eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
812 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
از یتیمی در شیرخوارگاه تا غربت در گلزار شهدا آقای نویسنده می‌گوید قصه زندگی این دو برادر اگرچه متاسفانه آنچنان شناخته شده نیست، اما حرف‌های زیادی دارد: «تهران ۲۴ شهید بهزیستی دارد و شهرهای دیگر هم هرکدام تعدادی شهید دارند. این یعنی رشادت بچه پرورشگاهی که غم نداشتن پدر و مادر هم همیشه اذیتش می‌کند. وقتی می‌گوئیم جنگ ما مردمی بود یعنی همین. همه عشق ما این بود که وقت مرخصی برویم پیش پدر و مادرهایمان. اینها ولی مرخصی‌ها را باز برمی‌گشتند پرورشگاه و از آنجا دوباره اعزام می‌شدند به جبهه. اینها نه از سر نا امیدی و فرار کردن از بی پناهی آمده بودند، که به قول ثاقب اگر پدر و مادر نداشتند، شرافت که داشتند و پای همان شرافت ایستادند. آنها آن زمان هم می‌دانستند که این زخم‌ها و جراحت‌ها فردا برایشان دردسر خواهد شد.» 🌿🌿🌿🌿🌿 اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شب‌های جمعه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!* بسیج شجره طیبه ای است که عاشقان و دلباختگان آن ، نام و نشانی در گمنامی یافته اند
محمدمهدی پسر بزرگ شهید ثابت، ساعاتی قبل از شهادت پدر
دو برادر بودند؛ ثابت و ثاقب. بی نام آمدند و با نشان رفتند. در زمین ریشه زدند، ثابت شدند و در آسمان، فروزان و ثاقب. به دنیا آمدند، باهم. آن زمان که یک سبد به اندازه قدشان بود، نمی دانم پدر یا مادرشان آن ها را پشت در پرورشگاهی رها کرد. قد کشیدند و پرورش یافتند. آن قدر متعالی و بزرگ شدند که به خط مقدم جبهه رسیدند. امان از دشمن بریدند و دشمن امانشان نداد. دو برادر، ثابت و ثاقب، مجروح شدند اما نفس کم نیاوردند و تا پایان جنگ ماندند و چون دیگر راست قامتان، شهید زنده، نام گرفتند. ثاقب زودتر رخت از دنیا بست و آسمانی شد(1377) و ثابت هم چند سال بیشتر تاب برادر نیاورد و جاویدان شد(1385). دو برادر بودند؛ روزگاری ماندن در زمین را تاب نمی آورند و شاید گریزان از مردمان بودند اما حالا یک جهان به احترامشان تعظیم می کند. ریشه دارند تا پایان تاریخ و استوارند تا ابدیت. برادران ثابت و ثاقب شهابی نشاط سال 1343 دیده به جهان گشودند. پس از گذران زندگی در بهزیستی، با آغاز جنگ تحمیلی رهسپار جبهه شدند و هر دو به مقام جانبازی نائل آمدند.
شهید ثاقب شهابی نشاط در جبهه
ثاقب در سال ۱۳۷۷ و ثابت در سال ۱۳۸۵ بر اثر جراحت‌های جانبازی به شهادت رسیدند
3181374.mp3
10.61M
پدر و مادر نداریم ،شرف که داریم حتماً گوش کنید📼
مدارک بنیاد شهید نشان می دهد «شهید ثابت شهابی نشاط»: سال 61 در منطقه خرمشهر بر اثر موج انفجار از ناحیه کل بدن همان سال در منطقه سومار بر اثر اصابت تر کش از ناحیه سر و تیر به پا سال 62 در منطقه پنجوین بر اثر اصابت ترکش و موج انفجار از ناحیه دست ها و همان سال، در منطقه سومار بر اثر موج گرفتگی و ناراحتی قلبی سال 65 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه پا، کمر و پشت و 25 روز بعد، در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه پای چپ و سر و نیز موج انفجار و شکستگی جمجمه و شیمیایی از ناحیه کل بدن مجروح شده و حالا عجیب است که بنیاد شهید در این 12 سال از پذیرش اسناد احراز جانبازی صادره از سوی خودش هم سر باز زده و اسم این عزیز را به عنوان شهید ثبت نکرده و فقط به عنوان مجروح جنگی میدانند.
