تبیین منظومۀ فکری رهبری
اینها_ائمه علیهم السلام_ دو جور شان و شغل داشتند: یکی به مبارزه افکندن شیعه با قدرتها و رهبری کردن
بعد از واقعهی عاشورا و کربلا، فقط سه نفر ماندند و بقیه رفتند. بقیه که رفتند، یعنی اعتقاد خود را از دست ندادند، از دین یا از تشیّع برنگشتند، اما یکی از این دو آفت برایشان پیش آمد؛ یکی از این دو آفت به اینها خورد: اول آفت ترس؛ که بسیار آفت بزرگی است. یک عده دیگر مسئله ترس برایشان مطرح نبود، البته ترس هم بود؛ اینها میدیدند اگر بخواهند در این اجتماع زندگی کنند، راحت کاسبی کنند، گاهی توصیه اینها را حاکم و استاندار یزید و مروان و عبدالملک بخواند و ترتیب اثری بدهد، احیانا از مالیات معاف باشند، در مجالس و محافل عمومی که شرکت میکنند مورد احترام باشند، احیانا یکی از شغلهای پول دربیار دولتی را به اینها محول کنند و خلاصه اگر بخواهند راحت زندگی کنند و از مزایای دنیا و مزایایی که دستگاه خلافت بیدریغ به طرفداران خود میدهد استفاده کنند، راهش این است که این حرفها را ببوسند بگذارند کنار و فراموش کنند که امام حسنی بود و امام حسینی بود و تعلیماتی بود و تشکیلاتی بود و کارهایی بود و هدفی بود و راهی بود و فکری بود.
#کتاب_همرزمان_حسین "علیهالسلام"
#کتاب_دوم_سیر_مطالعاتی
#گفتار_ششم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
بعد از واقعهی عاشورا و کربلا، فقط سه نفر ماندند و بقیه رفتند. بقیه که رفتند، یعنی اعتقاد خود را از
جان شما فقط یک قیمت و یک بها و یک نرخ دارد و بس؛ مواظب باشید جانتان را، عمرتان را به کمتر از آن نرخ ندهید و آن، بهشت است. این عمری که شما دارید مصرف میکنید، این گوهر گران بهایی که روز و شب دارید آن را فرسوده تر و فرسوده تر میکنید، فقط یک چیز هست که ممکن است به جای آن بیَرزد -این چیزی که در مقابل آن میدهید و آن را میگیرید که سرتان کلاه نرفته باشد- و آن، بهشت است. اگر یک جایی دیدی که با دادن این جان و این عمر، میشود بهشت را گرفت، بدهی؛ و الا به جای دیگر ندهی؛ حیف است، این قیمت تو است.
#کتاب_همرزمان_حسین "علیهالسلام"
#کتاب_دوم_سیر_مطالعاتی
#گفتار_ششم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری