eitaa logo
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
3.9هزار دنبال‌کننده
43.1هزار عکس
23هزار ویدیو
112 فایل
کانال طبس گلشن 🔹 بروزترین و فعال‌ترین کانال خبری شهرستان طبس، همراه شما در تمامی اخبار و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. 📰 در اینجا، تحریریه‌ای متخصص و فعال در هر زمینه، ارتباط باما @mostafasejade5692
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰جشن و شب شعر انقلاب و اجرای موسیقی سنتی همزمان با دهه فجر در شهر دیهوک @tabasgolshantabas
بسمه‌تعالی پیام تبریک هیئت‌رئیسه اتاق اصناف طبس و دعوت به مشارکت حداکثری اصناف و بازاریان در راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن مردم شریف و ولایتمدار فرا رسیدن سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن‌ماه، یادآور رشادت‌ها، ایثارگری‌ها و وحدت مثال‌زدنی ملت بزرگ ایران است که با همبستگی و ایمان، پایه‌های نظام اسلامی را مستحکم ساختند. این روز، نماد عزت، استقلال و آزادی ملتی است که با تکیه بر ایمان، تحت رهبری معمار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، توانستند بساط ظلم و استبداد را برچینند و طلوع فجر انقلاب را رقم بزنند. هیئت‌رئیسه اتاق اصناف ضمن گرامیداشت این روز بزرگ، از حضور پرشور اصناف و بازاریان در مسیر اعتلای کشور تقدیر نموده و از تمامی فعالان اقتصادی دعوت می‌کند تا همچون همیشه، در راستای رشد و پیشرفت ایران اسلامی گام بردارند. امید است با همدلی و اتحاد، در مسیر تحقق آرمان‌های والای انقلاب و توسعه اقتصادی کشور، سربلند و پیروز باشیم. هیئت‌رئیسه اتاق اصناف شهرستان طبس ۲۲ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ @tabasgolshantabas
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اثر جدید ابوذر روحی منتشر شد👌 گوش به فرمانم فرمانده ای فرمانده! آماده‌ام آماده‌ام آماده ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas ، کانون اخبار مهم🔝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 همش فکر میکردم خرگوشا فقط تو کارتونا اینجوری هویج میدزدن😂 ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas 🔝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 پیام ترامپ به ایران چه بود؟ 💥تبادل پیغام‌های تند میان ایران و آمریکا 🔹قالیباف: ترامپ یک متن را به ایران ارسال کرده که ایران داوطلبانه مسائل هسته ای، موشکی و سلاح‌های غیرمتقارن و متعارف را کنار بگذارد و این یعنی در واقع خلع سلاح ایران! ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 دو کارمند یک پالایشگاه در روسیه به این نتیجه میرسن که باز کردن شیر یخ زده یک تانکر با آتش می‌تونه ایده خوبی باشه!😐 ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas 🔝
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت شصت و هفتم ▫️دستم از چنگی که به انگشتانم زده بود، آتش گرف