در سخت‌ترین شرایط زندگی هم می‌شود آرمان و دلخواسته‌های بزرگ داشت؛ مثل اینکه بین میلیون‌ها ایرانی در سالهای جنگ هشت ساله، آرمان یک جوان بزرگ شده پرورشگاه این باشد که برای دفاع از انقلاب و وطنش پا پیش بگذارد. آن وقت می‌شود غمِ نداشتن سایه مهربان پدر و مادر و خانواده، و نگاه سنگین آدم‌ها و حرف و حدیث‌ها را هم به جان بخرد که می‌گویند: «رفتن و ماندن این‌ها که فرقی ندارد؛ این بچه‌ها که گریه کُن ندارند؛ کسی منتظر آنها نیست؛ اصلاً نکند اینها را به اجبار می‌فرستند جبهه و.." شاید حماسه این مردها باشکوه‌تر از همه جوان‌هایی بود که خانواده و پشت و پناهی داشتند؛ بزرگ‌تر از جوان رزمنده‌ای که پیش همسایه و دوست و آشنا هم محترم و عزیز بود؛ که وقت اعزام به جبهه مادرش با چشمانی خیس و عشقی مادرانه برایش کوله پشتی می‌بست و پدر، او را از زیر قرآن رد می‌کرد و پشت پایش کاسه‌ای آب و گل محمدی می‌ریخت تا زودتر به خانه برگردد. شهیدان «ثاقب و ثابت شهابی نشاط» دوقلوهای پرورشگاهی بهزیستی در دهه چهل، قصه غریبی دارند که حتی در میانه مستندها و کتابهای مطرح زندگینامه شهدا مهجور مانده‌است. غریب‌تر اینکه نام "ثابت" به واسطه پرورشگاهی بودن و قوانین خاص آن زمان، در پیچ و خم‌های اداری بنیاد شهید حتی به عنوان شهید دفاع مقدس ثبت نشده است.
عزیزان ختم صلوات داریم به نیت شفای همه بیماران...مخصوصن یکی از رفقای سید ابراهیم ک فرزند شهيد هستن و الان بیماری سختی دارن وحالشون خوب نیست... لطفن هر کس میتونه تو این ختم شرکت کنه تا هر چه زودتر شفا بگیرن ان شاالله.. ۱۴ هزار صلوات هدیه به ۱۴ معصوم تعداد صلوات ک میفرستید رو به آیدی زیر بفرستید @bi_garar تا يه هفته هم فرصت داريد ك بفرستيد ولي هرچه زودتر بهتر...🙏❤️
شهید عطایی فقط کار فرهنگی انجام نمی‌داد... بلکه کارهای خیر هم انجام می‌داد و من سعی می‌کردم همیشه همانند یک همسنگر در کنار وی باشم؛👌 مرتضی بیش از 20 بار به کربلا رفت؛ تمام فامیل با ما یک‌بار کربلا آمده‌اند☺️و اربعین‌ها نیز یک کاروان از مردان فامیل جمع می‌کرد و به کربلا می‌رفتند، حتی اگر کسی هزینه سفر نداشت، خودش پرداخت می‌کرد...🌱 نزدیک اربعین گذرنامه‌ها را جمع می‌کرد و کلی هزینه و تلاش می‌کرد تا همه بتوانند به کربلا برسند. کارهای فرهنگی تنها مختص بسیج نبودواین فعالیت‌ها به داخل خانواده نیزاشاعه پیداکرده بود🍂 ابوعلى این عکس رو خیلی دوست داشت. روز اول آبان [ #روز_تاسوعا] که سید [مصطفى صدرزاده] شهید شد🕊، سه روز بعد این عکس رو گرفت. می‌گفت: سه روز بعد از شهادت سید، این لباس به دستم رسید و همه تعجب کردند.❗️ #شهيد_مدافع_حرم مرتضى عطايى 🌹 @syed213