تاملات
🔰 تئوریسین فکری انقلاب #اختصاصی ✍️مهدی کمالی 📍پاسخ به استدلال توهین نیست! بحث علمی میکرد، اما م
✔️ [ادامه...]
🔸 در تریبون نماز جمعه مسئله فلسفه سیاسی اسلام و پیچیدهترین استدلالهای پیرامون موضوع مقبولیت و مشروعیت را عنوان میکرد ولی مدعیان تنها به شعار و ادعای مناظره در کنار کاریکاتورهای توهین آمیز پرداختند و نهایت استدلالشان در برابر کسی که زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بود، تنها به توهین و فحاشی و کاریکاتور بسنده میکردند و تمام تلاششان بر نرسیدن نکات مهم علمی ایشان به افکار عمومی بود.
🔹تحریف و تقطیع آخرین استراتژی گروه تخریب بود و حتی تیتر اصلی روزنامههای خویش را به همین موضوع اختصاص میدادند تا تخریبهای دهه هفتاد را به دهه هشتاد پیوند بزنند و محصول آن را در دهه نود بچینند و اجازه ندهند تا واقعیت به شکل گویا و صحیح خویش دیده شود.
🔸مهمترین شبهه مسئله رای و نظر مردم بود، ایشان معتقد است که امیرالمومنین فرمود: براي بيعت با من آنچنان هجوم آوردند كه نزديك بود حسن و حسين زير دست و پا له شوند. مگر همان زمان كساني مخالف علي (ع) نبودند؟ ديگر بيش از اين اجماع ممكن نيست وليمرگ حق است و بعد از امام (ره) چه بايد كرد؟ راهكار عقلايي در اينجا رجوع به خبرگان است. دو راه وجود دارد: مراجعه به آراي عمومي كه مردم مستقيم بيايند راي بدهند و كسي را تعيين كنند؛ يا چند مرحلهاي باشد يعني مردم خبرگان را تعيين كنند و خبرگان رهبري را معرفي نمايد.
🔹شبهه رأی تزیینی مردم در حکومت اسلامی آنقدر در جریان اصلاح طلب و نواندیشهای روشنفکر بالا گرفت که روزنامه جامعه در سال 77 به آن واکنش نشان داد تا اینکه عباس سلیمی نمین در مصاحبه با خبرآنلاین عنوان کرد: من نظر آیت الله مصباح را نزدیک به نظر امام نمیدانم. نظر ایشان نه با نظر امام و نه نظر مقام معظم رهبری نزدیک نیست. هر دوی این بزرگواران نظراتی متفاوت از نظر آیتالله مصباح در بحث جمهوریت دارند. رهبری به صراحت گفتند که جمهوریت یک اصل ثابت در نظام جمهوری اسلامی است و ما نمیتوانیم خدشه ای بر آن وارد کنیم.
🔸این نکته در حالی بود که علامه مصباح یزدی در واقع عنوان کرده بودند: «به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای او است اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد. گاه مورد خاصی را تعیین و گاهی هم نهادی را تصویب میکند. اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا میکند چون او امضا کرده است. اگر امضا نکرده بود هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رأی میدادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت همانطور که خودش فرمود. بر اساس نظریه نصب اصلاً اعتبار قانون اساسی از امضای او سرچشمه می گیرد اما طبق نظریه انتخاب توجیه اعتبار قوانین و تصرفات مشکل است. میگویند اعتبار دهنده نظر اکثریت است اما اقلیتی که قبول نکردند نسبت به آنان چگونه توجیه میشود؟ همه مشکلاتی که در دموکراسی وجود دارد اینجا مطرح میشود.»
💢حال تحریف اندیشه علامه مصباح یزدی برای تخریب ایدئولوگ انقلاب اسلامی صورت میگرفت. زمانی که مسائل علمی دستآویز سیاستبازی این جریانات میشود، توجیهی جز موجسازی رسانهای برای حمله به شخصیت ایشان باقی نمیماند و هیچ گاه درقبال بحثهای اندیشهای از مسیر ژورنالیستی حرفهای نرفتند و به دنبال پروپاگانداسازی حرکت کردند.
