فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑گل دوم ایران به قرقیزستان
🔹️مهدی طارمی دقیقه ۳۹(P)
🔹️قرقیزستان ۰ - ۲ ایران
🛑فوت ۹ نفر بر اثر مصرف الکل تقلبی در کرج
▪️شناسایی ۴ فروشنده اصلی
🔹اواسط هفته گذشته، مصرف الکل تقلبی باعث وخامت حال ۳۷ نفر در کرج شد که متأسفانه ۷ نفر از این افراد در ساعات اولیه فوت کردند و ۲ نفر هم مرگ مغزی شدند.
🔹۴ فروشنده اصلی الکلهای تقلبی شناسایی شدهاند و تلاش برای دستگیری آنها آغاز شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑گل سوم ایران به قرقیزستان
⚽️طارمی دقیقه ۵۶
⚽️قرقیزستان ۱ - ۳ ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑گل چهارم ایران به قرقیزستان توسط آزمون
⚽️آزمون دقیقه ۶۶
⚽️قرقیزستان ۱ - ۴ ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 گل اول قرقیزستان به ایران توسط میلان مورزائف(52)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 گل پنجم ایران به قرقیزستان توسط سردار آزمون در دقیقه ۷۸
ایران ۵ - قرقیزستان ۱
#نماز_جمعه_در_راس_همه_امور_است
مراسم نماز عبادی سیاسی جمعه این هفته شهرستان طبس به امامت حجت الاسلام صاف امام جمعه موقت و محترم شهرستان طبس و با حضور پرشور اقشار مختلف مردم ولایت مدار و همیشه در صحنه در مسجد جامع کبیر طبس برگزار گردید.
📸مسلم حسن زاده
✍روابط عمومی و کمیته فضای مجازی ستاد نماز جمعه طبس
هدایت شده از (کشکول مذهبی)رحیمی طبسی
آن روز در بازار بی قرار و بی تاب آخریک ایوان نشسته و سرش را به دیوارتکیه داده بود
☘☘☘
از دور متوجه زنی میانسال شد که چشم از او برنمیدارد کمی خیره شد زن راشناخت
بلافاصله درست وحسابی نشست ولباس خودش را مرتب کرد
زن هم لبخندی زد وجلو آمد
نزدیک که شد قیس فهمیداشتباه تشخیص نداده این زن همان دایه ی لیلی است همه ی عمرش دوست داشت مانند این دایه ملازم لیلی باشد
زن لبخندش را جمع کرد وباجدیت گفت:
قیس؟خودتی جوان؟😐
_آری خود قیس هستم یا به قول شما همان مجنون
آهی کشید و سر پایین انداخت
زن به اطراف نگاهی کرد وگفت:
گوش کن قیس، الان وقت عجز وناله نیست دوست داری لیلی را ببینی؟😳
مجنون باسرعت به راست وچپش نگاهی کرد و گفت:لیلی؟لیلی اینجاست؟😢
_جواب سوالم را بده قیس!دوست داری لیلی را ببینی؟😕
_هعی دلت خوش است، لیلی که حوصله ی دیدنمن را ندارد 😞
زن با عصبانیت سری تکان داد وگفت: گفتم وقت ناله نیست دیدن لیلی را اگر آرزو داری من میتوانم بااو قراری برایت بگذارم
مجنون از جاپرید وبا شوق گفت:
آری؛آری مادر جان خدا پدر ومادرت رابیامرزت
زن صورت از مجنون گرفت و راه کجکرد تابرود فقط آهسته گفت ساعتی پس از نماز مغرب همین مکان👋
_حتما می آیم😋🙃
زن با لبخندگفت:من اگر جای تو بودم تاشب میگردم تا برای قراررخت تمیزی بپوشم و دستی به سروصورتم بکشم میدانی که لیلی میخواهد به دیدار قیس بیاید نه به دیدار مجنون🙂
مجنون به لباس هایش نگاهی کرد وباخنده گفت :ها البته... البته ...آری حق باتومیباشد بهترین البسه را میپوشم
زنرفتومجنون دادزد من ...من ...من همیشه چشمانتظار لیلی هستم
✔️✔️
آن روز هردقیقه اش یک ساعت و هرساعتش یک روز بر مجنون بیچاره گذشت لباس عربی سفیدی پوشید عطر مشک تهیه کرد و لباسش رامعطرنمود به موومحاسنش روغن کشید حسابی چهره اش تغییر کرده بود
اذان مغرب میگفتند که مجنون به موعدقرارآمد قدم میزد و سر بازار را نگاه میکرد هی احساس میکرد نفسش در سینه حبس شده از اینهمه منتظر بودن خسته نه اما کلافه شده بود برای بارصدم حرفهایی که قراربود بگوید و قربان صدقه ی لیلی شود را با خودش مرورکرد اشک چشمش سرازیربود.
شالی که به سر بسته بود را باز کرد و مرتب میکرد روی پله ی کنار ایوان نشست شروع به شمردن خشت های روی زمین کرد همچین بگی نگی چشمانش سنگین شده بود طفلک حق داشت خسته باشد از موقع چاشت که دایه ی لیلی بااون قرارگذاشته بود به چشمانش خواب نیامده بود الان دیگر واقعی خواب آلوده شده بود
دوباره سرش را به دیوار تکیه داد و ای وای که خواب مجنون را غافل کرد و ...
🤨🤨
چشمانش را که باز کرد انگار مرگش فرارسیده بود بوی لیلی را استشمام میکرد واین یعنی موقع آمدن لیلی درخواب بوده
تا خواست از جابلندشود چنددانه گردو جلو خودش دید که روی یک دستمال رنگی گذاشته شده بود.
گردو ها را برداشت دقیقا بوی دستان لیلی را میداد
آنها را بین شال کمرش گذاشت و گریه کنان به سمت خانه راه افتاد
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
رفیقش به اورسید وخواست دلداریش بدهد
وقتی ماجرا راشنید خنده ای کرد وگفت بیچاره اینکه گریه ندارد این عین عشق و عشق بازی است هم با گذاشتن گردو ها به تو گفته که سرقرارآمده هم گردو گذاشته که گرسنه نباشی و به تو گفته دوستت دارم و میخواهم گرسنه نباشی...
😒
مجنون دستش را برسرکوبید وگریه کنان گفت:
😭 نه نه ای کاش حرف تودرست میبود
به خدا که لیلی بااین گردو ها من را ترسانده او آمده و دیده من در خوابم گردو جلومن گذاشته و گفته پسرجان این چه رسم انتظار است اصلا تورو چه به عشق بازی و دل بردن تو اگر عاشق بودی که منتظر میماندی نه اینکه درخواب عمیق فرو بروی و بیدارنشوی این گردو هارا گذاشتم که تو بروی گردو بازی کنی هنوز بچه ای برای عاشقی کردن...
و این است حکایت این روزهای ما
😔😔😔😔😔
(حکایت واقعی اما به قلم خودم سید محمدتقی رحیمی)
@rahimiseyed
🔰مسمومیت با الکل در البرز
🔹منابع آگاه از فوت حدود ۱۰ نفر در ۴ روز اخیر در استان البرز بهدلیل مصرف الکل تقلبی خبر دادند.
🔹این منابع اعلام کردند ۹۶ نفر دیگر هم به این دلیل مسموم شدهاند و تحت درمان هستند.
#مسمومیت