📕 امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت شصت و هشتم ▫️درد از پهلو تا ستون فقراتم می‌‌دوید و مطمئن بودم دیگر هیچ راهی برای فرار ندارم که به اجبار با زینب از ماشین پیاده شدیم و طفل معصوم زبانش به لکنت افتاد: «من می‌ترسم... بابا کجاست؟... بریم پیش بابا...» ▪️و همین لحن معصومانه و شنیدن نام مهدی کافی بود تا دلم از غصۀ نبودنش بمیرد و یک قطره اشک گوشه چشمانم کِز کند که فقط توانستم دستش را محکم‌تر بگیرم و آهسته زمزمه کردم: «نترس عزیزم. زود برمی‌گردیم پیش بابا!» ▫️فائق جلوتر می‌رفت، رانا پشت سر ما با اسلحه کشیک می‌کشید و من می‌ترسیدم این خانه مقتل من و زینب باشد که در هر قدم فقط چشمان مهدی و نگاه نگرانش در قلبم جان می‌گرفت و با هر نفس، حسرت حضورش جانم را آتش می‌زد. ▪️گام‌های کوچک زینب پیش نمی‌رفت، به زحمت او را دنبال خودم می‌کشیدم و در این برزخ وحشتناک، شرمندۀ فاطمه بودم که خوب امانت‌داری نکردم و دخترش را به این معرکه کشانده بودم. ▫️وارد خانه شدیم؛ از در و دیوارش وحشت می‌بارید و انگار هیچکس در این ساختمان بزرگ حضور نداشت که سکوت ترسناک فضا دلم را بیشتر خالی کرد. ▪️جز یک دست مبل ساده و چند کمد قدی و بزرگ، وسیله‌ای در خانه نبود و فائق اشاره کرد تا روی یکی از مبل‌ها بنشینم. ▫️باورم نمی‌شد این مرد ترسناکی که روبرویم ایستاده، همان راننده تاکسی مقابل بیمارستان باشد که زیرلب فقط دعایم می‌کرد و حالا تنها شباهت فائق به آن پیرمرد، ریش و موی سفیدش بود و مثل اینکه دنبال مدرکی باشد، با چشمانی خیره، سر تا پایم را برانداز می‌کرد. ▪️رانا روسری‌اش را از سرش برداشته و با موهایی طلایی و مثل یک سگ نگهبان با اسلحه بالای سرم ایستاده بود. ▫️فائق مقابلم نشست و انگار می‌خواست اعتمادم را با کلامش بخرد که با لبخندی کمرنگ عذرخواهی کرد: «اگه تو مسیر اذیت شدید، متاسفم!» ▪️سپس نفس بلندی کشید و مثل اینکه صحبت‌هایش از قبل آماده باشد، شمرده شروع کرد: «ما از نیروهای مبارزه با تروریسم هستیم. همونطور که می‌دونید ایران تشکیلات مخفی تروریستی در عراق ایجاد کرده و همسر شما یکی از نیروهای اصلی این تشکیلاته. شما یه عراقی هستید و قطعاً امنیت کشورتون براتون خیلی مهمه. ما می‌دونیم بنا به شرایطی مجبور شدید با این آدم ازدواج کنید، اما الان باید به ما کمک کنید.» ▫️از اینکه دنبال مهدی بودند، حالم به هم ریخته و او فهمید تمام تنم برای همسرم به لرزه افتاده که با آرامش تاکید کرد: «نگران نباشید! ما نمی‌خوایم بهش آسیب بزنیم. فقط اطلاعاتی داره که برای ما خیلی مهمه.» ▪️حرف‌هایش به ردیف و بی‌قافیه از دهانش بیرون می‌زد و از اراجیفی که به هم می‌بافت، فکرم زیر و رو شده بود؛ یک کلمه پاسخ نمی‌دادم و از سکوتم خیال کرد خامم کرده که با لبخندی فاتحانه، تکلیفم را مشخص کرد: «ما کار سختی از شما نمی‌خوایم. فقط انتظار داریم در چند مورد ساده با ما همکاری کنید.» ▫️من و زینب را از مقابل بیمارستان ربوده و انتظار داشت خیرخواهی‌اش را باور کنم که فقط زینب را محکم در آغوشم گرفته بودم و باز هم چیزی نگفتم تا با اعتماد به نفس بیشتری ادامه دهد: «امشب یکی از دوستان ما مقابل در خونه منتظر شماست. فقط کافیه تلفن همراه مهدی رو با خودتون بیارید دم در. گوشی چند دقیقه دست همکار ما می‌مونه و بعد بهتون تحویل میده.» ▪️می‌دانستم همسرم از نیروهای نظامی ایران است؛ در همین مدت زندگی مشترک‌مان متوجه شده بودم تلفن همراهش لحظه‌ای از دستش جدا نمی‌شود و مطمئن بودم اطلاعات مهمی در موبایلش دارد که تمام ترس و وحشتم را با نفسی کوتاه فرو خوردم و صدایم همچنان می‌لرزید: «اگه گوشی‌‌اش رو بردارم متوجه