eitaa logo
تاملات
742 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
341 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
انا لله و انا الیه راجعون دوستان عزیز متأسفانه با خبر شدیم روح ملکوتی و آسمانی استاد مخلص ما، محمد حسین فرج‌نژاد به خداوند متعال پیوست🏴🏴 ⚜️ @Taammolat74
تاملات
انا لله و انا الیه راجعون دوستان عزیز متأسفانه با خبر شدیم روح ملکوتی و آسمانی استاد مخلص ما، محمد
🏴...خدایا، ما شهادت میدهیم که جز خیر، مجاهدت دلسوزانه، ساده زیستی عجیب و شور مجاهدت از او ندیدیم...حسین جان در عرفه چه خواستی که با اهل بیت مهمان اهل بیت شدی...😭😭 ⚜️ @Taammolat74
🔴 مسئولین امنیتی، تمام ابعاد فوت دکتر فرج نژاد و خانواده اش را دقیق بررسی کنند. 🔹 مرحوم دکتر فرج نژاد از اساتید مبرز صهیونیست شناسی در کشور به شمار می رفتند و مقالات مهمی در این زمینه نوشته بودند و طبق گفته منابع مطلع، اسم ایشان در لیست ترور موساد قرار داشته است. 🔹 به نظر می رسد با توجه به شخصیت مرحوم دکتر فرج نژاد، این احتمال وجود دارد، قضیه فقط صرف یک تصادف نباشد و مسائل بسیار مهمتری در این زمینه وجود داشته باشد. 🔹 ضرورت دارد مسئولین امنیتی ضمن ورود به این مسأله، همه ابعاد آن را بررسی کنند. ⚜️ @Taammolat74
◾️مراسمی که برگزار نشد: 🎥مراسم اکران خصوصی مستند "فرصت یک نیاز" 🎙به همراه سخنرانی دکتر محمدحسین با موضوع شروط کنشگری موثر در رسانه انقلاب 🗓 چهارشنبه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۰ ⌚️بعد از نماز عصر 🕌نمازخانه مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم ➕بسیج👇 🆔 @b_bahjat ┄═══✼🍃🌺🍃✼═══┄
تاملات
انا لله و انا الیه راجعون دوستان عزیز متأسفانه با خبر شدیم روح ملکوتی و آسمانی استاد مخلص ما، محمد
مراسم بزرگداشت طلبه مجاهد مرحوم محمدحسین فرج نژاد🏴🏴 بدین وسیله به اطلاع عموم علاقه‌مندان می‌رساند مراسمی امشب بعداز نماز مغرب و عشا در مدرسه علمیه معصومیه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین احمد رهدار و مداحی کربلای علی قنبری برگزار می‌شود. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
🔰 مرد بی قرار ✍️محمدامین رضایی 🔹خبرش را که شنیدم بهت تمام وجودم را گرفت، بغض گلویم را فشار داد و بی اختیار اشک جاری شد. بین دو نماز خبر را دیدم، نتوانستم نماز دوم را بخوانم، باور کردنی نیست. به همراه همسر و سه فرزندش جان داده است! آنهایی که او را میشناسند میدانند داغ چقدر سنگین است. جبهه انقلاب یک مجاهد به تمام معنا، یک مرد بزرگ را از دست داد. مردی که اگر می ماند آینده دار بود، اگر می ماند... چه واژه تلخی، خدایا قلب ما طاقت این رنج های بزرگ را ندارد، به ما رحم کن. 🔸آشنایی ما بر میگردد به انجمن سواد رسانه ای طلاب، دوره اولش بود که ثبت نام کردم، آنجا با دکتر آشنا شدیم، همه میدانستند اگر درباره صهیونیست و سینما چیزی میخواستند او بهترین رفرنس بود. پرمطالعه و دقیق در عین حال آنقدر ساده و خاکی که هر کس نمیدانست گمان میکرد با یک طرف است! با همان موتورش جلسات را میرفت، موتور... آخ، مرد حسابی بعضی ها از جبهه انقلاب آنقدر خوردند که ماشین و خانه که هیچ، باغ و ویلایشان هم ردیف است آن وقت تو بودی و یک موتور، زن و بچه ات را سوار همان موتور کردی! 