سلام و رحمت بر دختران حاج قاسم عزیز،قبول باشه طاعات و عباداتتون☺️💚
➕حالا که اعتکاف تموم شده و قطعا در این سه روز کلی دوست و رفیق پیدا کردید،حتی اگر فرصت نداشتید این طرح رو دراعتکاف انجام بدید...
هنوز هم دیر نشده...
📌در گروه های ۳ تا ۵ نفره دقیقا مثل رویدادهای دختران حاج قاسم، طبق فیلم بوم بالا رو تکمیل و یک ایده عملیاتی طراحی کنید...✌️
✅ علاوه بر جوایز خود جشنواره،در مجموعه بنیاد نوجوان استان هم مثل همیشه بهترین تیم ها حمایت و دعوت به عرصه های کشوری میشن(اسفندماه خبرای خوبی توراهه😉)
➕پس دست بجنبونید و تا ۵ بهمن ماه بوم تکمیل شده گروهتون رو برامون ارسال کنید.🌱
آیدی ارسال بوم ها:
@allahyary313
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نوجونهای عزیز تا وقت هست آستینها رو بالا بزنید و در این نبرد تمدنی به میدان بیاید...
#نوجوان_پیشران
#نوجوان_مبارز
#کانال_طبس_گلشن
@tabasgolshantabas
🛑 آغاز ورود کامیونهای کمکهای بشردوستانه به غزه
🔹کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه از طریق گذرگاه رفح وارد نوار غزه شد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
@tabasgolshantabas
#کانال_طبس_گلشن ، کانون اخبار مهم🔝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 یکی از دلایلی که متوسط عمر آقایون کمتره، همین شوخیهاست...☹️
➖➖➖➖➖➖➖➖
@tabasgolshantabas
#کانال_طبس_گلشن 🔝
جناب آقای مهندس سید جواد بدیعی
سلام علیکم
با کمال احترام ومسرت انتصاب شایسته جنابعالی را به عنوان سرپرست معاونت استانداری وفرمانداری ویژه شهرستان طبس که به حق از سرمایه های ارزشمند این شهرستان و یادگاران شهدای سرافرازمیباشید ، صمیمانه تبریک عرض می نماییم ، امید است که ان شالله این انتخاب سرآغاز راهی در جهت توسعه و بالندگی شهرستان باشد.
موفقیت و سربلندی شما و کلیه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را از درگاه خداوند متعال مسآلت می نمائیم از تلاشها و زحمات مهندس رحیمی در مدت تصدی سمت فوق تشکر میگردد.
رئیس و اعضای شورای اسلامی بخش مرکزی شهرستان طبس
@tabasgolshantabas
هدایت شده از مهندس محمّد نصیری
┈┅=❁ـ﷽ـ❁=┅┈
#بخش_و_شهر_دیهوک
💢نشست ۱۲۰ دقیقه ای مهندس نصیری نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با امام جمعه محترم و مسئولین اجرایی بخش و شهر دیهوک با هدف بررسی مشکلات بخش دیهوک
🔹️در این نشست موضوعات زیر مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و پیگیری ها توسط مهندس نصیری در همان جلسه و طی تماس با مدیران مربوطه در استان صورت پذیرفت و تصمیماتی اتخاذ گردید:
🔸️ارتقا آموزش و پرورش
🔸️حوزه ی بهداشت و درمان و مرکز بهداشت دیهوک
🔸️اراضی نهضت ملی مسکن
🔸️اصلاح شبکه داخلی برخی کوچه های دیهوک
🔸مشکلات کشاورزان و دامداران و مسأله تأمین آب
🇮🇷 در فضای مجازی با مهندس نصیری همراه باشید :
🔺پیام رسان ایتا 👇
https://eitaa.com/MohandesNasiri12
🔺پیام رسان تلگرام 👇
https://t.me/mohandesnasiri12
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت بیست و ششم ▫️نمیفهمیدم از جان ما چه میخواهند و انگار ابوزی
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر_سرخ
🔴 قسمت بیست و هفتم
▫️در را پشت سرم بست و دوباره به سمت آمبولانس دوید و من هنوز میترسیدم کسی آمبولانس را آتش بزند و بدن بیجان ابوزینب غریبانه بسوزد که صورتم به شیشۀ ماشین چسبیده و با چشمانم مراقبش بودم.