میشه. من نمی‌تونم این کارو بکنم.» ▫️فائق سرش را بالاتر گرفت، ریشخندی نشانم داد و به طعنه پرسید: «دنبال دردسر که نمی‌گردی؟» ▪️مظلومانه نگاهش کردم که زن هر دو دستش را سر شانه‌ام فشار داد، سرش را پایین آورد و کنار گوشم تهدیدم کرد: «اگه امشب موبایل رو تحویل ندی، جنازه هر سه نفرتون فردا صبح تو خونه‌تون پیدا میشه! همونجوری که جنازه اون یارو رو پیدا کردن!» ▫️از تهدیدش تمام تنم تکان خورد، طوری که متوجه کنایۀ کلام آخرش نشدم و انگار نقش‌هایشان را تقسیم کرده بودند که رانا تهدید می‌کرد و فائق با مهربانی راهکار پیشنهاد می‌داد: «بلاخره شما تو اون خونه زندگی می‌کنید، یجوری برنامه‌ریزی کنید تا چند دقیقه‌ای همسرتون مشغول کاری بشه و هر ساعتی مناسب بود، به ما اطلاع بدید.» ▪️سپس با چشمان باریکش به صورتم دقیق شد و با حالتی به‌ظاهر دلسوزانه نصیحت کرد: «جونتون انقدر ارزش داره که گوشی همسرتون رو چند دقیقه با خودتون بیارید دم در. خیال‌تون راحت، ما نمی‌خوایم گوشی رو سرقت کنیم، دوباره می‌تونید گوشی رو از همکارم تحویل بگیرید و بی‌سر و صدا بذارید سر جاش.»... 📖این داستان ادامه دارد...
🔰 دیدار مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی با سرپرست معاونت استانداری و فرمانداری ویژه شهرستان طبس 🔸 به گزارش روابط عمومی معاونت استانداری و فرمانداری ویژه شهرستان طبس، حجت‌الاسلام بخشی‌پور، مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان جنوبی، با مهندس بدیعی، سرپرست معاونت استانداری و فرمانداری ویژه شهرستان طبس، دیدار و گفت‌وگو کرد. 🔸 در این دیدار که با هدف بررسی مسائل مرتبط با موقوفات، امور خیریه و ظرفیت‌های وقف در شهرستان طبس برگزار شد، طرفین بر ضرورت تعامل و همکاری بیشتر برای بهره‌برداری بهینه از موقوفات در راستای توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرستان تأکید کردند. 🔸مهندس بدیعی با اشاره به جایگاه وقف در توسعه پایدار، خواستار برنامه‌ریزی منسجم برای استفاده از ظرفیت‌های وقف در خدمت به مردم و رفع نیازهای جامعه شد. 🔸 همچنین حجت‌الاسلام بخشی‌پور ضمن ارائه گزارشی از اقدامات و برنامه‌های اوقاف، بر نقش وقف در تقویت همبستگی اجتماعی و کمک به اقشار نیازمند تأکید کرد. @tabasgolshantabas
هفدهمین دوره مسابقات آزاد شطرنج رپید هیات شطرنج طبس برگزار میکند. تاریخ برگزاری مسابقه: سه شنبه 23 بهمن ساعت 17 عصر 🕴تعداد دور : ۷ دور به روش سوئیسی 🕴زمان بازی برای هر بازیکن :12 دقیقه مکان : متعاقبا اعلام میشود 🕴مهلت ثبت نام تا 22 بهمن ساعت 21 می باشد، ورودی هر بازیکن: ۱۰۰ هزارتومان به نفرات برتر جایزه نقدی و لوح تقدیر اهدا خواهد گردید. 🔴 لطفا نیم ساعت قبل از شروع مسابقه در محل برگزاري حضور داشته باشید. ظرفیت محدود و تعداد بازیکنان 20 نفر می باشد.اولویت با کسانیست که زودتر ثبت نام کنند. شماره تماس جهت ثبت نام 09158657268 ثبت نام برای عموم آزاد است @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع) 🌺باحضور هیات مذهبی 🎤 مداحان اهلبیت علیهم السلام 📆 یک شنبه‌ ودوشنبه ۲۱و۲۲ بهمن ماه به مدت ۲شب ساعت ۱۹ 🕌 ۲۴متری بازک کوچه شهید موذن هیئت حضرت علی اکبر ع ☑️منتظر قدوم سبزتان هستیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدمتگزاران هیئت حضرت علی اکبر ع