فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرش خاکی بودنت کار دستمون داد 💔
#سید_شهیدان_خدمت
✅ اخبار تهران👇
https://eitaa.com/joinchat/2367422697Ccde4d4f394
⬅️ خداحافظ جمعههایِ بیخواب
خداحافظ ماشینهایِ بدون شیشهدودی
خداحافظ «ماشین رو نگه دارید، مگه نمیبینید مردم وایستادن»
خداحافظ «اتّقواالله»هایِ حین مناظره
خداحافظ مایهٔ غرورِ ایرانی
خداحافظ پروژههایِ افتتاحی
خداحافظ سفرهای پیدرپیِ استانی
خداحافظ دعای کارگرهای کارخانههایِ احیایی
خداحافظ مخاطب پیرمردی که گفت «خدا پدرت رو بیامرزه»
خداحافظ سیبْلِ توهینها، طعنهها و تهمتها
خداحافظ مخاطبِ تخریب و کنایههای خودی و بیخودی
خداحافظ «ما دنبال دوتا رأی حلالایم»
خداحافظ «من تا تمامِ مشکلات حل نشود، به سفرهای استانی خواهم آمد»
خداحافظ سکوتِ مردانهٔ مقابل تخریبهای رقیب
خداحافظ سیبْلِ تمسخرِ ششکلاسیهایِ نامرد
خداحافظ دکترِ سلیمالنفسها
خداحافظ «من دردِ یتیمی را چشیدهام»
خداحافظ پیشانیِ بوسهٔ حاجقاسم
خداحافظ سربازِ احیاگرِ غیرت لهشدهٔ ما
خداحافظ مظلومِ هلهلهٔ بیوطنها
خداحافظ «برای این طلبهٔ خدمتگزار دعا کنید»
خداحافظ عبا و قبایِ خاکی بین سیل و زلزلهها
خداحافظ مخاطب «تمجید»هایِ اقا
خداحافظ سفرهای عادیشدهٔ روستایی
خداحافظ جشنهای احیایِ کارگاهها
خداحافظ شهادت حینِ خدمت؛ نه پشتِ میز
خداحافظ شجاعتِ قدمهای اقای وزیر و مواضعِ صریحِ شیعهگری
خداحافظ زبانِ بیلکنتِ دفاع از اسلام
بیشتر از آنچه فکر کنی دوستت داشتیم؛ تو و یارانت را، ببخش که زیاد نگفتیم…
باز با از دستدادنها به خود آمدیم!
حالا مخالفینت راحتتر تخریبت میکنند و تو راحتتر سکوت میکنی!
حالا بدخواهانت اعداد و ارقام و آمار را بیشتر پیش میکِشند و تو در آسمانی!
خداحافظ آقاسید ابراهیم!
جدیجدی شهیـد شدی…
حالا کمی استراحت کن؛ خیلی خستهای…
#شهید_جمهور
#سید_شهیدان_خدمت
✅اخبار تهران 👇
https://eitaa.com/joinchat/2367422697Ccde4d4f394
امروز؛ اجتماع امام رضایی ها برای شهادت خادم الرضا«ع»
تجمع مردمی هیئات در پاسداشت مقام سید شهیدان خدمت سید ابراهیم رئیسی و شهدای همراه با حضور مداحان
امروز دوشنبه ساعت ۱۶
تهران ؛میدان حضرت ولیعصر «عج»
#سید_شهیدان_خدمت
✅ اخبار تهران👇
https://eitaa.com/joinchat/2367422697Ccde4d4f394
سروده افشین علا در وصف مادر شهید رئیسی/ آن دست پر چروک
واکر به دست، پیرزنی خسته
میرفت سوی تخت خود آهسته
در آتش فراق پسر میسوخت
میگفت با غریبه و وابسته:
"آیا ز خاک پر زده فرزندم؟
آیا کبوترم ز قفس رسته؟"
بیرون خانه منتظرش بودند
مردم چه ناشناس چه برجسته
هر دم برای تسلیت از هر سو
میآمدند در صف پیوسته
مثل کبوتران حرم پر زد
مشهد به سوی آن زن وارسته
هرچند او برای پذیرایی
جایی نداشت درخور و شایسته
حتی نداشت خانهی دلبازی
مشرف به صحن و گنبد و گلدسته
اما شبیه بال ملائک بود
آن دست پر چروک حنابسته
#سید_شهیدان_خدمت
ستاد فرهنگی هنری بزرگداشت شهید جمهور