eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
35.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
655 ویدیو
83 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ماجرای جمشید و مریم 🖌دکتر مصباح‌الهدی باقری کنی چهار سال پیش در ایام درگذشت خانم مریم میرزاخانی، یادداشتی شخصی برای خودم و چند تا از بچه های مرکز رشد نوشتم که البته چند ماه بعد اون رو به روز کرده و متناسب با برخی وقایع اون روزها،منتشر کردم.اما این روزها به چندین مورد برخوردم که هنوز هم اون یادداشت و اون نگاه رو،حاکم و البته مخل مسیر اثرگذاری و تعالی آدمها و مملکت در نظام علمی می‌دونم.طراحی مسیر درست، مرد عمل با ایده تحول می‌خواد ،که متاسفانه بیشتر کارگزاران حداکثر مرد اداره وضع موجودند.دوست داشتین نگاهی بیاندازین: https://www.mashreghnews.ir/news/802079
✨تبخیر تسهیلات بانکی و مسئله عدالت یکی از مباحثی که در حوزه تسهیلات بانکی مطرح است، نحوه برقراری عدالت تسهیلاتی است. پرسش این است که چگونه می‌توان تسهیلات بانکی یا همان وام را به صورت عادلانه توزیع کرد؟ یک نگاه که می‌توان آن را نگاه برابری‌محور خواند، می‌گوید همه اشخاص حقیقی و حقوقی باید از تسهیلات بانکی بهره‌مند شوند. به عبارت دیگر، فی‌المثل اگر شبکه بانکی سالانه ۲ هزار همت تسهیلات پرداخت می‌کند، عدالت آن است که به هر یک از ۸۵ میلیون جمعیت ایران، حدود ۲۴ میلیون تومان وام پرداخت شود. نتیجه چنین نگاهی البته روشن است. متخصصان حوزه آب می‌گویند بارش زیر ۵ میلیمتر عموما تبخیر می‌شود. یعنی نمی‌توان چنین آبی را تجمیع کرد و برای بهره‌برداری رویش حساب کرد. فرجام نگاه برابرمحور به توزیع تسهیلات هم تبخیر تسهیلات است. منابع مالی چون محدود است، اگر به وسعت زیاد توزیع شود، انباشت نخواهد شد و به کاری نخواهد آمد. طرفداران این رویکرد، عباراتی نظیر ضرورت پرداخت وام به جاماندگان از تسهیلات را زیاد به‌کار می‌برند. پرسشی که اینجا پیش می‌آید این است که اگر این رویکرد را نپذیریم، آیا تخصیص تسهیلات صرفا به بخشی از جامعه با توجیه انباشت کافی سرمایه برای فعالیت موثر اقتصادی، بی‌عدالتی نیست؟ پاسخ این است که "بستگی دارد". اگر این تسهیلات به صورت رانتی و رفاقتی توزیع شود، یا هدف از اعطای تسهیلات، صرفا ارائه یک امتیاز به تسهیلات گیرنده باشد، دقیقا مصداق ظلم و محروم کردن آحاد جامعه از این امکان است. اما اگر تسهیلات بانکی، طبق برنامه توسعه و استراتژی صنعتی، به نقاطی هدایت شود که نقش لوکوموتیو را ایفا می‌کنند و واگن پیشرفت کشور را حرکت داده، رفاه همه ساکنان قطار یعنی همه مردم را بیشینه می‌کنند، این نه تنها ظلم نیست، بلکه عین عدالت است. تسهیلات بانکی جزو منابع عمومی کشور است و رهبر انقلاب می‌فرمایند منابع عمومی یا باید میان همه مردم توزیع شود، یا صرف پیشرفت کشور شود. ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند اگر عقلانیت از عدالت نفی شود، عدالت به نقیض خود مبدل می‌شود؛ یعنی ظلم! عدالت منهای عقلانیت -ظلم- را در اینجا می‌توان همان "تبخیر تسهیلات" دانست. اقتضای عقلانیت این است که تسهیلات بانکی طبق برنامه پیشرفت ملی توزیع شود. هنر دولت نیز این است که بین منافع خصوصی و منافع عمومی پیوند برقرار کند. یعنی فعالیت بخش خصوصی به نحوی هدایت شود که منافع عمومی بیشینه گردد و یکی از مهم‌ترین ابزارها برای این امر، تسهیلات بانکی است. دولت باید قبل از اینکه به توزیع تسهیلات فکر کند، نیازها و اولویت‌های ملی را شناسایی کرده و به فکر رفع نیازها و انجام ماموریت‌های اولویت دار در مسیر پیشرفت باشد. وقتی این نیازها و اولویت‌ها احصاء شد، باید همه ظرفیت‌ها در این جهت بسیج شوند که تسهیلات بانکی هم یکی از آنهاست. در این مقطع، تسهیلات بانکی به صورت مدیریت شده به شایسته‌ترین بنگاه‌هایی تخصیص می‌یابد که در جهت نیازها و اولویت‌های شناسایی شده، طبق برنامه دولت فعالیت می‌کنند. تجلی سه‌گانه حمایت، هدایت و نظارت در حوزه تسهیلات بانکی اینگونه است. @syjebraily