⚜️ @Taammolat74
🔉 سخنرانی
🔶 موضوع |ویژگی بارز شخصیتی آیت الله مصباح(ره)
🎙حجت الاسلام و المسلمین توسلی
(مدرس سطح عالی حوزه علمیه قم)
مدرسه دارالعلم امام حسن مجتبی(ع)
به مناسبت رحلت آیت الله مصباح یزدی
⏰ 14 دی ماه 99
⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
ویژگی بارز آیت الله مصباح یزدی.mp3
9.31M
🔉 سخنرانی
🔶 موضوع |ویژگی بارز شخصیتی #آیت_الله_مصباح (ره)
🎙حجت الاسلام و المسلمین #توسلی
🔹همانگونه که برخی توانایی شناخت از روح و محتوا روحانی افراد دارند، به همین منوال بعضی از انسانها به جایگاهی میرسند که شناختشان از جامعه و اجتماع و جریانات به کالبد ظاهر آن جریانات اقتصار پیدا نمیکند بلکه لایه باطن جریانات را نیز میشناسند، این را هر کسی ندارد ولو اینکه بتواند باطن افراد را بشناسد، اما اینکه بتواند در جامعه باطن جریانات حق و باطل را به عیان مشاهده کند، برای هرکسی ظاهر نمیشود!
🔹 ما فیلسوفهایی را دیدیدم که در فتنه 88، در برابر شناخت رهبری از جریانات ایستادند!
🔹 گاهی فردی فی نفسه فرد نیکویی نیست اما در معادله جبهه حق وقتی واقع میشود باید از این فرد دفاع شود چون تحت ولایت الله است.
⚜️ @Taammolat74
🔰مصباح، چراغی که خاموش نمیشود!
✍️سیدعلی موسوی
📍یکی از علائم عدم فرهیختگی یک ملت عدم شناخت نخبگان خود و تجلیل از آنهاست. اگر چنین مشکلی در ملتی پدیدار شود این مسئله نه یک مشکل ساده بلکه یک نارسایی هویتی است.
👈 شاید بتوان آیت الله مصباح یزدی(ره) را طلایی ترین عنصر حوزه در ده های اخیر انقلاب دانست. ایشان مجمع کمالات متراکم بودند. این شخصیت بزرگ بیش از آنکه به تجلیل نیاز داشته باشد به تحلیل نیاز دارد.
⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰مصباح، چراغی که خاموش نمیشود! ✍️سیدعلی موسوی 📍یکی از علائم عدم فرهیختگی یک ملت عدم شناخت نخبگان
✔️ [ادامه...]
🔘 بخش 1 از 2
🔸 عظمت ایشان را می توان در صف مخالفان درجه اول ایشان شناخت. ایشان با درجه عمیق جریان لیبرال کشور درگیری اندیشه ای نمود و الحق و الانصاف که به عنوان نماینده ای از جریان حوزه های علمیه، سربلند بیرون آمد.
🔸مواجه های گفتمانی ایشان با افرادی مانند دکتر سروش و شاگردانش بویژه در ایام اصلاحات از مهمترین برهه های تاریخ علمی ایشان محسوب می شود.
◽️اگر بگوییم با وفات آن استاد والا، حوزه علمیه، تمدنی ترین عنصر خود را از دست داد سخن گزافی نگفته ایم. او پیش از همه حوزویان به تشکیل زمینه های تخصصی علوم انسانی پرداخت و دست به تربیت شاگردانی زد که امروز هرکدام در گرایش های مختلف علوم انسانی از سرآمدان محسوب می شوند.
🔸 هرچند ایشان در فلسفه، کلام، معرفت شناسی، جامعه شناسی، عرفان اسلامی، حکومت اسلامی، اخلاق و فلسفه اخلاق و همچنین در فهم های فقهی سرآمد و صاحب نظریه بود ولی به همین سطح اکتفا نکردند و دست به شاگرد پروری گسترده زدند. توجه کنیم که شاگرد پروری با تدریس حوزوی تفاوت جدی دارد و به صبر و حوصله و زمان گذاری به مراتب بیشتری نیازمند است. شاگرد پروری ایشان نیز با شاگردپروری های مرسوم تفاوت جدی داشت و شکلی تشکیلاتی و سازماندهی شده به خود گرفته بود. به راستی در بین علمای حوزه امروز چند نفر سراغ داریم که اینگونه علاوه بر کار علمی، به صورت کاملا نظام مند دست به شاگرد پروری زده باشد؟
⚜️ @Taammolat74
تاملات
🔰مصباح، چراغی که خاموش نمیشود! ✍️سیدعلی موسوی 📍یکی از علائم عدم فرهیختگی یک ملت عدم شناخت نخبگان
✔️ [ادامه...]
🔘 بخش 2 از 2
🔸حضور ایشان در زمینه روشنفکری و تبیین نگاه اسلام از جمله کارهای کم نظیر ایشان بود. ایشان با روشنفکران بزرگ دنیا آشنایی داشت و غرب را به خوبی مطالعه کرده بود و تحلیل می کرد. بسیارند کسانی که با فضای روشنفکری آشنایی دارند ولی کسانی که این جرأت را به خود بدهند که در این فضا به هماورد طلبی و درگیری اندیشه ای بپردازند بسیار محدودند. چه بسا حوزویانی که در این فضا وارد شدند و نه تنها توفیقی نیافتند که خود نیز هضم این فضا گشتند.
🔸 درباره حضور تبلیغی ایشان نیز باید گفت: در شرایطی که معمولا علمای تراز اول، فرصتی برای حضور تبلیغی نمی یابند، آیت الله مصباح از منبری های ثابت برنامه مهم و مختلف بود. حضور دائم ایشان در جلسات هفتگی اخلاق، انواع محافل طلبگی و دانشجویی و حتی حضور گسترده تبلیغی بین الملل از ایشان شخصیتی کم نظیر ساخته بود. طرح ولایت ایشان طرحی منسجم و تشکیلاتی است که تا به امروز هیچی بدیلی در حوزه های علمیه برای ارتباط با خواص و نخبگان کشور ندارد.
🔸تمام این خدمات جدای از حضور سیاسی و با بصیرت ایشان در عرصه های مختلف ملی بود. سخنرانی های پیش از خطبه ایشان در ایام اصلاحات بود که بنیان اندیشه های غربی تهاجمی آن ایام را بر می افکند و کار را به جایی رساند که یکی از سران سازمان اطلاعاتی آمریکا، محمد تقی مصباح یزدی را تنها مانع بسط دموکراسی (بخوانید آمریکایی سازی) در ایران دانست و کار را به جایی رساندند که برای اولین بار در تاریخ رسانه ای ایران، به رسم کاریکاتور موهن در روزنامه های خود حقد و کینه خود را از ایشان بروز دادند.
✅ براستی اگر مدافعان حرم برای این اسلام و انقلاب جان دادند، می توان گفت آیت الله مصباح یزدی(ره) از کسانی است که برای این انقلاب آبرو داد و هرچه داشت فدای این ملت نمود.
⚜️ @Taammolat74
🔉 سخنرانی
🔶 موضوع |شخصیت علامه مصباح یزدی (ره)
🎙حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه
به مناسبت رحلت آیت الله مصباح یزدی
در جمع استادان دانشگاه علامه طباطبایی
⏰ 13 دی ماه 99
⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
درباره شخصیت علامه مصباح.mp3
27.57M
🔉 سخنرانی
🔶 موضوع |شخصیت #علامه_مصباح یزدی (ره)
🎙حجت الاسلام و المسلمین #خسروپناه
به مناسبت رحلت #آیت_الله_مصباح_یزدی
.
.
.
⚜️ @Taammolat74
⚜️ @khosropanah_ir
🔰 دغدغهها و اهداف تحولی آیت الله مصباح یزدی
✍️ محمد حقپرست
🔸 حضرت آیت الله مصباح، از دغدغهمندان تحول در حوزه بودند. ایشان در سه زمینه کلی برای تحول فعالیت کردند:
1️⃣ یکی از هدفهای تحول در حوزه، تولید علوم انسانی اسلامی بود. ایشان از قبل انقلاب دغدغه علوم انسانی اسلامی داشتند و فتح باب گفتگو و نظریهپردازی در بسیاری از رشتههای مختلف این علوم، از فعالیتهای شاخص ایشان بود.
2️⃣ از دلایل اصلی تأسیس مؤسسه امام خمینی(ره)، نگاههای تحولی ایشان نسبت به برنامه حوزه، رشد نسبتا جامع طلاب و تحول در علوم انسانی بود. مؤسسه امام درختی است که هرچه از عمر پربرکت آن گذشته است، ثمرهاش برای انقلاب بیشتر شده و تمام توفیقات و تأثیرات آن، مدیون ایدهها و تلاشهای ایشان است.
3️⃣ فعالیت دیگر ایشان کادرسازی و نیروسازی بود؛ در قالب تربیت شاگردانی که امروز در رشتههای علوم انسانی و عرصههای مختلف، صاحب نظریه هستند و خط فکری ایشان را ادامه میدهند.
🔻 هرچند رحلت مصباح حوزه و انقلاب ضایعهای جبرانناپذیر است، اما اندیشههای ایشان، چشمهای همیشه جاری است.
