#خاکریز_خاطرات😉
#راحت_بخواب😴😴
از جبهه برگشته بود.حدود ساعت دوی نصف شب رسیده بود خانه.
خستگی راه یک طرف،سرمای هوا هم طرف دیگر، ولی باز هم حسن دلش نیامده بود من و مادرش را از خواب بیدار کند.همان جا پشت در نشسته بود تا اذان صبح.با تعجب پرسیدم:(خب چرا در نزدی؟!!!)گفت:(به خودم اجازه ندادم شما رو از خواب بیدار کنم،صبر کردم برای اذان صبح که بیدار می شید در بزنم .)
شهید حسن آقاسی زاده شعرباف
یادش با #صلوات
منبع :کنگره سرداران و ۳۲۰۰۰ شهیداستان های خراسان.
@syed213