یادداشتی درباره کتاب روایت رهبری 🖋به قلم آقای سید بهمن رنجبر  بسم الله... کتاب روایت رهبری در حقیقت کتابی روایی-تاریخیه که میتونه قطعا برای اون دسته از دوستان و آشنایانی که چه علاقه به سیر تاریخی روند انتخاب رهبری دارن و چه ندارن و معتقدن دیکتاتوری صورت گرفته میتونه بسیار جذاب و مُبَیِّن بسیاری از مطالب ناگفته باشه. این کتاب بسیار قطور و سنگین و پر از مطلب و نکته و حاوی موضوعات متنوع و 573صفحه‌ای (اصل مطلب) یکی از نکاتی که باید حتما و حُکما از همون اول بهش دقت کرد اینه که تو پاورقی‌ها منابع رو دقیق و بدون کم و کاست نام میبره و میتونی خیلی راحت و بدون هیچ دردسر خاصی به اون منابع با آدرس دقیق رجوع کنی و حتی درمواردی که نویسنده احساس میکنه پیدا کردن منبع سخت میتونه باشه برای خواننده،خودش دست به کار میشه و اصل متن منبع رو یا تو پاورقی و یا تو دل متن میاره که قطعا میتونه جذابیت کتاب رو بیشتر کنه و بیشتر سوق بده به مطالعه بیشتر این کتاب. نکته بعدی در این کتاب استفاده از کلمات بسیار سبک و قابل فهم و کارشناسی شده و در گاهی موارد تخصصی هست که نشون دهنده ذوق و دقت نویسنده کتابه که الحق دست مریزاد داره. اما ظاهر کتاب که همونطور که میبینین تو این قطع و با این جلد و با جنس سخت کاغذ استفاده شده تو ذوق میزنه و عمر نگهداری کتاب رو کاهش میده و نیازمند حساسیت بالای خواننده نسبت به حفظ و نگهداری بیشتر و بهتر کتابه. یه نکته دیگه و ماقبل پایانی اینکه شما تو هیچ جای کتاب حس تکراری بودن مطالب بهتون دست نمیده و دائما در تلاطم کسب اطلاعات جدید از سیر تاریخی انتخاب قائم مقام و در نهایت انتخاب رهبر بعد حضرت امام هستین و تحت هیچ شرایطی حس کنجکاوی خواننده کاهش پیدا نمیکنه که هیچ،بلکه حتی بیشتر میشه. و اما نکته آخر اینکه کتبی که روایتگر تاریخ هستن اون هم بعد انقلاب و اون هم متقن و بدون اغراض سیاسی و جناحی خاصی نوشته شده باشن قطعا خیلی کمه که یکی از اون دست کتابها قطعا کتاب دقیق  هست که پیشنهاد میکنم حتما تهیه بشه و مطالعه بشه و نکته برداری بشه. https://www.instagram.com/p/CXZZJiHIwmY/?utm_source=ig_web_copy_link
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏هدف تحریم، برانگیختن نارضایتی عمومی بود و آمریکا از آن مسیر به این هدف نرسید. تجربه آبان ۹۸ اما نشان داد می‌توان برای دامن زدن به نارضایتی، روی ‎ حساب باز کرد. از این رو، جراحی نئولیبرال به تحریم‌های ناکام ضمیمه شد. ‏‎بچه‌های شیکاگو سربازان ایدئولوژیک واشنگتن در جنگ سرد بودند که از طریق دو بنیاد فورد و راکفلر بورسیه شدند، زیر نظر فریدمن تعلیم دیده، به شیلی اعزام شدند و فاجعه آفریدند. کلینتون در این سخنرانی از بنیادی تشکر می‌کند که از طریق آن، همان پروژه علیه اقتصاد ایران کلید خورده است. ان‌شاءالله به زودی مبسوط و مستند در این باره خواهم نوشت... @syjebraily
4_6015105477619223333.pdf
1.21M
🔹آذرماه 1400 نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران، سلسله‌نشست‌هایی را با عنوان «دانشگاه تمدن‌ساز» با هدف تبیین نقش دانشگاه در گام دوم انقلاب اسلامی و با محوریت بیانیه گام دوم رهبر حکیم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) برگزار کرد. از حقیر نیز دعوت شد که با موضوع اقتصاد بحثی ارائه کنم. ▫️این سخنرانی نهم آذرماه 1400 در مسجد دانشگاه تهران ایراد شد. ▪️متن کامل این سخنرانی را می‌توانید در شماره امروز فرهیختگان مطالعه فرمایید. @syjebraily
‏هیچ تفاوتی میان فعالیت اقتصادی یک مقام دولتی برخوردار از اطلاعات و اختیارات حاکمیتی، با اعطای اختیارات و اطلاعات حاکمیتی به یک فعال اقتصادی نیست. خروجی هر دو معادله فساد است و بلکه فساد حالت دوم بیشتر. ‏اقدام انقلابی مجلس درباره اتاق بازرگانی و تخصیص سهم ۳ در هزار معروف به توسعه زیرساخت‌های صادراتی ستودنی است، لکن کافی نیست. هم قانون اتاق باید اصلاح شده و رانت اطلاعاتی- اختیاراتی اتاق حذف شود، هم از تسری این رانت سیستماتیک به سایر حوزه‌ها تحت عنوان تنظیم‌گری ممانعت شود. @syjebraily
✨رقابت چه زمانی موجب افزایش کیفیت می‌شود؟ یکی از تجویزهای اقتصاد متعارف برای افزایش کیفیت محصولات، ایجاد رقابت است. می‌گویند مرزهای تجاری اگر برداشته شود و تولیدکنندگان داخلی و خارجی با یکدیگر رقابت کنند، طبیعتا چون مصرف‌کنندگان کالای باکیفیت را انتخاب خواهند کرد، تولیدکنندگان یا باید کیفیت را افزایش دهند، یا از بازار خارج شوند. منطق حاکم بر این ایده، کاملا صحیح است. اما سوال باید کرد که آیا این معادله که نتیجه رقابت، فشار بازار روی تولیدکننده برای ارتقای کیفیت است، همواره صادق است؟ پاسخ منفی است. رقابت تنها و تنها زمانی منجر به افزایش کیفیت می‌شود که تمامی تولیدکنندگان دسترسی یکسانی به عوامل تولید- به ویژه فناوری- داشته باشند. اگر یک تولیدکننده خارجی که دسترسی‌های آزاد به فناوری دارد، در رقابت با یک تولیدکننده داخلی محروم از فناوری قرار گیرد، فشار بازار به هیچ وجه موجب ارتقای کیفیت تولید داخلی نخواهد شد. نتیجه این رقابت، حذف تولیدکننده داخلی از بازار و وابستگی کشور به واردات است. چون اینجا دیگر نه‌تنها کیفیت تحت اختیار و اراده تولیدکننده نیست، بلکه او از فناوری ضروری نیز محروم است. لذا رقابت منجر به کیفیت، زمانی معنی پیدا می‌کند که تولیدکنندگان رقیب، دسترسی برابر به عوامل تولید داشته باشند. کسانی که در شرایط نابرابر، رقابت را تجویز می‌کنند، به خوبی می‌دانند که نتیجه این رقابت نابرابر افزایش کیفیت نیست، حذف تولیدکننده داخلی است. اینجاست که دولت باید سیاستی هوشمندانه اتخاذ کند. در صنایعی که تولیدکنندگان داخلی و خارجی دسترسی یکسان به فناوری دارند، اجازه رقابت داده شود تا کیفیت افزایش و قیمت کاهش یابد. اما در صنایعی که تولیدکنندگان داخلی از فناوری‌های روز محروم‌اند، از محل منابع عمومی برای تحصیل فناوری روز هزینه نماید. ممکن است کسانی بگویند اشکالی ندارد که صنایعی که در آنها مزیت نداریم، در اثر رقابت تعطیل شود. این یک بحث دیگر است و نباید ریاکارانه تحت پوشش "رقابت برای کیفیت" مطرح شود. در جای دیگر بحث کرده‌ام که بسیاری از مزیت‌ها، طبیعی و خدادادی نیست که به‌سادگی بگوئیم نداریم و از آن عبور کنیم. مزیت، اکتسابی است و باید برای رسیدن به آن، تلاش کرد چنانکه دیگران تلاش کرده‌اند. اگر مزیت کسب نکنیم، و در کسب مزیت‌ها از دیگران عقب بمانیم، اساسا کالاهایی برای صادرات و کسب درآمد ارزی نخواهیم داشت که آن ارز را صرف واردات کالاهای با کیفیت خارجی کنیم. اگر به بند ۳ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی توجه کنید، بر "رقابت بین مناطق و استان‌ها" تاکید شده است. چنین رقابتی، بلاتردید منجر به ارتقای کیفیت می‌شود چرا که دولت در چارچوب مرزهای سرزمینی، می‌تواند برای تولیدکنندگان داخلی، دسترسی برابری در عوامل تولید فراهم کند. @syjebraily
امروز ۱۸ بهمن‌ماه ان‌شاءالله بعد از نماز مغرب در مجتمع فرهنگی شهدای هفتم تیر (سرچشمه) در دوره تبیینی بحثی درباره دولت‌سازی اسلامی ارائه خواهم کرد. @syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏برای یک جریان سیاسی شکست خورده، هیچ شرایطی مطلوب‌تر از این نیست که راس‌ش در جایگاه منتقد قرار گیرد، فکرش در سیستم جاری و بدنه‌اش در سیستم ابقا شود. اهداف و برنامه‌هایش کما فی‌السابق پیش می‌رود، کادرش از متن خارج نمی‌شود، تاوان هیچ خطایی را نمی‌پردازد و سربزنگاه، منجی‌وار بازمی‌گردد. @syjebraily
ارائه_دکتر_سیدیاسر_جبرائیلی_دولت‌سازی_اسلامی.mp3
11.77M
🎤صوت| سخنرانی در اولین دوره‌ی گفتمانی - تبیینیِ «روایت امین» 🔸موضوع: دولت جوان انقلابی و مسئله‌ی دولت‌سازی اسلامی @syjebraily
دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی معمولا دولت ها به گفتمان‌شان شناخته می‌شوند. اما رواج عبارت «دولت سیزدهم» در ارجاعات به دولت در رسانه‌ها، نشان می‌دهد دولت نتوانسته خود را پرچم‌دار یک گفتمان به جامعه معرفی کند. یکی از دلایل اینکه این دولت از همین آغاز کار زیر ضرب رفته، همین خلا گفتمانی است. گفتمان، قدرت نرم ایجاد می‌کند. دولت فاقد گفتمان، از قدرت نرم محروم است و لذا در عرصه جنگ نرم، اولا توان حمله ندارد، ثانیا در برابر حملات نرم بی سلاح و سپر است. گفتمان است که در قول و فعل کارگزاران، در رویکرد و عملکرد آنان، انسجام ایجاد می‌کند. گفتمان، عینک آسیب‌شناسانه‌ای است که دولت به چشم می‌زند، مشکلات را از زاویه این گفتمان می‌بیند و از همین زاویه راهکارش را ارائه می‌دهد و اجرا می‌کند. دولت فاقد گفتمان به شهرداری تقلیل پیدا می کند و این یکی از جدی ترین خطراتی است که دولت سیزدهم را تهدید می‌کند. دولتی که ناکارآمدی گفتمانش عیان شود، گرفتار رکود می شود، اما دولت فاقد گفتمان، گرفتار روزمرگی می‌شود و خسارت این روزمرگی از رکود بیشتر است؛ چه، رکود با یک موفقیت گفتمانی -ولو کوچک- شکسته می‌شود، اما بدون گفتمان از روزمرگی نمی‌توان خلاص شد. گفتمان یک شاخص برای انتخاب و ارزیابی مدیران نیز هست. در خلاء گفتمان، تیم دولت با بازیکنان قرضی از تیم‌های دیگر شکل می‌گیرد و روشن نیست این تیم، به کدام اصول باید متعهد باشد و بر اساس کدام معیارها ارزیابی می‌شود. دولت حتی وقتی پیامی به کشور خارجی می‌دهد باید محور آن، گفتمان‌ش باشد. باید این خلا گفتمانی برطرف شود. اگر تلقی این است که «مردمی بودن» گفتمان دولت است، این سوال مطرح است که آیا اساسا مردمی بودن می‌تواند گفتمان باشد؟ گفتمان، یک دال مرکزی دارد که در حوزه ها و عرصه های مختلف تجلی و امتداد پیدا می کند. بر مبنای گفتمان می شود یک کلان پروژه تعریف کرد و پیش برد و پیشرفتش را سنجید. بر مبنای این کلان پروژه است که در سطوح میانی، پروژه‌های خردتر تعریف می‌شود. آیا «مردمی بودن» این ظرفیت را دارد که برای مثال در حوزه مالیات، در سیاست خارجی، در آموزش و پرورش، در بهداشت و درمان، در کشاورزی و... تجلی و امتداد پیدا کند؟ آیا می‌توان مسائل این حوزه‌ها را از زاویه «مردمی نبودن» آسیب‌شناسی کرد و از زاویه «مردمی شدن» برایشان راهکار ارائه داد؟ پاسخ بلاتردید خیر است، چون این مفهوم اساسا چنان عمقی ندارد؛ هرچند می‌تواند یکی از اجزاء و امتدادهای یک گفتمان باشد. اما راهکار، تمرکز و تکیه بر روی عدالت به عنوان گفتمان دولت سیزدهم است که هم واجد مشخصات فوق است و هم با شخصیت آیت‌الله رئیسی تناسب و همخوانی دارد. گفتمان عدالت نباید به لفظ عدالت محدود شده و تقلیل یابد. با صرف تکرار کلمه عدالت، گفتمان ایجاد نمی شود. مراکز فکری و دانشگاهی کشور و مشخصا مراکز فکری در دولت باید بسیج شوند و درباره عدالت ادبیات تولید کنند. رئیس جمهور درباره هر موضوعی و در هر زمان و مکانی صحبت و سخنرانی دارد، باید بتواند اولا بی‌عدالتی‌های منجر به وضع موجود را بیان کند، ثانیا وضع مطلوب را از منظر عدالت توصیف کند، ثالثا اقدامات عادلانه‌ای که دولت می‌خواهد برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب انجام دهد را شرح دهد. این اقدامات، همان پروژه‌های خُرد هستند که ذیل کلان پروژه عدالت، تعریف می‌شوند و باید نظام رصد و پایش و ارزیابی و گزارش‌دهی برایشان ایجاد شود. هرچقدر ادبیات رئیس جمهور در این سه مرحله، اختصاصی و بدیع و دارای کلیدواژه‌های منحصر بفرد باشد، موفق‌تر خواهد بود؛ و البته بزرگترین تهدید برای گفتمان، این است که به ادبیات‌های وام گرفته شده از منابع دیگر، یا به اقدامات معمول و رایج، بخواهیم رنگ گفتمان خودمان را بزنیم. دولت زمانی توانسته پرچم گفتمان عدالت را بلند کند که مخالفان اقدامات دولت را بتوان مخالفان عدالت توصیف کرد. باید در پایان چهار سال اول دولت، کتاب عدالت آیت‌الله رئیسی برگرفته از مجموعه سخنرانی‌های این چهار سال منتشر شود. همچنین دولت در پایان چهار سال باید بتواند گزارش دهد که چگونه با برقراری عدالت مشکلات را برطرف کرده است. @syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆آیا برجام مورد تائید رهبر انقلاب بود؟ 🔆آیا ایشان از شروط خود عقب‌نشینی کردند؟ 📹برشی از سخنرانی با موضوع "دولت جوان حزب‌الهی و دولت‌سازی اسلامی" در دوره تبیینی روایت امین @syjebraily
اثر جنگ اوکراین بر رقابت استراتژیک مسکو-واشنگتن و نظم آمریکایی ژانویه ۲۰۲۲، موسسه رند گزارشی تحت عنوان "رقابت استراتژیک آمریکا با روسیه" منتشر کرد که چکیده یافته‌های ۵۸ گزارش این موسسه از ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰ در موضوع این رقابت بود. ۹ نتیجه نهایی از مجموعه ۵۸ گزارش رند عبارت بودند از: "۱. رقابت استراتژیک روسیه و واشنگتن طولانی مدت خواهد بود. ۲. کشورهایی که بینابین روسیه و ناتو قرار دارند(اوکراین، مولداوی، بلاروس، ارمنستان، گرجستان و آذربایجان) در مرکزیت این رقابت استراتژیک هستند. ۳. جنگ متعارف میان روسیه و آمریکا بعید است. ۴. انتظار می‌رود اقدامات خصمانه روسیه در سطحی پایین تر از آستانه جنگ تداوم یابد. ۵. دستاوردهای روسیه در این رقابت تاکنون محدود بوده است. ۶. آمریکا دست برتر را در رقابت دارد اما با سیاست های اشتباه می‌تواند این موقعیت را از دست بدهد. ۷. تعامل با روسیه برای آمریکا همچنان‌ ممکن و مطلوب است. ۸. آمریکا می‌تواند به همپیمانان و شرکایش کمک کند تا تهدیدهای "منطقه خاکستری" (پایین تر از آستانه جنگ) را مدیریت کنند. ۹. این هم پیمانان و شرکا نقش کلیدی در کمک به برتری آمریکا در این رقابت استراتژیک دارند". می‌توان گفت که حمله روسیه به اوکراین و واکنش ضعیف آمریکا و هم‌پیمانان آن، معادلات بسیاری را هم ناظر به رقابت دو کشور و هم ناظر به نظم جهانی مرتبط با این رقابت، تغییر داده و خواهد داد. می‌توان گفت؛ ۱. اوکراین به عنوان مهم‌تر کشور از آن شش کشور بینابین ناتو و مسکو -از نظر جمعیت، وسعت و موقعیت- مورد تعرض روسیه قرار گرفته و سرنوشت این جنگ، معادلات پیشین در رقابت استراتژیک مسکو-واشنگتن را به نفع روسیه تغییر خواهد داد و اینک می‌توان گفت که روسیه هم دست برتر را به‌دست آورده و هم از وضعیت "دستاورد محدود در رقابت" خارج شده است. ۲. با حمله به اوکراین، اقدامات خصمانه روسیه از سطح منطقه خاکستری (پائین‌تر از آستانه جنگ) عبور کرده و وارد منطقه قرمز (جنگ تمام عیار) شد، اما آمریکا و هم‌پیمانان آن به تماشا نشستند و نتوانستند