#خاطرات_رهبر_انقلاب ۹۷
مبادا ما آن مؤذن #بد_صـدا باشـیم!
داسـتانی را مولوي نقل کرده است که البته نمادین (سـمبلیک) است؛ ولی هر گاه به یادم میآید، برخودم میلرزم و به خدا پناه میبرم. او میگوید: در شـهري که هم مسلمانها و هم مسیحیها زندگی میکردند، مؤذن بد صدایی وارد محلهي مسـلمانها شـد و چنـد وعـده اذان گفت. روزي یک مرد نصـرانی از محلهي خود به محلهي مسـلمانها آمـد وسـراغ مؤذن را گرفت؛ او را راهنمایی کردند، تا بالاخره مؤذن را پیدا کرد و بعد از دیدنش تشـکر فراوانی از او کرد! مؤذن گفت: چرا از من تشکر میکنی؟ مرد نصرانی پاسخ داد: تو حق بزرگی بر گردن من داري که هیچ کس ندارد؛ زیرا من دختر جوانی در خانه دارم که مدتی است محبت اسلام به دلش افتاده است و تمایل به مسلمانی دارد. هر کار میکردم، به کلیسا نمیآمد و در مراسم ما شرکت نمیکرد و به عقایـد ما بیاعتنا بود. ما در کار این دختر، عاجز و درمانده شده بودیم. دو، سه روز پیش که تو اذان گفتی و این دختر صدایت را شـنید، گفت: این صداي کریه(زشت) از کجاست؟! گفتم: اذان مسـلمانهاست. از آن لحظه بود که ما راحت شدیم و بکلی محبت اسـلام از دل این دختر رفت و در حال حاضـر مثل زمان عادي گذشـته، به زندگی خود مشغول است و در کلیسا حاضر میشود و مراسم را انجام میدهد! بنابراین، تو بودي که دختر ما را به ما برگرداندي!
بارها به خود و دوسـتانم گفتهام که مبادا ما آن #مؤذن بدصدا باشیم که عشق به اسـلام را در دلها فرو بنشانیم و اسـتفهام عظیمی را که در دنیا براي شـناخت اسـلام به وجود آمده است، با پاسخ منکر و زشتی پاسخ دهیم.
سخنرانی در دیدار مدرسین حوزهی علمیهی مشهد
۶۸/۴/۲۰
#خاطرات
#رهبر_انقلاب_اسلامی
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r