سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 براى انسان عیب نیست که حقش به تأخیر افتد. عیب آن است که چیزى را که حقش نیست بگیرد. 📒
✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۶۶ نهجالبلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻
🔺 امام(علیه السلام)این سخن حکمتآمیز را در پاسخ کسى مىگوید که از آن حضرت پرسید: "چرا شما در گرفتن حق خود در امر امامت شتاب نکردید؟"
امام(علیه السلام) در پاسخ مى.فرماید: «براى انسان عیب نیست که حقش به تأخیر افتد. عیب آن است که چیزى را که حقش نیست بگیرد»
✨ البته شک نیست که تأخیر امام(علیه السلام) در مسئله امامت ـ که از یک سو #نص_رسول_اکرم(صلى الله علیه وآله) بر خلافت آن حضرت در داستان #غدیر و غیر آن بود و از سوى دیگر #افضلیت آن حضرت نسبت به تمام صحابه که جاى انکار براى هیچ فرد منصفى نیست ایجاب مىکرد که آن حضرت #خلیفه_بلافصل_پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد ـ بدین رو بود که آن حضرت حق خود را در مسئله امامت که در واقع حق مسلمانان است مطالبه کرد؛ اما مخالفان دست به دست هم دادند و او را از رسیدن به آن حق محروم نمودند، بنابراین ایراد کسانى که مى گویند: «امامت حق شخصى نبود که حضرت از آن چشم بپوشد، بلکه حق مردم بود و تأخیر در مطالبه چنین حقى روا نیست» پاسخش روشن است و آن این که تأخیر مزبور در واقع از ناحیه امام(علیه السلام)نبود، بلکه از ناحیه کسانى بود که سال ها براى رسیدن به آن نقشه ها کشیده بودند و حتى زمانى که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مىخواست در آستانه وداع با دار دنیا #نامهاى بنگارد و این حق را #تثبیت کند آنها #مانع شده و نسبت هاى بسیار ناروایى به ساحت قدس پیامبر(صلى الله علیه وآله)دادند که داستان اسفانگیزش در تمام کتاب هاى اهل سنت و شیعه آمده است.
🔹 مقایسه این دو با یکدیگر (تأخیر حق و گرفتن ناحق) و ترجیح اول بر دومى کاملاً روشن است، زیرا گرفتن #ناحق #گناه_قطعى است در حالى که تأخیر حق چه شخصى باشد و از ناحیه خود انسان تأخیر بیفتد و چه حق مردم باشد و از ناحیه دشمنان به تأخیر افتد، چیزى نیست که بر انسان عیب به شمار آید.
🔸 در نامه ۲۸ از نامههاى امام(علیه السلام) نیز جمله اى شبیه این جمله حکیمانه گذشت؛ حضرت در پاسخ معاویه که گفت: "تو را همچون شترى که افسار زده بودند و مى کشیدند براى بیعت بردند"، فرمود: «به خدا سوگند تو مىخواستى با این گفتارت مرا نکوهش کنى; اما ناخودآگاه مدح کردى و ثنا گفتى. مىخواستى رسوا کنى و خودت رسوا شدى. براى یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و یقینش آمیخته با شک نگردد».
💠 سید بن طاووس(رحمه الله) در کتاب کشف المحجة از رسائل مرحوم کلینى نقل مىکند که امیرمؤمنان على(علیه السلام) به درخواست جمعى از مردم نامهاى درباره مسائل مربوط به خلافت پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مرقوم داشت؛ نامهاى بسیار طولانى و پرمعنا و روشن و شفاف و دستور داد براى رفع هرگونه ابهام در این مسئله، آن را در هر روز جمعه در برابر مردم بخوانند و ده نفر از یاران سرشناس و معروف و باشخصیت بر آن گواهى دهند، در ضمن آن نامه همین جمله مورد بحث آمده است.
🔺 سزاوار است کسانى که مىخواهند به اعماق مسئله خلافت برسند و پى به کارهاى ناروایى ببرند که در این زمینه پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله)انجام شد و مظلومیت على(علیه السلام) را دریابند این نامه را به دقت بخوانند تا بدانند چگونه گروهى هماهنگ حق را از مسیرش منحرف ساختند و مسلمانان را به چه شکلى گرفتار کردند.
@syed213