کمکی به یک عضو بالقوه ناتو کنند. یک تحلیل‌گر عرب به طنز نوشته بود "من و بایدن از خانه داریم جنگ اوکراین را نظاره می‌کنیم" و کنایه زده بود که هیچ تفاوتی میان او و رئیس جمهور آمریکا از نظر نقش‌آفرینی در جنگ اوکراین نیست؛ و واقع هم همین است. جنگ اوکراین یک ضربه حیثیتی به اقتدار جهانی آمریکا وارد کرد که تبعات آن منحصر به طنزگویی تحلیل‌گران و تحقیر بایدن در فجازی نخواهد بود. ۳. تنها واکنش قابل پیش‌بینی واشنگتن و شرکا، تحریم بود. آمریکا تحریم می‌کند چون در جعبه ابزار سیاست خارجی‌اش چیزی جز تحریم نمانده است. حتی اینک تحریم‌هایش نیز در حال بازدهی منفی است؛ مردم آمریکا کنایه می‌زنند که تاوان تحریم واشنگتن علیه دیگران را باید با افزایش قیمت سوخت بپردازند. رخدادهای چند دهه اخیر در غرب آسیا و شکست‌های مفتضحانه آمریکا، موجب بی‌اعتبار شدن تهدیدهای نظامی آمریکا در سرتاسر جهان شده است و این بی‌اعتباری یک رابطه متقابل با حمله روسیه به اوکراین دارد. هم آن بی‌اعتباری در حمله بی‌محابای مسکو نقش دارد و هم این حمله، آن بی‌اعتباری را تشدید می‌کند. در گرماگرم حمله روسیه به اوکراین، خبر درخواست کمک وزیر خارجه تایوان از آمریکا برای بازداشتن چین از حمله به کشورش بسیار جالب توجه است. می‌توان درک کرد که رژیم‌های وابسته و متکی به آمریکا در منطقه غرب آسیا نیز چه حس و حالی دارند. واکنش مفتضحانه آمریکا به حمله روسیه به اوکراین، زیرپای همه متکیان به قدرت آمریکا و متکدیان حمایت آمریکا را خالی کرده است. ۴. برخی گفته‌اند برخلاف روسیه که هم‌پیمان قابل توجهی در منازعاتی از این دست ندارد، آمریکا واجد هم‌پیمان است. این مسئله طبیعی است. روسیه، شوروی سابق نیست که در راس یک بلوک ایدئولوژیک قرار داشته باشد. لذا کشورها از زاویه منافع خود در قبال تحولات اوکراین موضع می‌گیرند و خواهند گرفت. اما آمریکا امروز در راس یک بلوک بنام بلوک غرب قرار دارد که نظم کنونی محصول پیمان و شراکت میان اعضای این بلوک است و لذا واکنش جمعی اعضای بلوک بدیهی است. اما این هم‌پیمانی و واکنش جمعی لزوما به معنی موفقیت در رقابت‌ها و منازعات کنونی و آتی نیست. اروپا امروز به شکلی بی‌سابقه گرفتار بحران ویرانگر انرژی است و از قضا کلید این بحران در ید کشورهایی است که اروپایی‌ها به سبب هم‌پیمانی با آمریکا با آنها در موقعیت مخاصمه قرار گرفته‌اند. لذا این هم‌پیمانی و به تبع آن این نظم غربی در ضعیف‌ترین موقعیت خود قرار دارد و نمی‌تواند اتفاق خاصی را در تحولات آینده جهان رقم زند. اروپا چاره‌ای جز کوتاه آمدن در برابر پادشاهان انرژی جهان ندارد و این عقب‌نشینی اجباری، انزوای آمریکا و انکسار بیش از پیش نظم آمریکایی را در پی خواهد داشت. @syjebraily
✨امروز را بخاطر بسپاریم تا فردا حق تنها نماند در جریان حمله روسیه به اوکراین، یکی از مسائلی که به سبب خلع سلاح تاریخی اوکراین بسیار برجسته شد، بازخوانی مواضع مشابه مرحوم هاشمی رفسنجانی مبنی بر محدودسازی توان نظامی ایران و مشخصا موشک زدایی از کشور با این جمله تاریخی بود که «دنیای آینده دنیای گفتمان هاست نه موشک‌ها». پاسخ همان ایام رهبر حکیم انقلاب اسلامی به آقای هاشمی نیز وایرال شد که فرمودند: «قدرتهای دنیا که شما می‌بینید با صدای کلفت حرف میزنند، زور میگویند، غلط میکنند، حرفهای بد میزنند و زورگویی میکنند، بیشتر از همه به استناد همان سلاحهایی است که دارند؛ آن‌وقت ما در مقابل اینها بیاییم دست خودمان را خالی کنیم؟». این مواضع آقای هاشمی و پاسخ رهبر انقلاب به وی، حکایت از یک تلاش تمام عیار در دوران صدارت آقای حسن روحانی برای تحدید قدرت موشکی ایران داشت. به عبارت روشن تر، آمریکایی ها به صراحت خواهان محدودسازی قدرت موشکی ایران یا همان «برجام موشکی» بودند و حتی برد موشک‌های مجاز برای ایران را هم تعیین کرده بودند؛ و در این سو، آقای هاشمی که راس و عقبه دولت مستقر و جریان لیبرال محسوب می شد، آشکارا فریاد می زد که ایران باید موشک زدایی شود. او با خوشحالی و در مرئی و منظر ملت می‌گفت که راه محرومیت ایران از نیروی نظامی باز شده است، از مخاطبانش می‌خواست برای عملیاتی کردن ایده‌اش دست به کار شوند و می‌گفت مطمئنم که این اتفاق می‌تواند در دوره دوم دولت روحانی بیفتد. جماعتی هم برایش کف و سوت می‌زدند. اگر لیبرال‌ها پی در پی دم از رفراندوم می‌زدند، دلیلش این بود که می‌خواستند همین کف و سوت زن‌ها را برای تحریک رای به میل‌شان، بسیج کرده و کار را تمام کنند و بابت این دستاورد هم چون برجام جشن بگیرند و مدال آویزان کنند و سکه توزیع کنند. این ایام مردم عزیز ما با مشاهده وضع اوکراین، در حال تصور شرایطی هستند که تلاش‌های آقایان هاشمی و روحانی به ثمر می‌نشست و ایران قدرت موشکی خود را از دست می داد. بله! تصور چنان شرایطی نیز هولناک است، اما واقعیت این است که جریانی در پی این خیانت بود و عزمش نیز در این راه راسخ بود. اما با ایستادگی رهبر حکیم انقلاب اسلامی، این نقشه شوم که اجرایش، ایران را اوکراین می کرد، نقش بر آب شد. اما یک نکته ای که باید در این میان بدان توجه داشت اینکه مواضع آقایان هاشمی و روحانی یک دیدگاه شخصی نبود که با درگذشت یکی و کنار رفتن دیگری، تهدید ناشی از آن برطرف شده باشد. این تفکر از محکمات اندیشه جریان لیبرال است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برای عملی شدن دیدگاه خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند. در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت به ریاست آقای مهندس مهدی بازرگان -که می توان وی را پدر لیبرال های ایرانی در دوره پس از انقلاب دانست- به دنبال آن بود که هواپیماهای اف 14 خریداری شده از آمریکا توسط رژیم پهلوی را پس دهد. می گفتند چون جمهوری اسلامی سیاست تهاجمی ندارد، نیازی به این نوع هواپیما هم ندارد. از قضا کسی که همان هنگام نیز محکم در برابر نقشه لیبرال ها برای «خلع سلاح» ایران ایستاد، آیت الله العظمی خامنه ای بود. ایشان مرداد ماه 1358 در گفت و گویی به تبیین ابعاد این ماجرا پرداخته و گفتند: «درست است که ما قصد نداریم که مثل دوران گذشته ژاندارم منطقه باشیم و قصد نداریم که حافظ منافع ابرقدرت‌ها باشیم امّا به‌هیچ‌وجه جایز نمیدانیم که با وجود دشمنان سوگندخورده‌ی خود در منطقه و دولتهای ارتجاعی وابسته به امپریالیزم غافل بمانیم. ما به نیروی دفاعی کاملی نیازمندیم؛ حتّی برای جلوگیری از تجاوزات امپریالیزم که به‌آسانی با حضور دولتهای غاصب در منطقه قابل تصوّر است لازم است که ما قدرت تهاجمی نیز داشته باشیم.» . ایشان چند سال بعد نیز دراین‌باره گفتند: «زمزمه‌اش را راه انداختند که ما اف‌۱۴ میخواهیم چه‌کار کنیم، تهاجمى است، ما اهل تهاجم نیستیم؛ آمریکایى است، ما با آمریکا بدیم. حالا کى میگفت این حرفها را؟ آنهایى که با برژینسکى ملاقات میکردند.» اگر تصمیم لیبرال‌های حاکم بر دولت موقّت عملی میشد، ایران در واقع پیش از آغاز جنگ تحمیلی نیروی هوایی خود را در یک حوزه بسیار مهم خلع سلاح کرده بود. در طول جنگ تحمیلی، اف14ها برگ برنده نیروی هوایی ایران بودند و نه‌تنها ده‌ها جنگنده‌ی رژیم بعث را در آسمان شکار کردند، بلکه با تدبیر شهید بابایی، قابلیّت شلّیک هوا به زمین نیز در آنها ایجاد شد و ایران توانست تأسیسات رژیم صدّام را بمباران کرده و معادلات جنگ را تغییر دهد. این منازعه میان دو تفکر اقتدار و تسلیم، از تجلیات منازعه تاریخی حق و باطل است که بلاتردید در آینده نیز تداوم خواهد داشت. امروز را باید به خاطر سپرد و مکرر یادآوری کرد تا فردا که باطل بار دیگر لباس حق می‌پوشد و با استدلال‌های وارونه می‌خواهد ملت را بی‌پناه کند، حق غریب و تنها نماند... @syjebraily
آقای عباس عبدی نوشته‌اند: "‏واکنش بشدت دوگانه غربی‌ها با جنگ و پناهندگان اوکراینی در مقایسه با موارد مشابه در آسیا و آفریقا، غیر منتظره نیست. مشکل در ادعاهای آنان و فهمی است که برخی از ما از رفتار آنان داشته‌ایم که گویی آنان فراتر از نژاد و ملیت و مذهب و فقط بر اساس ارزشهای عام بشری رفتار می‌کنند". باید گفت ‏اتفاقا واکنش دوگانه لیبرال‌های ایرانی و لشکر حامی و پیروشان هم غیرمنتظره نیست. مشکل در خوش‌خیالی و فهمی است که برخی از ما از رفتار آنان داشته‌ایم که گویی برای آنان ممکن و مطلوب است که قدمی به وادی استقلال از غرب در ساحت اندیشه بگذارند و پری برای پرواز در آسمان آزادگی بگشایند. مشکل از برخی از ماست که برای آنان هویتی غیر از حاشیه‌زیستی غرب قائل هستیم و وقتی بلندگوی ارزش‌های غرب می‌شوند و زیر علم منافع غرب سینه می‌زنند، ایرانی و واقعی‌شان می‌پنداریم و از احوالشان متاثر شده و تن به مطالباتشان می‌دهیم. @syjebraily
🌟سروران ارجمند؛ ارزش جان شما 52 برابر ماست! ‏این ایام که بحث تفاوت در اهمیت جان انسان‌های غربی و غیرغربی -و برخی واکنش‌های وطنی- داغ است، بازخوانی این یادداشت که سال ۹۴ به مناسبت تجمع برخی هم‌وطنان در خیابان نوفل لوشاتو برای عرض تسلیت به فرانسه نوشته شد، خالی از لطف نیست. ماجرا خیلی تکراری است... https://www.mashreghnews.ir/news/497246/