▪️کسی پشت فرمان نشسته و او هم با نگرانی به آمبولانس زُل زده بود و همین که سوار شدم، با دلواپسی سوال کرد: «ابوزینب کجاس؟»
▫️همانطور که کنج ماشین در خودم مچاله شده بودم با صدایی که هنوز از ترس مقطّع به گوش میرسید، پرسیدم: «شما کی هستید؟»
▪️اما نگرانی برای ابوزینب دیوانهاش کرده بود که به جای جواب، فریاد کشید:«زنده اس؟» و من به چشم خودم دیدم با ابوزینب چه کردند و هنوز نالههای آخرش در گوشم بود که پس از ساعتی وحشت، سرانجام بغضم شکست و به هقهق گریه افتادم.
▫️از هجوم اشکهایم پاسخ سوالش را گرفت که سرش را روی فرمان قرار داد و انگار قلبش از غیرت آتش گرفته و از غصه میسوخت که دستۀ چرمی فرمان زیر خشم انگشتانش فشرده میشد و شانههایش از گریه میلرزید.
▪️دلم میخواست تمام امشب یک کابوس باشد و خبری از خواب نبود که همزمان صدای گریه دیگری سرم را چرخاند.
▫️همان کسی که مرا از آمبولانس نجات داده بود به سمت ماشین میآمد، با هر دو دست در سرش میکوبید و با صدای بلند گریه میکرد.
▪️آشوبگران فرصت نکرده بودند آمبولانس را به آتش بکشند و او فهمیده بود ابوزینب را چگونه زجرکش کردهاند که کف خیابان نشسته بود و مردانه گریه میکرد.
▪️چند دقیقهای کشید تا آمبولانس بعدی بیاید که چرخهای این آمبولانس را با چاقو پاره کرده بودند و در همین فاصله آنکه پشت فرمان بود با گریه برای من میگفت: «به محضی که خانمش تماس گرفت، خودمون رو رسوندیم ولی گفت با آمبولانس بردنش. اومدیم دنبالش که تو مسیر دیدیم دور آمبولانس شلوغه...»
▫️ظاهراً از نیروهای مقاومت مردمی و از همکاران ابوزینب بودند و شاید اگر چند دقیقه زودتر رسیده بودند، رفیقشان زنده میماند و حسرت همین دیر رسیدن، اجازه نداد حرفش را تمام کند که دوباره گلویش از گریه پُر شد.
▪️ابوزینب، مهندس شرکت نفت بود که هنگام حملۀ داعش به حشدالشعبی پیوست و حالا تنها دو سال بعد از سقوط داعش،فرماندۀ مبارزه با تروریستها به دست افرادی ناشناس به شهادت رسیده و این وضعیت، حال و روز هر ساعت خیابانهای عراق شده بود که مردم و نیروهای امنیتی بیهوا و به بهانۀ تظاهرات کشته میشدند.
▫️حالا من مانده بودم و خبری که باید به همسر باردار و دختران کوچکش میرساندم و نورالهدی او را در آخرین لحظات به من سپرده بود که از هول همین خبر تا رسیدن به خانه هزار بار جان کندم.
▪️پیکر ابوزینب را رفقایش به بیمارستان رسانده و من با دست خالی و قطرات خونی که روی لباسم مانده بود،به خانه برگشتم.
▫️نورالهدی بچهها را خوابانده و بیخبر از جنایت امشب،به امید بهبودی همسر مجروحش سر سجاده نشسته بود و تا چشمش به من افتاد، دلش لرزید:«پس چرا برگشتی خونه؟ ابوزینب چطوره؟»
▪️رنگ سرخ صورتش نشان میداد فشارش بالاتر رفته و میترسیدم بلایی سرش بیاید که فقط خط آخر قصۀ امشب را با آرامشی ساختگی تعریف کردم: «بیمارستانه. دوستاش پیشش هستن...»
