eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
818 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 💎 از همان موقع با دایی حسین‌اش مسابقه شطرنج می داد. 💎 دایی حسین هم خیلی جدی با او بازی می‌کرد. 💎 هر وقت ما خانه‌شان بودیم یا آن‌ها پیش ما بودند، بساط شطرنج هم به راه بود. 💎 همین یک انگیزه شد تا مصطفی خیلی جدی دوره‌های آموزش شطرنج را بگذراند.👏 💎 آن‌قدر پیگیر بود که تنها به یادگرفتن بسنده نمی‌کرد و حتما باید توی مسابقات شرکت می‌کرد و مقام می‌آورد.😊 ◀️ دو سالی شمال ماندیم و بعد راهی "کهنز" شهریار شدیم. ◀️ طبقه دوم یک ساختمان دو طبقه، خانه‌ای دو خوابه خریدیم. ◀️ منطقه‌ای که در آن ساکن شدیم، بیشتر دست "خانواده‌های سپاه" بود. ◀️ همان روزها، پدر، مادر و خواهرهای آقامحمد به همراه برادرش آقا حسن و خانواده‌اش و بچه‌ها هم ساکن شهریار شدند.💕 🔸 با آقای بهرامی و نصیری در مسجد آشنا شد. 🔸 جاذبه اخلاقی این دو نفر آن‌قدر برای مصطفی بالا بود که سریع جذب بسیج شد. 🔸 هر چقدر که بیشتر می‌گذشت فعالیت های بسیج برایش جدی‌تر می‌شد. 🔸بچه جسوری بود.👏 🔸توی یکی از اردوهای بسیج، مسئولشان حاج آقا نصیری نارنجکی را نشان بچه‌ها می‌دهد و می‌گوید: «کی می‌تونه اینو پرت کنه؟»❓ 🔸 مصطفی هم با اعتماد به نفس بالا و خیلی جدی با ته‌مانده لهجه خوزستانی می‌گوید: «اجازه می‌دید مو بزنوم؟»😊✋ 🔸 حاج آقا نصیری که از جسارت و لهجه مصطفی خوشش آمده بود، نارنجک را دستش می‌دهد.😊 🔸 از آن‌جا به بعد حاج آقا نصیری به مصطفی مسئولیت‌های مختلف می‌داد.👏 🔸 همین باعث شد که در آن‌جا ماندنی شود. 🔸 هر چقدر بزرگ‌تر می‌شد، مدام از پدرش درباره فعالیت‌های سپاه و اتفاقات جنگ می‌پرسید. 🔸 خیلی دلش می‌خواست در زمان جنگ حضور داشت و آن را تجربه می‌کرد.😔 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار_مجموعه مدافعان حرم_انتشارات روایت فتح @syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
#خاطرات_رهبر_انقلاب #قسمت_پنجم در مورد بازی کردن پرسیدید. بله بازی هم می‌کردیم، منتها در کوچه بازی
من خودم شخصا جوانیِ بسیار پُر هیجانی داشتم. هم قبل از انقلاب، به خاطر فعالیت‌های ادبی و هنری و امثال اینها، هیجانی در زندگی من بود و هم بعد که مبارزات در سال ۱۳۴۱ شروع شد که من در آن سال، بیست و سه سالم بود. طبعا دیگر ما در قلب هیجان‌های اساسی کشور قرار گرفتیم و من در سال چهل و دو، دو مرتبه به زندان افتادم. بازداشت، زندان، بازجویی.... می‌دانید که اینها به انسان هیجان می‌دهد. بعد که انسان بیرون می‌آمد و خیل عظیم مردمی را که به این ارزش‌ها علاقه‌مند بودند و رهبری مثل امام "رضوان‌الله‌علیه" را که به هدایت مردم می‌پرداخت و کارها و فکرها و راه‌ها را تصحیح می‌کرد، مشاهده می‌نمود، هیجانش بیشتر می‌شد. این بود که زندگی برای امثال من که در این مقوله‌ها، زندگی و فکر می‌کردند، خیلی پرهیجان بود، اما همه اینطور نبودند. آن‌وقت گاهی بزرگ‌ترهای ما _یعنی که در سنین حالایی من بودند_ چیزهایی می‌گفتند که ما تعجّب می‌کردیم چطور اینها اینطور فکر می‌کنند؟ حالا می‌بینیم نخیر، آن بیچاره‌ها خیلی هم بی‌راه نمی‌گفتند. البته من خودم را به‌کلی از جوانی منقطع نکرده‌ام. هنوز هم در خودم چیزی از جوانی احساس می‌کنم و نمی‌گذارم که به آن حالت بیفتم. الحمدلله تا به حال نگذاشته‌ام و بعد از این هم نمی‌گذارم... @syed213
