومنین_ع
#آزمایش_بامهلت_دادن
✍🏻خداوند هيچ ڪس را بہ چيزے همانند مهلت دادن بہ او، آزمايش نڪرده است.
📚 نهج_البلاغه_حكمت 116
@syed213
۲۲ مهر ۱۳۹۷
۲۲ مهر ۱۳۹۷
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
مآمےرویم
این شمــا و این
انقلابے کِه #خون ما #بَھآیش شد ♥️
زمانہ غریبے است
راه #شھدا خلوت است
وبزرگراه هایـشان پر تــرافـیـکـ🚙 😔
#شرمندهشھداییم
🌷🌷
@syed213
۲۲ مهر ۱۳۹۷
19.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ما_توانستیم
✨سخنرانی روشنگرانه #دکتر_حسن_عباسی
🙏🏻 حتما ببینید و با دوستان خود به اشتراک بذارید...
@syed213
۲۲ مهر ۱۳۹۷
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_شصت_و_چهار
#فصل_چهارم_کتاب
#مصطفی_آینهای_صیقلخورده
#از_زبان_برادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹 بالاخره شهادتش را همه فهمیدند. روزهایی که گذشت چیزی فراتر از از روزهایی سخت بود. 😔
🌹 اینکه تو برادرت را از دست داده باشی، اما مجبور باشی محکم بایستی و به اطرافیانت روحیه بدهی و حواست باشد که اشکت را کسی نبیند، کار سختی است.😔
🌹 فقط خدا میداند آن روزها به من چه گذشت. شبها به عشق دیدنش چشم روی هم میگذاشتم.💕
🌹یک شب بالاخره به خوابم آمد. 😍داشت میرفت عملیات. قیافهاش تقریبا شبیه عکسی بود که داشت سربند میبست.
🌹 زیرلب یک شعر را زمزمه میکرد، اما صبح هرچه فکر کردم فقط یک بیت از کل شعر یادم بود: «از سایهسار نام تو راهی به جا نمیبرم / آری خود تو میشوم تا از خودم رها شوم»
🌹 هر چه در اینترنت گشتم، نتوانستم ادامهی شعر را پیدا کنم، برای همین ادامهاش را خودم از زبان مصطفی گفتم:
از سایه سار نام تو راهی به جا نمیبرم
آری خود تو میشوم تا از خودم رها شوم
من جیرهخوار سفرا و تو حافظ آلعلی
از برکت وجود تو حافظ زینب میشوم
از خشکی لبهای تو سیراب معرفت شدم
آقا اگر رخصت دهی غمخوار زینب میشوم
راهی نمانده تا شوم قربانی راه حسین
جانم اگر قابل شود فدای زینب میشوم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
۲۲ مهر ۱۳۹۷