▫️تا ساعتی پیش همآغوش مرگ بودم و هنوز ترس و وحشت از چشمانم میبارید که به زحمت از روی سجاده بلند شد و با دلهره سوال کرد:«چی شده؟»
▪️دریای اشک پشت چشمانم موج میزد و من مقاومت میکردم مبادا یک قطره بچکد و دل عاشق نورالهدی انگار باخبر شده بود که بیصدا پرسید:«شهید شده؟»
@tabasgolshantabas
▫️ایکاش از همان ترکشهای نارنجک شهید شده بود! ایکاش اینهمه شکنجه نمیشد و از همین مظلومیت و غربتش بود که شیشۀ صبرم شکست و به هوای نورالهدی تنها یک قطره از چشمانم چکید.
▪️از همین یک قطره،انتهای قصه را فهمید؛ از چشمۀ چشمانش،اشک جوشید و به ابوزینب قول داده بود هرگاه خبر شهادتش را شنید،بیتابی نکند که تنها زیر لب ناله میزد:«یازینب!»
▫️میخواست به دل صبوری کند اما این حال بارداری دست خودش نبود و همین خبر کارش را ساخته بود که فشارش هرلحظه بالاتر میرفت و به سختی نفس میکشید.
▪️دیگر کاری از داروها هم ساخته نبود؛ باید سریعتر به بیمارستان میرسید و او با همین حال،فقط گریه میکرد و با هر نفسی که به سختی میکشید،عشقش را صدا میزد.
▫️زن همسایه را نمیشناختم اما تنها کسی بود که میشد بچهها را به او بسپارم و برای بار دوم در این شب تلخ و سخت، با آمبولانس راهی بیمارستان شدیم.
▪️دوباره در آمبولانس نشسته و اینبار کنار نورالهدی بودم که اضطراب حملهای دیگر دلم را میلرزاند و او از سردرد و نفستنگی حالش هر لحظه بدتر میشد تا سرانجام به بیمارستان رسیدیم و به تشخیص پزشک زنان بلافاصله به اتاق عمل رفت که جان مادر و جنین هر دو در خطر بود....
📖 این داستان ادامه دارد...
.
⭕️توهین کریمی ملعون به ائمه و مردم ایران !
🇮🇷#کانال_طبس_گلشن 👇👇
💁♂ @tabasgolshantabas
برنامه های اجرایی درشنبه های ام البنین مجمع رهروان ام البنین سلام الله علیها موسسه هیئت ابوالفضلی شهرستان طبس
قرائت قرآن ،اجرای گروه سرود ماه ام البنین ،دکلمه بزرگداشت شهید احمدبن موسی شاهچراغ،نهج البلاغه خوانی توسط سرکار خانم پناه زاده،سخنرانی ومداحی توسط سرکار خانم حیدری
@tabasgolshantabas
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰اهدای هدایای رهبری به نوعروسان مناطق کم برخوردار استان
🔸 با همت بسیجیان این هدایا در قالب جهیزیه، صبح امروز به نوعروسان اهدا شد.
خبرنگار: وجیهه کیهان
#جهیزیه
@tabasgolshantabas
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥ممنوع بودن دسترسی کاربران به تیک تاک در آمریکا اجرایی شد
🔹نه ماه پیش دولت آمریکا با امضای لایحهای این شبکه اجتماعی را در دوراهی بسته شدن در آمریکا یا واگذاری سهامش به این کشور گذاشته بود.
🔹با بسته شدنِ تیک تاک در آمریکا اگر گوگل پلی و اَپ استور اجازه دانلود به کاربران آمریکایی بدهند با هر کلیک ۵ هزار دلار جریمه میشوند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
@tabasgolshantabas
#کانال_طبس_گلشن ، کانون اخبار مهم🔝