🔹وقتی با او بحث میکردی با آن لهجه یزدی ش میگفت:حاجی جان خودت که میدونی...حرص خوردنش هایش را برای انقلاب ممتد و دیدنی بود، میخورد از اینکه بچه های انقلابی سوادشان پایین است، چرا کار انقلاب جلو نمیرود. وقتی زنگ میزدی کارش داشتی یه جوری کارت را راه می انداخت، جایی هم لازم بود خودش را میرساند بدون هیچ پرستیژ و کلاسی با همان موتور قراضه اش، هیچ وقت جوش و خروشش کم نمیشد، این یکی دو ساله کمتر او را دیدم. هنوز با خودم میگفتم یک بار ببینمش بگویم دکتر این کتابت را هم به ما هدیه ندادی، کاش دیدار با او را عقب نمی انداختم کاش... 🔸آقای فرج نژاد تفسیر این بیت بود "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم" همیشه در تکاپو بود که کاری انجام دهد، بدون اینکه چشم داشتی داشته باشد یا مسئولیتی بخواهد، من از او بسیار آموختم بیش از علمش آن بی قراری و روحیه مجاهدانه او و آن سادگی اش برای من درس آموز بود. آن حالا قرار گرفت، رفت و در کنار همسر و فرزندانش آرام گرفت، رفت و داغی بر دل ما گذاشت، خدا رحمتشان کند. فاتحه ای بخوانید ⚜️ @Taammolat74
فوری تشییع پیکر مطهر استاد انقلابی، محمدحسين فرج‌نژاد ▫️ساعت ۱۹:۳۰ امروز (۳۰ تیرماه ۱۴۰۰) از مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه(علیها سلام) ▫️اقامه نماز بر پیکر در حرم مطهر انجام خواهد شد. ◾️نخستین مراسم بزرگداشت: امشب(۳۰ تیرماه ۱۴۰۰) بعد از نماز مغرب و عشا مسجد مدرسه معصوميه ⚜️ @Taammolat74
تاملات
🔴 مسئولین امنیتی، تمام ابعاد فوت دکتر فرج نژاد و خانواده اش را دقیق بررسی کنند. 🔹 مرحوم دکتر فرج نژ
♨️ قاسم روانبخش: ایشان (استاد فرج‌نژاد) این اواخر به بنده گفتند این ها دنبال من هستند و مرا خواهند کشت شما بدانید یکی از دوستان نزدیک ایشان امروز نقل کرد که در این هفته اخیر هم خودش و هم همسرش را مکرر تهدید کرده بودند. ⚜️ @Taammolat74
💠تصویری از قرائت نماز بر پیکر استاد فرج نژاد به امامت آیت الله سعیدی در قم ⚜️ @Taammolat74
🔰در رثای حاج قاسم رسانه‌ای‌های قم ✍️محمد علی روزبهانی در رثای دوست مجاهد و فرزانه ام محمدحسین فرج نژاد که بعد از دعای عرفه همراه با همه خانواده عروج کرد. با غصه‌ات یک ماه زودتر به استقبال محرم رفته‌ایم! ⚜️ @Taammolat74👇👇👇
تاملات
🔰در رثای حاج قاسم رسانه‌ای‌های قم ✍️محمد علی روزبهانی در رثای دوست مجاهد و فرزانه ام محمدحسین فرج
⚫️از بس که حسین زنده بود، الان همه مرزها و تعریف هایمان از مرگ و زندگی جابجا شده است. هر وقت خسته میشدیم، هر وقت در هزارتوی نظریه ها و فلسفه ها گیر می افتادیم، آستینهای بالای حسین اعجاز می کرد. هیچ راهی برای او بن بست نبود، هیچ کاری نشد نداشت. ⚫️سال هشتاد و چهار نخستین دیدار ما در تحریریه فرهنگ پویا به سردبیری حسن طاهری اتفاق افتاد. حسین خلاق بود، جهت گیری بدیع و مومنانه ای به موضوعات داشت. بیش از بقیه تحریریه به چشم می آمد. ‌ ⚫️همان سالها به خانه اش، محل پژوهش و مطالعه اش که میزی در گوشه زیرزمینی اجاره ای بود رفتم. آثاری دست بافت و دست ساخت از همسر هنرمندش با سادگی چشم نوازی فضای خانه را زینت کرده بود. همان وقت گفت هر هفته با جمعی از بچه های میبد و یزد برنامه مطالعه جمعی و آموزش روش پژوهش دارد. چادری میانه سالن خانه را به بخش مردانه و زنانه منزلش تقسیم کرده بود. ⚫️سال هشتاد وشش سردبیر ماهنامه طوبی در مرکز پژوهشهای صدا و سیمابودم. حسین از اولین دوستانی بود که برای شورای تحریریه دعوتش کردم. نظر می داد، بدیع، انقلابی و با جزییات. چه چیز بهتر از این برای یک سربیر؟ مقاله اش درباره سبک زندگی و فیت فود که در طوبی منتشر شده بود بسیار در فضای مجازی دست به دست گردید. ⚫️هشتاد و هشت من دیدار آشنا را دست گرفته بودم و حسین باز در جلسات تحریریه و با قلم توانایش برکت مجله بود. پس از آن در هر مجله دیگری که بودم از اندیشه و قلم حسین بهره مند می شدم. ⚫️حسین به تکثر موضوعات و مناظر اعتقاد داشت. در هر حوزه ای وارد میشد می توانست اظهار نظر فاضلانه ای داشته باشد. آچار فرانسه انقلاب بود. از جلسات علمی و آکادمیک تا با نوجوانان جویای حقیقت جلسه و مصاحبت داشت. همه این جلسات را یا با ترک موتور دوستی می‌رفت یا با موتور سیکلت خودش...کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد و فلسفه و حکمت هنر دینی خوانده بود. همه اینها جعبه ابزاری بود برایش در رسالت طلبگی و انقلابی اش. به تمام معنا یک طلبه ی مجاهد بود و با بالاترین حد از رعایت زی طلبگی. ⚫️چند کتاب جمعی با دانشجویانش نوشت. دوستان زیادی را زیر خیمه اخلاص و فضیلتش تربیت کرد. زندگی اش پیوسته در حرکت و جهاد بود. چند بار گفتم حسین سر پیری و معرکه گیری، اخوی یک پراید بخر، می گفت ندارم. واقعا نداشت...اما می‌توانست داشته باشد، حقش بود خیلی بیشتر از امثال ما داشته باشد اما نخواست و نمی خواست داشته باشد. ⚫️در امور نظری اختلاف‌هایی طی بحث‌های طلبگی پیش می‌آمد اما همیشه می‌گفتم بین دوستان و با خودم، که از اخلاص و فضیلت حسین بعید نیست در همه این اختلاف نظر‌ها، حق به جانب او باشد... چون در عمل و در ما. هر جا کنار حسین می‌ایستادی آنجا حتما طریق جهاد و رستگاری بود. ⚫️کم نظیر نه، بی‌نظیر... از بس که زنده بود و زنده است، نمی‌توان درباره رفتنش سخنی بر زبان آورد. به قول سیدمرتضی آوینی حقیقت این است که زمان ما را برده و حسین با ابدیت ماندگار شده است. ⚫️با سفر او، یک اربعین زودتر به استقبال اقامه عزای محرم و سیدالشهدا و یاران صدیقش رفته‌ایم. زمین بی تو چقدر تنگ و تاریک است مرد... دلمان تا ابد برای آن خنده‌ها، برای آن لهجه شیرین یزدی، برای آن عصبانیت‌های خالصانه، برای تو بی‌نظیر و بی‌مانند و بزرگ تنگ خواهد شد. دیدار به قیامت رفیق ⚜️ @Taammolat74
آزادی قدس شریف، حقیقت تمام زندگی محمدحسین فرج‌نژاد بود. شاگردان متعددی از اقصی نقاط جهان پای درس او به لوازم مبارزه تجهیز شدند. علی‌الدوام می‌آموخت و آموزش می‌داد؛ چه در حوزه و چه در دانشگاه. فقدانش ضربه‌ای بزرگ برای جبهه انقلاب اسلامی است! ✍️سید امیر جاوید ⚜️ @Taammolat74
🔰چه کسی پاسخگوست؟ نویسنده‌ای که به دلیل تامین هزینه کتاب‌هایش جان باخت ✍️مجله رسانه‌ای نقد اندیشه دکتر «محمدحسین فرج‌نژاد» پژوهشگر فرهنگی کشورمان به همراه همسر و سه فرزندش، روز ۲۹ تیر در سن ۴۰ سالگی در سانحه رانندگی در قم درگذشت. او به سبب تامین هزینه چاپ کتاب‌هایش، ماشین خود را فروخت و موتور سیکلت خرید و در خانه اجاره‌ای محقری زندگی می‌کرد. در هنگام تصادف، همسر و فرزندان او نیز سوار موتور بودند. ⚜️ @Taammolat74👇👇👇
تاملات
🔰چه کسی پاسخگوست؟ نویسنده‌ای که به دلیل تامین هزینه کتاب‌هایش جان باخت ✍️مجله رسانه‌ای نقد اندیشه
🔺سعید مستغاثی، نویسنده و منتقد پیشکسوت سینما درباره بی‌مهری‌های نهادهای حوزوی نسبت به این پژوهشگر نوشت: «سال ۱۳۹۸ که کارگاه نقد سینما و رسانه را در مرکز فرهنگی دفتر تبلیغات اسلامی⁩ حوزه علمیه قم برگزار کردیم، به دلیل تغییر مدیر مرکز، عذر مرحوم دکتر فرج‌نژاد را از آنجا خواسته بودند و حتی به داخل مرکز هم راهش ندادند! از ده‌ها پروژه تحقیقی ناتمام او، کسی حمایت نکرد و از برخی دوستان گله‌مند بود.» 🔺همچنین، حسین فخرروحانی، مدیرعامل مجمع حمایت از جامعه نخبگانی علوم انسانی اعلام کرد: «چندی پیش پرونده‌ای داشتیم که مرحوم دکتر فرج نژاد برای چاپ کتاب‌هایش، ماشین خود را فروخته و با موتور رفت‌وآمد دارد و بهخاطر این که مسیر خانه‌اش دور است و سه فرزند دارد، مشکل است. به جهت پرونده های مشابه و کمبود منابع در نوبت قرار گرفت. امروز تشییع جنازه این خانواده بود که تصادف کردند. چند را باید از دست بدهیم تا برای رفع مشکلاتشان همت کنیم؟» 🔺در عین حال، امام جمعه لواسان نیز از نحوه برخورد مسئولان نسبت به سرنوشت نویسندگان و پژوهشگران انتقاد کرد و گفت: «با نوع برخورد قهرآمیز با عناصر فرهنگی و پژوهشی انقلابی و مومن کاملا آشنا هستم. بی‌مهری مطلق و پس از مرگ، سیل تسلیت!» ‏🔺علی خسروی، نویسنده و از دوستان قدیمی دکتر فرج‌نژاد نوشت: «سویهٔ دردناک فوت او آنجاست که چنین فردی با چنان سرمایه علمی در یک خانه محقر اجاره‌ای زندگی و با موتورسیکلت رفت‌وآمد می‌کرد که همان موتور، خود و همه خانواده‌اش را به کام مرگ فرستاد.» 🔺سیدمهدی میرطالب، روزنامه‌نگار و مستندساز نیز در واکنش به یادداشت مستغاثی درباره بی‌مهری‌ها به فرج‌نژاد توییت کرد که «بد نیست مسئولین دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه اعلام کنند با بودجه عجیب غریبی که سال‌هاست می‌گیرند و هر سال هم به آن اضافه می‌شود، چه می‌کنند؟ جای خجالت و شرمساری است.» 