#مصباح_تحول
#تحول_حوزه
⚜️ @Taammolat74
⚜️ @Manahejj
🔰حاج قاسم علوم اجتماعی کیست؟
✍️ علیاصغر اسلامی تنها
📍سرداربزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی مجاهد «شهید مقاومت امت اسلامی» درمیدان عمل تجدّد استکباری و تحجّراستسلافی است. حاج قاسم علوم اجتماعی نیز آموزگاربزرگ و مجتهد «شهید مقاومت امت اسلامی» درمیدان نظر تجدّد استکمالی و تمدّن استخلافی است. کسی است که صورت بندی نظری «شهادت»، «مقاومت» و «امت» را در ساحت هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی انجام دهد.
⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
🔰حاج قاسم علوم اجتماعی کیست؟ ✍️ علیاصغر اسلامی تنها 📍سرداربزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی مجاهد «شهید
✔️ [ادامه...]
🔘 بخش 1 از 2
🔸حاج قاسم علوم اجتماعی کسی است که صورت بندی نظری «شهادت»، «مقاومت» و «امت» را در ساحت هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی انجام دهد. کسی که در میدان نبرد نظری با روشنگری تجددگرا و روشنفکری تقلیدی، نظریه پردازی چگونگی «مقاومت امت در عالم شهادت» را هدف و وظیفه خود بداند. روشن است که دستیابی به این هدف جز با روشنگری اجتهادی و روشن فقهی نوآورانه از فقه الانوار و المعارف تا فقه الاحکام و الشرایع ممکن نیست.
🔹کار نظریه پرداز و مجتهد نظر کردن به حقیقت و آزاد کردن آن از بند جزمیت و جهالت است. امروز در امت اسلامی هر منتقد روشنگری برای این کار خود را در دوراهی «تسلیم و تقلید» یا «مقاومت و اجتهاد» می یابد چراکه او در زمینه و زمانهای اندیشه ورزی میکند که در یک سو جریان دین فهمی متحجر و متجمّد در کنار جریان ترجمه و مصرف اندیشه متجدد لیبرال غربی که با همان جزمیت اندیشه مارکسیسم شرقی در فضای آکادمیک سربرافراشته و ساحت تفکر انسان مسلمان را به «تعطیل، تسلیم و تقلید» فرا می خواند قرار دارد و در سوی دیگر نیازهای و مسائل امت اسلامی در کنار نهضت نرم افزاری و تولید علم، که با همان قطعّیت انقلاب شکوهمند اسلامی ظهور نموده و ساحت تفکر او را به اجتهاد و نوآوری فرا میخواند.
🔸حاج قاسم علوم اجتماعی کسی است که شهامت عبور از فضا وگفتمان «ترجمه، تکرار، تسلیم و تقلید» به فضا و گفتمان «تفکر، ابداع، مقاومت و اجتهاد» دارد. درگفتمان علمی «ترجمه» که در مواجه با مدرنیته غربی است؛ کسی متفکرتر دانسته می شود که مترجم تر باشد. چنین کسی جرئت و اجازه اجتهاد در برابر غرب را ندارد. او تنها مجاز است در طول فرهنگ ترجمه بیندیشد نه عرض آن.
💢 چراکه تالیفات فیلسوفان، جامعه شناسان، فرهنگ شناسان، ارتباط شناسان، روان شناسان، اقتصاد دانان، حقوق دانان و دانشمندان غربی متون علمی و البته مقدس شده اند که شیوه و چگونگی حرکت فرد و جامعه انسانی را در مسیر توسعه و رفاه به خوبی نشان داده و می دهند. این متون تنها نیازمند ترجمه و بومی سازی اند. برای چنین کسی در جامعه ما «قال الکانط و الهیجل» و «قال ماکس الفیبر و الدورکایم» در ردیف «قال الله و الرسول» و «قال الباقر و الصادق(ع)» نشسته و او را از زحمت تفکر و اجتهاد راحت نموده است.
⚜️ @Taammolat74
تاملات
🔰حاج قاسم علوم اجتماعی کیست؟ ✍️ علیاصغر اسلامی تنها 📍سرداربزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی مجاهد «شهید
✔️ [ادامه...]