‏در سرمقاله امروز روزنامه فرهیختگان، به صورت مبسوط و مستند دلایل سقوط اقتصاد ترکیه را بررسی کرده‌ام. ‎ می‌توانید از لینک زیر مطالعه فرمایید https://farhikhtegandaily.com/page/218451/
Page 01, 08.pdf
664.2K
نسخه pdf سرمقاله روزنامه فرهیختگان با عنوان "تعدیل اردوغان با لیر چه کرد؟" در این مقاله تفصیلی آثار اجرای سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال روی اقتصاد ترکیه واکاوی شده است. @syjebraily
هدایت شده از هاد
🌟مساله ما و فاصله با وضع مطلوب اسلامی: در جامعه امروز ما، نشانه‌ها برای طرح این ادعا کم نیستند که با یک جامعه مطلوب اسلامی فاصله داریم و البته این ادعا مورد تایید است. این فاصله گاهی دستاویزی می‌شود تا نظام اسلامی مورد شماتت قرار گیرد که چون به اهدافش نرسیده پس مسیرش اشتباه است و راه‌حل این است که باید به اسلام غیرسیاسی معتقد شد، تا جایی که برخی حتی مسلمات تاریخی ازجمله تشکیل حکومت توسط نبی‌مکرم اسلام در مدینه را هم انکار می‌کنند. آیا فاصله امروز ما با جامعه مطلوب اسلامی، نشانه غلط‌بودن مسیری است که پیموده‌ایم؟ یا مسیر درست است و باید سرعت حرکت به‌سمت جامعه مطلوب را بالا برد؟ و ملاک ما برای سنجش درستی مسیر طی‌شده چه باشد؟ اگر بپذیریم که فرآورده اصلی تمدن، انسان متمدن است، انسانی که دارای ویژگی‌های مطلوب تمدنش است و نماینده و نماد آن خصوصیاتی است که تمدنش آنها را ممدوح نامیده بود، آیا اساسا چنین چیزی ممکن است که مردمی با هویتی و با روحیاتی به مردمی دیگر با هویت و روحیات جمعی دیگری تبدیل شوند؟ چه عامل کلی این هدف را محقق می‌کند و ما چقدر در این مسیر پیش رفته‌ایم؟ آنچه با بعثت نبی‌اکرم در جامعه اتفاق افتاد و مقام‌معظم‌رهبری در بیانات اخیرشان به آن تصریح فرمودند، تغییر در چه چیزی است؟.... ✍اسماء اسدی پور متن کامل این یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/page/218507/   @haad1442
✨ دولت پیشران و وجه عقلانیت از امر عدالت برخلاف ادعای بنیادگرایان بازار که می‌گویند صرف تقاضای مصرف‌کننده برای اینکه تولید اتفاق بیفتد، کفایت می‌کند، واقعیت این است که عمده موفقیت‌های بشر در تولید مصنوعات پیشرفته، ناشی از تخصیص برنامه‌ریزی شده منابع عمومی برای تحقق اهداف خاص بوده است؛ و تاریخ بر این حقیقت گواه. "دستور برای تولید" که لیبرال‌ها مذمومش می‌خوانند، صرفا در جایی نیاز نیست که همه عوامل تولید برای همگان موجود باشد. آنجا که تحصیل عوامل تولید پیشرفته (به ویژه فناوری) برای تولید نیاز است، نه‌تنها دستور و برنامه‌ریزی حاکمیتی، بلکه تخصیص منابع عمومی نیز لازم است. چه، تحصیل عمده فناوری‌ها نیازمند سرمایه‌گذاری‌های سنگینی است که از عهده بخش خصوصی خارج است. اما یک پرسش اساسی که می‌تواند ناظر به تخصیص منابع عمومی برای دستیابی به اهداف خاص صورت گیرد، این است که آیا اقتضای عدالت این نیست که منابع عمومی به طور مساوی میان همه مردم تقسیم شود؟ آیا تخصیص این منابع به اهداف خاص، منجر به بهره‌مندی عده‌ای معدود مرتبط با آن هدف و محرومیت عموم مردم نخواهد شد؟ پاسخ در نکته‌ای است که اندیشه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان آن را "وجه عقلانیت از امر عدالت" دانست؛ به نحوی که ایشان عدالت منهای عقلانیت - و البته معنویت- را مساوی ظلم می‌دانند. اقتضای عقلانیت این است که اگر بتوان با تخصیص منابع عمومی، به کشف و اختراع و دستاوردی نایل شد که عموم مردم از آن بهره‌مند می‌شوند و رفاه عمومی را بیشینه می‌کند، حکومت اسلامی باید در این جهت برنامه‌ریزی نماید. در صفحه ۱۰۹ کتاب "علی(ع) از زبان علی(ع)"، روایتی از زبان حضرت بیان شده که دقیقا ناظر به همین موضوع است‌. خلیفه دوم در موردی ناظر به باغستان‌های کوفه با اصحاب رسول خدا(ص) مشورت می‌کند‌. جمعی درخواست می‌کنند که آنها میان اصحاب رسول خدا(ص) تقسیم شود. خلیفه در این زمینه نظر حضرت را جویا می‌شود. امام(ع) می‌فرمایند: "اگر امروز آنها را تقسیم کنی، برای کسانی که بعد از ما خواهند آمد چیزی باقی نمی‌ماند؛ پس بهتر است آن باغ‌ها را به دست افرادی بسپاری تا در آن کار کنند تا هم نسل موجود از منافع آن ها بهره‌مند شوند و هم آیندگان از آن ها بهره ببرند". جناب عمر می‌گوید: "خدا توفیقت دهد! نظر درست همین است". نکته مهم دیگری که از این بحث استفاده می‌شود، این است که بدون اقتدار حاکمیت بر منابع عمومی و برنامه‌ریزی برای تخصیص هدفمند این منابع، پیشرفت ممکن نیست. به عبارت دیگر، نه تنها صرف تقاضای مصرف‌کنندگان منجر به پیشرفت نمی‌شود، و نه تنها تخصیص منابع عمومی برای تحصیل عوامل تولید پیشرفته لازم است، بلکه وجود یک دولت پیشران و مقتدر و برنامه‌ریز نیز برای تخصیص هدفمند منابع ضروری است. این است که اگر کوچک‌سازی دولت به‌معنی کاهش اقتدار آن در بسیج هدفمند منابع خصوصی و خلع ید آن از تخصیص هدفمند منابع عمومی باشد، دولت پیشران جای خود را به دولت پیرو خواهد داد؛ بدین معنی که به جای برنامه‌ریزی برای بنگاه‌ها، از برنامه‌ریزی بنگاه‌های قدرتمند متاثر شده و اندک امکانات عمومی در اختیارش، صرف تامین منافع خصوصی خواهد شد. @syjebraily