🔺این اتفاق تلخ در حالی است که بسیاری از نهادهای حاکمیتی و دولتی در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه، مناصب و منابع اقتصادی فراوانی را در اختیار افراد بدون دانش و تجربه و ‌صلاحیت قرار داده‌اند. این نهادها به صورت غیرشفاف، برای انواع ‌پروژه‌های بی‌کیفیت از پول مردم، هزینه‌های گزاف می‌کنند و در چنین مواقعی نیز، جز انتشار پیام تسلیت، هیچ اقدام دیگری انجام نمی‌دهند. 🔺به دلیل همین رویه، اکثر این نهادها مورد انتقاد جدی بسیاری از نخبگان قرار دارند و تحقیق و تفحص از آن‌ها، یکی از مطالبات جدی است که البته تاکنون بی‌ثمر مانده است. 🔺با گذشت دو روز از این حادثه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، دولت، کمیسیون فرهنگی مجلس و دیگر نهادهای مسئول به درگذشت غم‌انگیز این نویسنده و پژوهشگر ارزشمند به همراه خانواده‌اش، واکنشی نشان نداده‌اند. ⚜️ @Taammolat74
🔳 قسمت من بود تا لباس آخرت را به تن کنم حالی برای نوشتن نیست اما یک بند از من برای تو به اصرار ... ▪️ خیلی سخت است که آخرین دیدار با را در غسالخانه داشته باشی، آخرین تصویر از پیکرت را نگویم، بوی خونت را چه کنم؟ روی سربند علی رضا یا زهرا نوشتم و روی سربند محمدرضا یاحسین ▪️ خودت گفته بودی که فرزندانت را برای شهادت در راه اسلام و انقلاب تربیت می‌کنی، چگونه این تصویر را فراموش کنم که روی کفن‌ات با ماژیک مشکی یادگاری بنویسم و امروز وصیت می‌کنم که همان یادگاری را روی کفنم بنویسند تا شاید نشانه‌ای باشد تا در سرای دیگر پیدایت کنم و یک بار دیگر بگویی حاج اصغر آقا مرد شو تا جانم آرام گیرد که دیگر میلی به ماندن ندارد. ▪️ مشهد که بودیم، بعد از افطار به اتاقم آمدی و وقتی دیدی برای افطار و سحری به توصیه‌ات عمل نکردم و هندوانه نگرفتم، چه پس گردنی زدی که خودت گفتی، به هیچ کسی نزدی، آخرش برای اینکه از دلم دربیاوری تا صبح برایم از ضرورت انقلابی بودن گفتی و ازم خواستی حلالت کنم، حلالت نمیکنم تا شاید بهانه‌ای شد تا دم پل صراط دیدمت و دستانت را بوسیدم. ▪️روزی که اولین سیاهه را به نام یادداشت به تو دادم، بود، چقدر از نوشته‌ام تعریف کردی، اما جلسه بعد با دو صفحه پاورقی و اشکال، نوشته‌ام را تحویل دادی و گفتی که می‌توانم. ▪️ چقدر برای ازدواجم تلاش کردی، برای همسرم تو از سختی‌های زندگی با من گفتی و همین جمعه بود که وسط مراسم عروسی، تو به امیررضا گفتی که کِل بکشد و بچه‌ها را تشویق کردی که دست بزنند، حالا چگونه دوباره این فیلم‌ها را ببینم. دلنوشته یکی از شاگردان استاد فرج‌نژاد ⚜️ @Taammolat74
🔰چگونه بدون حسین به سر کنیم ✍️رفیع‌الدین اسماعیلی از صبح می خواهم بنویسم ولی توان نوشتن ندارم خواستم از حسین بگویم ولی اشک امانم نمی داد. نمی دانم از کجا بگویم از زمان آشنایی بگویم که دست من را گرفت و گفت" بیا به حجره بریم یک غذای طلبگی بهت بدم تا مرد بشی" یا از وقتی که هر جمعه بچه ها رو در منزل خودش جمع می کرد که مشکلات ان ها را بداند و درس زندگی بدهد. از خرید کتاب برای شاگردانش بگویم یا از اخلاص بی نظیرش با اطرافیان و شاگردانش. از مشی ساده زیستی او بگویم که دوست نداشت هیچ وقت تغییرش دهد یا از کمک های