🔘 بخش 2 از 2
🔸در گفتمان «تقلید» نیز که در مواجه با سنت بومی است کسی متفکرتر دانسته می شود که مقلدتر باشد. در این گفتمان در میانه سخنان اجتهادی «الاستاذ البشر» و «صدرالمحققین» و «العلامه المجتهدین» در فقه اکبر و اصغر جایی برای اندیشه ورزی و نوآوری «اصاغر الطلاب» نیست. گویی آنان چنان اجتهاد جامع و کاملی داشتهاند که به همه پرسش های و نیازهای امت اسلامی برای همه اعصار و امصار پاسخ داده اند. تراث و روش آنها فقط باید تدریس، تدرّس، تفسیر و تشریح شوند لذا از تکرار مکررات «قال الشیخ» و «قال الاخوند» ذره ای نباید تردید داشت و لو یقین داشته باشیم هیچ ثمره عملی و مفیدی نداشته باشد.
🔹روشن است که لبّ سخن هر دو گفتمان « تقلید» است. البته گفتمان نخست چشم به ظاهرحال بیگانه غربی دوخته و گفتمان دوم دل در گرو گذشته خودی دارد. اولی وضع ظاهری و فعلی انسان غربی یا همان مدرنیته غربی را همان وضع معهود دانسته و تراث موجود را مانع رسیدن به آن می داند دومی تراث موجود را وضع معهود تلقی کرده و ذهن دانشور و دانشجوینده را تنها به تکرار، شرح و تفصیل تراث نه نقد، بسط و نوآوری فرا می خواند. راهبرد هر دو نیز یکی است یعنی تسلیم و تقلید با این تفاوت که اولی ذهن اندیشه ورز امت را به تسلیم به اندیشه مدرن و تقلید بومی شده از غول های سکولار مدرنیته غربی فرا می خواند. و دومی به رکود و تسلیم در برابر اندیشه ناکارآمد سنتی خودی و تقلید مطلق از بزرگان سنت بومی دعوت می کند
🔸« حاج قاسم علوم اجتماعی» در مقابل این دو گفتمان باور دارد که انقلاب اسلامی آغاز عصر روشنگری اسلامی و احیای تفکر دینی برای ساخت تمدن نوین اسلامی است. عصری که صدای بلبلان نوخواسته امت اسلامی در لابلای پژواک سهمگین صدای خفاشان پیر تمدن جدید غرب و طوطیان مقلد غربزده آن باید شنیده شود و نظریه های منجمد شده گلادیاتورهای نظری کلاسیک و جدید غرب در کنار اندیشه های راکد و ناکارآمد سنت تاریخی خود به میدان نقد و تفکر اجتهادی سربازان و مجاهدان جوان اندیشه مقاوم و محکم اسلامی فراخوانده شوند.
💢ویژگی اساسی روش شناسیِ انتقادیِ تعالی بخش او و مکتب اش « پاسخ گویی به خدا»، « پاسخ گویی به امت» و« پرسشگری مسئولانه و نقد ملتزم، متعهد و سازنده » و یا به عبارت دیگر«نظریه شهادت»، «نظریه امت» « نظریه مقاومت» است. مقاومت در کاربردشناسی دیدمان و شنیدمان اسلامی با چهار معنای اساسی « قیام(ایستادن)، قوم(گروه ایستاده)، قومَة (بیداری)و قِیم(ارزشها)» پیوند مستحکم دارد مقاومت نه رسیستنس(resistance) رهایی بخش گفتمان مدرن انتقادی و نه آرام بخش پست مدرنیسم فوکوی یا پست کلونیالیسم(Postcolonialism) ادوارد سعید یا استورات هالی است و نه انتظار تعطیل بخش اخباری و تفکیکی بلکه مقاومت در معنای حکمی تعالی یافته و تعالی بخش آن «قیام» نظری و عملی «قومِ» «قومت» و صحوت یافته است برای دفع شروری که امت در زمان غیبت «قائم(عج)» در جهان شهادت بدان مبتلی شده اند البته مبتنی بر «قیم» فطری و ارزشهای انسانی که دین «قیّم» خاتم تکمیل اش کرده است.
🔹حاج قاسم علوم اجتماعی، معلم شهیر، فقیه شهید و حکیم مجاهدی است که گفتمان تحجر و تجمّد قدرت نقد اندیشه اجتماعی مطهراش را ندارد و گفتمان ترجمه و تقلید توان مناظره با مصباح اندیشه فرهنگی اش را ؛ لذا اقدام به ترور شخص یا شخصیت اش می کند. حاج قاسم علوم اجتماعی ، استاد شهید علامه حاج مرتضی مطهری( و بخوانیم استاد شهیرعلامه حاج محمد تقی مصباح) است.
⚜️ @Taammolat74