39.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨اگر در همان مسیر غلط گذشته، ما با تهور بیشتر و سرعت بالاتر حرکت کنیم، خسارت بیشتری خواهیم زد 🎥برشی از سخنرانی در نخستین دوره تبیینی روایت امین @syjebraily
✨ ریشه‌های زردرنگی در سیاست‌ورزی این پرسش، شاید ذهن بسیاری از نخبگان سیاسی ما را مشغول کرده که چرا سیاست در کشور ما گرفتار بحران حاشیه‌زیستی شده است. چرا در شرایطی که می‌توان ده‌ها مسئله اولویت‌دار برشمرد که باید دغدغه کارگزاران و مطالبه کنشگران باشد، پیش‌پا افتاده‌ترین و کم‌اهمیت‌ترین مسائل، تبدیل به دستور کار ملی می‌شود و واکنش و موضع و اقدام و دستور مقامات ارشد کشور را در پی دارد؟ سال ۱۹۹۹ در ژورنال ارتباطات سیاسی(Political Communication) مقاله‌ای منتشر شد که به رسانه‌زدگی سیاست (Mediatization of Politics) پرداخته بود و نویسندگان، تاثیرپذیری فزاینده نهادهای سیاسی از رسانه‌های جمعی را بررسی کرده بودند. نتیجه‌گیری آنها این بود که هرچند رسانه‌ها در شکل دهی به فضای سیاسی تاثیر زیادی دارند، اما بازی واقعی سیاست همچنان در نهادهای سیاسی -چون احزاب- در جریان است، نه در رسانه‌ها. فضای امروز با سال ۱۹۹۹ تفاوت زیادی کرده است. آن زمان، شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر اساسا وجود خارجی نداشتند(توئیتر سال ۲۰۰۶ تاسیس شد). نهایتا روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی بودند که بر فضای سیاسی یا کنش‌ها و واکنش‌های سیاسیون اثر می‌گذاشتند و حتی رسانه‌زدگی، به هیچ وجه مساوی حاشیه‌زیستی سیاست یا زردرنگی در سیاست‌ورزی نبود. اگر از رسانه‌زدگی سیاست بحث می‌شد، مسئله این بود که آیا قدرت تعیین دستور کار سیاسی، یا تعیین تکلیف امور، در ید نخبگان صاحب رسانه و صاحب تریبون است، یا در ید نخبگان حاکم بر نهادهای سیاسی. با ظهور شبکه‌های اجتماعی، این امکان برای همه آحاد جامعه فراهم شد که بتوانند "اثر رسانه‌ای" ایجاد کنند و طبیعتا سیاست را متاثر کنند. منتهی یک تفاوت مهم میان اثر رسانه‌ای امروز با عصر روزنامه و تلویزیون و حتی وب‌سایت وجود دارد و آن اینکه، میلیون‌ها فرد صاحب‌تریبون امروز، بر خلاف عصر روزنامه و تلویزیون، لزوما نخبگان فکری یا اجرایی نیستند که در اموری خاص صاحب علم و اطلاعات باشند و از رسانه در اختیارشان، برای طرح مسائل اساسی یا اثرگذاری روی مسائل اساسی جامعه بهره ببرند. چه بسا اکثریت حاضر در فجازی، به دلیل فقر دانش و اطلاعات، هنگام طرح موضوعات اساسی از سوی نخبگان، حتی قادر به واکنش هم نباشند و به همین جهت، این موضوعات هرگز در این فضا برجسته و داغ نشود! در چنین شرایطی و چنین فضایی، طبیعتا آن دست مسائلی برجسته می‌شود که سطحی اندک از دانش و اطلاعات که در دسترس "همگان" -نه فقط نخبگان- است، برای اظهار نظر درباره آنها کفایت کند؛ ولو در حد یک جمله و کلمه برای تقدیس و تقبیح. چندی پیش دیدم یک روزنامه‌نگار قابل احترام -هرچند مخالف فکری ما- به حق در شکایت از این فضای زرد نوشته بود می‌خواهد حتی مجله‌اش را از روی دکه هم جمع کند و از مشتری خواسته بود نشریه‌اش را در کتابفروشی‌ها بجوید. امروز نمی‌توان از همگان صاحب‌تریبون خواست که سکوت کنند و سیاست را گرفتار حاشیه نکنند، همچنین نمی‌توان از همگان خواست که در کلاس و تراز نخبگان سیاسی از تریبون روی گوشی خود بهره ببرند؛ اما می‌توان از نخبگان سیاسی خواست که با تاثر از این فضای زرد، سیاست را دچار حاشیه‌زیستی نکنند؛ در حاشیه سیاست‌ورزی نکنند؛ سیاست‌ورزی را زرد نکنند... وابستگی سیاستمدار به آرای عمومی، و تلاش بی‌امان او برای مراقبت از افت و خیز درصد محبوبیت، تحقق این مطلوب را سخت کرده است. لکن همین امر نیز چاره دارد. سیاستمدار تراز آن است که دستور کار برای کشور تعیین کند و با ترجمه ابعادی از آن به زبان همگان، سهمی برای مشارکت آحاد مردم -چه در اظهار نظر و چه در اقدام- پیش‌بینی کرده و ملت را با ایده خود همراه سازد؛ نه اینکه دستور کار خویش را از فضای توئیتر بگیرد و مراقبت کند که مبادا از لایک و ریت آخرین ترندها، بی نصیب بماند. @syjebraily