مالی که امروز فهمیدیم به دیگران می کرده است. از کمک به فقیری که روبروی محل کارمان بود بگویم که هر روز از او جوراب می خرید که لبخند را بر لبان او ببیند یا از غصه ها و ناراحتی هایی که از فقر مردم کشور داشت. از امید و شوقی که برای آینده داشت بگویم یا از غصه و غمی که برای مردم داشت از دغدغه او برای آموزش دانشجویان و طلاب بگویم یا از سخنرانی های جدی و با دغدغه برای شاگردانش. از لبخند های زیبایش بگویم یا از عذرخواهی های پس از ناراحتی هایش. از شوخ طبعی او بگویم یا از جوش زدن های او برای مردم و کشور از ولایت مداری او بگویم یا از روحیه ضد اشرافی گری و ضد صهیونیستی او. گفتنی های بسیار هست و زبان قاصر. خدایا چگونه بدون حسین به سر کنیم؟ صبر و تحمل بدون حسین جلسه رفتن، بدون حسین کلاس رفتن بدون حسین نهار و چایی خوردن و بدون حسین زندگی کردن رو به ما عطا کن. ⚜️ @Taammolat74
⚫️ هر کار کردم از دیروز (روز عید قربان) ساعت 9:30 صبح (اولین لحظه اطلاعم) چند خطی برای بنویسم، نتونستم و نشد. ✍️ محمد محمدی‌نیا این خانواده (حسین، همسرش، دو پسر، دختر ته‌تقاری و احتمالا...) حتما الان وضعشون خوبه. شک ندارم. دعا می‌کنم که بهتر باشه جایگاهشون. دیروز و امروز، درباره حسین چیزهایی نوشتند، اما مردی که توصیف شد، آقای فرج‌نژاد در صحنه کار جهادی، تلاش علمی، فعالیت خستگی‌ناپذیر فرهنگی و تربیتی، پژوهش، تألیف و... بود. هر وقت بتونم، روایت خودم از اندیشه و سیره عملی این مرد رو بیان خواهم کرد. الان حال و توانش رو ندارم. اینجا خیلی مختصر به حسین، وسط خونواده‌ی 5نفری‌شون اشاره می‌کنم: ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
⚫️ هر کار کردم از دیروز (روز عید قربان) ساعت 9:30 صبح (اولین لحظه اطلاعم) چند خطی برای #حسین_فرجنژاد
این زن و شوهر، نمونه خونواده‌ای بودن که با هم می‌ساختن. همسر حسین (خانم بابایی) خیلی علاقه‌مند بود به هنر و کار فرهنگی. حسین برای هر دو علاقه‌ی همسرش کاملا شرایط رو آماده می‌کرد. تعریف می‌کرد که چه هزینه‌هایی کرده تا همسرش کلاس‌های هنری مورد علاقه‌ش رو شرکت کنه یا لوازم این کار رو بخره، بااینکه درآمد خیلی بالایی نداشت. البته همسرش هم هنرجوی صرفا مصرف‌کننده نبود. با فروش تولیدات هنری‌ش یه مبلغ اندکی به دخل و خرج خونه کمک می‌رسوند. کمی بعدتر، علائق همسرش در تربیت و آموزش نونهالان شدت گرفت و دوست داشت مربی مهد یا دبستان باشه. حسین در این مقطع، برخلاف تصویر رایج از یک مرد جهادی در ایران، نصف روز در خونه می‌موند، مطهره‌ی کم‌سن‌وسال رو با دو تا داداشای شیطونش نگه می‌داشت تا مامانِ خونه بتونه دوره‌های آموزشی و آزمایشی مربی مهد و معلم دبستان رو بگذرونه. این برش‌ها از زندگی حسین رو دیگران نگفتن و لذا وادار شدم اشاره کنم. این زن‌وشوهر نمونه جالبی برای یه خونواده ساده و بی‌دنگ‌وفنگ ایرانی بودن. بالاخره مثل همه زن‌وشوهرا سر یه مسائلی بحثشون می‌شد، اما با هم می‌ساختن. تحمل کردنِ شرایطِ مردی با گستردگی فعالیت حسین فرج‌نژاد