eitaa logo
محبین امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام
602 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
6.5هزار ویدیو
53 فایل
«جهاد تبیین» یک فریضه است. «جهاد تبیین» یک فریضه‌ی قطعی و یک فریضه‌ی فوری است.بسم الله
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار قاسم نعمتی
با سلام و درود به نیت عرض ادب و انجام وظیفه پیرامون مسائل اخیر و در مسیر جهاد تبیین دوبیتی های پیوسته زیر تقدیم می گردد . صحبت این بار بر سر دین است هجمه های نفاق سنگین است طبق فرموده های رهبرمان چارهٔ ما جهاد تبیین است #### بندگی جلوه اش مواسات است برگ تاریخ عین مرآت است غربت اهل بیت آثار ِ بی محلی به انتخابات است #### مردمی که همیشه دلسردند پشت بر انتخاب خود کردند بی حضور ملازمان غدیر آن سه... یکباره رأی آوردند #### آی مردم برای حفظ قیام شاهدی دارم از غم اسلام با سکوت خواص کوفه می شود قتلگاه جای امام ##### گله مندیم و‌دردمندِ فساد فقر در جامعه کند بیداد باعث و بانی اش به این دلخوش کشور ما ز اقتدار افتاد !!!!! #### دورهٔ آخر الزمان شده است لحظهٔ سخت امتحان شده است شرکت حداکثری ما همچنان تیر ،در کمان شده است #### دستها رو به آسمان باشد اشک از دیده ها روان باشد چاره مشکلاتمان تنها فرج صاحب الزمان باشد سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله و یاری رهبر معظم انقلاب و تمام خدمت گزاران به دین صلواتی هدیه بفرمایید . 🖌قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir
🌹کارگران حضرت زهرا (س)در شاهرود! 🔹تابستان ۱۳۶۳_شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم در حال درو کردن گندم‌ بودند. فرمانده‌ی گروهان، ستوان آسیایی گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندم‌های آن پیرزن را درو کنیم.گفتم: چه بهتر از این!پس از سلام گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندم‌هایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید. پیرزن پس از تشکر گفت: پس من می‌روم برای کارگران حضرت فاطمه‌ مقداری هندوانه بیاورم!از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید می‌روم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟گفت:دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت: چرا کارگر نمی‌گیری تا گندمهایت را درو کند؟این کارها، دیگر از تو گذشته!عرض کردم:خانم شما که می‌دانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده و درآمدمان کفاف هزینه کارگر را نمی‌دهد؛ مجبوریم کار کنیم. بانو فرمودند: نگران نباش!فردا کارگران از راه خواهند رسید.... از خواب پریدم. امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا می‌باشند.با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی. ✅کتاب نبرد میمک نوشته سرهنگ احمد حسینیا