✨ فرازی از وصیت‌نامه #شهید_مصطفی_صدرزاده #قسمت_ششم @syed213
#وصیت_نامه #شهید_مصطفی_صدرزاده #قسمت_ششم @syed213
✅ بهترین و آسونترین راه ! 💠🌹❓➖💥 پناهیان... ⁉️ من نمیدونم چرا بعضیا زود با خدا پسرخاله میشن!!! 😘😐 وقت نماز که میشه میگن: خدایا فعلا ندارم!! 😩😣😩 ببینم مگه فوتباله که هر وقت حال داشتی بری سراغش!!! ⁉️ به نظرتون چرا خدا خواب نازنین و دلنشین تو رو صبح‌ها بهم زده...؟ ✨ الله اکبر الله اکبر... 📢⏰ ...بلند شو بخون! ✅خب معلومه! چون خدا می‌خواد حالتو بگیره!! 🌹 اما طرف میگه هر موقع حال پیدا کردم نماز می‌خونم!!!😳 🔴💢👆 ⭕️ حواست هست؟! نماز که برای حال کردن نیست! اتفاقا باید هوای نفستو با# نماز بزنی داغون کنی... ✅✅✅ ❤️ آخ فدای این خدا بشم با دینش ... ✅ خدا پیشنهاد نمیکنه مثل مرتاض‌های هندی بری روی میخ‌ها بخوابی یه هفته یه ماه تا رشد پیدا کنی... ➖➖➖➖ می‌فرماید نمی‌خواد روی میخ بخوابی که میخ‌ها توبدنت فرو بره و آخ نگی تا همه‌ی قدرت‌ها رو بهش برسی! 💥💥💥💥 اگه میخوای با مبارزه کنی "سر مبارزه کن..." 👆❗👆💥💥خیلی مهم! 😔 جوونه میاد میگه من هر چی سعی میکنم نمی‌تونم چشمم رو کنترل کنم!!! 😔 اون یکی میگه من نمی‌تونم زبونم رو کنترل کنم! ✅ خوب توجه کنید: هرکی هرچی رو میگه نمی‌تونم ، بخاطر این هست که: ✨"یه کاری رو می تونسته انجام بده و نداده"✨ 💥و اون کار، این بوده که به وقتش بلند شه بگه "الله اکبر"......💥 🌺🌺🌺🌺🌺 @syed213
به نام خداوند مهربانی ها🌱🌸 شبهات 🌹👇 1️⃣ترس از فحش و کنایه و ...برای کردن پاسخ:اولا گناهکار باید از نافرمانی خدا بترسد نه ما😉 دوما طبق قرآن چهار بلا هست که سر همه پیامبران اومده : کتک، فحش،آزار و اذیت، مسخره شدن پس چیز جدیدی نیست که ما آنقدر ازش می ترسیم😬😬 2️⃣مردم از ما ناراحت میشوند پاسخ:اگر در جامعه بیمار داشته باشیم، آنها را درمان نمی کنیم که یک وقت ناراحت نشن؟؟😳 معلومه که نه ، درمان بیمار ضروری و فوری هست💊💉 حتی اگه برای درمان نیاز به یک شربت تلخ باشه ☕️😖 👇👇👇👇 سلامت فرد و جامعه مهم تره ✅😉 دقیقا این قضیه برای صدق می کنه☺️😉 3️⃣کار از کار گذشته دیگه دیر شده پاسخ: وقتی کسی داره تو دریا غرق میشه ، آیا میگیم ولش کن دیگه دیر شده کمکش نکنیم؟؟؟😳😂😂 یا مثلا یه مجروحی افتاده گوشه خیابون خیلی وضع وخیمی داره بعد ما ببینیمش بگیم :ولش کن این دیگه کارش تمومه 😳😬 نه همچین چیزی محاله😊 پس😉👇 ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه هست 4️⃣خواهی نشوی رسوا ، همرنگ جماعت شو پاسخ: حرف قرآن ، حرف عاشورا : خواهی نشوی همرنگ ، رسوای جماعت شو این پیام رو منتشر کنید...🌹🌹