کار آسونی نیست، اما خانم بابایی شرایط رو کاملا فراهم می‌کرد. اگه این همکاری زنانه و مادرانه نبود، امکان نداشت حسین بتونه حسین فعلی باشه و متقابلا، حسین کاملا در خدمت خونواده بود. علاوه بر همراهی کامل در راستای اشتغال خانم بابایی، برای بچه‌ها بابا بود، نه یه فعال جهادی که نمی‌شناسنش. تمام طول هفته شاید تا نصفه شب جلسه رسمی و خونگی برای کار انقلاب داشت، اما همیشه بهم می‌گفت عصر جمعه‌ها رو هیچ کاری قبول نمی‌کنم تا جایی که بتونم. این چند ساعت مال بچه‌هاست. ساده‌ترین کاری هم که می‌کردن این بود: با این موتورِ علیه‌ماعلیه می‌رفتن تو بیابونای پردیسان و جاده کهک و اینجاها، آتیش «بزرگ» درست می‌کردن. تأکیدم داشت که آتیششون خیلی بزرگه، چون بچه‌ها بیشتر کیف می‌کنن. الان که می‌نویسم حالم دگرگون شده، بیشتر نمی‌تونم ادامه بدم. اما گفتن از «حسین فرجنژاد در متن خونواده» رو یه ضرورت می‌دونم،‌ درحالی‌که دختر و پسر انقلابیِ ما خوب نمیتونه خونواده‌داری کنه، از زندگی مشترک به خدا برسه و بهشت بخره. در شرایطی که آمار طلاق و تنش بین خونواده‌های مذهبی نگران‌کننده داره میشه، باید این جنبه‌ها رو هم گفت. اونایی که قلم شیوا و صدای رسا دارید و می‌خواید از حسین فرج‌نژاد یه الگو در جبهه‌ی انقلاب بسازید، این جنبه‌ها هم ضرورته. فعل‌ ماضی چقدر بده، وقتی داری به عزیزانت نسبت میدی: بود، می‌گفت، می‌رفت... این افعال ماضی بر حسب احوال ماست که خودمون رو زنده و اونا رو درگذشته و ناپیدا فرض می‌کنیم، در حالی‌که برعکسه. به قول آوینی، حقیقت اینه که زمان ما رو برده و اونا با ابدیت ماندگار شدن. ما از اون لحظه‌ی ابدیت درگذشتیم و به سوی اجل خودمون در حرکتیم. اونا هستن. بیشتر از ما هستن.‌ در سکوت و بهت فرو رفتم. گفتنی زیاده. هر وقت بتونم، خواهم گفت؛ از باقیات صالحات او، شیوه تفکرش، افقی که برای آینده حزب‌اللهی‌های امروز گشوده و رسم انقلابی زیستن . ⚜️ @Taammolat74 ⚜️ @toward_IRAN_1440
🔰با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم... ✍️مجید رحیمی اشک، توان قلمم را گرفته است، چه کنم؟ آیا می‌توان از استاد عشق چیزی ننوشت؟ یک عمر سکوتِ تو بغضی شده در گلوی من، هر لحظه‌ای که با شما بودم دریایی از معرفت و عشق بود، استادِ عزیزم، پدرِ مهربان با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم، هیچ‌گاه یادم نمی‌رود که پس از فوت پدرم چگونه من را دلداری می‌دادید و من را به ادامه دادن مسیرهای پژوهشی و علمی دل‌گرم می‌کردید. حسین جان! بعد از شما چه کسی با شوخی و خنده در دل حجم عظیمی از کارها به من بگوید باید «مرد بشوی!»، پس از شما با چه‌کسی حرف دل بگویم؟ هرگاه از ناملایمات زندگی خسته می‌شدم فقط شور و نشاط شما بود که توانی دوباره به من می‌داد. استادِ عزیزم، هم‌اکنون که تو نیستی و من این حجم از خاطرات را می‌بینم آتش دلم گداخته‌تر می‌شود، حسین جان، مثل شما کم‌تر تکرار می‌شود، یادم نمی‌رود که در یک سال گذشته بیش از ده بار به ما می‌گفتید پس از من راه من را ادامه بدهید، نگذارید کارها روی زمین بماند... اما راه شما توفیقی بود که نسیب کم‌تر کسی می‌شود. بارها در کنار شما بودم در جلسات متعدد بحث‌های تخصصی مطرح می‌شد همه‌ی اساتیدی که یک عمر در آن حوزه زحمت کشیده بودند شروع به سخن گفتن می‌کردند و هنگامی که شما پس از نگارش تمام نکات اساتید بحث را جمع‌بندی می‌کردید آنچنان مسلط ورودِ به بحث داتشید که کأنه طی عمر با برکتتان فقط این علم را آموخته‌اید و ممحض در آن بوده‌اید. چه بگویم! چه بگویم از استادی که در دل شب پس از ساعت‌ها کار و مشغله طولانی آنچنان بحث‌های علمی را مطرح می‌ساخت و با شور و نشاط از پروژه‌های متعدد سخن‌ می‌گفتید که انگار اولین ساعات کاری بود. چه بگویم از استادی که که با تمام مشغله‌های کاری، وقتی را برای مستبصرین سیستانی می‌گذاشت، دغدغه‌ی خانواده‌های فقیر را داشت و با تمام وجود وقتی را مجزا برای تربیت فرزندان و خانواده اختصاص می‌داد... استاد عزیزم، هنوز رفتنت را باور نکرده‌ام، حسین جان! آخرین دیدارمان 29 تیرماه بود و چه حرف‌های گوهر باری گفتی و رفتی، ظهر که پس از نهار با صفایی که در جمع ما بودی و رفتی به دوستان و رفقا گفتم، انگار دنیا برای استاد کم است! دنیا دیگر تاب و تحمل وجود با عظمت تو را نداشت.... ⚜️ @Taammolat74
◾️ومَن یَخۡرُجۡ مِنۢ بَیۡتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ یُدۡرِكۡهُ ٱلۡمَوۡتُ فَقَدۡ وَقَعَ أَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورࣰا رَّحِیمࣰا. 📣◾️📣🌹📣◾️📣 به اطلاع میرسانیم: مراسم ختم و یادبود سرباز امام زمان(عج) استاد انقلابی، مجاهد با اخلاص، دکتر محمدحسین فرج نژاد و خانواده محترمشان؛ امشب ۴/۳۱ با حضور دوستان، شاگردان و همسایگان آن عزیز سفر کرده، بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد حضرت زینب سلام الله علیها، پردیسان برگزار میگردد. انشاءالله با حضور خود قدمی در تعظیم و شناخت علم و عالم و ادامه راه پرافتخار ایشان برداریم. 🌷شادی روحشان صلوات🌷 ⚜️ @Taammolat74
⭕️ نماز لیلةالدفن برای فاضل ارجمند مرحوم استاد فرج‌نژاد و خانواده‌اش یادمان نرود. دو رکعت رکعت اول حمد و یک بار آیت الکرسی رکعت دوم حمد و ده بار سوره قدر بعد از سلام نماز : اللهم صل علی محمد وآل محمد وابعث ثوابها الی قبر: محمدحسین ابن علی خدیجه بنت محمدرضا علیرضا ابن محمدحسین محمدرضا ابن محمدحسین مطهره بنت محمدحسین ⭕️انشاالله با سیدالشهدا(ع) محشور شوند. ⚜️ @Taammolat74
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ در نظر دارد یک یادنامه از سیره علمی و عملی استاد محمد حسین فرج‌نژاد ظرف چند روز آینده به چاپ برساند. به همین منظور از اساتید محترم و پژوهشگران عزیزی که تمایل به نگارش یادداشت علمی و متقن با موضوع معرفی شخصیت علمی، مدیریتی، نخبه‌پروری، جهادی و جنبه‌های مختلف شخصیتی استاد فرج نژاد دارند دعوت به عمل می‌آید ظرف مدت زمان سه روز آینده آثار خود را به آیدی @MRN691 ارسال بفرمایند. ⚜️ @Taammolat74